جوان آنلاین: گرانی دیگر یک خبر اقتصادی نیست، بلکه واقعیتی است که هر شب سر سفرههای خانوار پهن میشود و هر روز در چشمان فرزندان منعکس میشود؛ وقتی چشمشان به ویترین اسباببازی میافتد یا در فروشگاه لوازمالتحریر، دستشان روی گرانترین کیف مدرسه میماند.
به گزارش فارس، در این میان، پدر و مادری که یکسو بار تأمین زندگی را میکشند و سوی دیگر، بار عاطفه و تربیت را، هر بار با یک سؤال ساده فرزندشان روبهرو میشوند: «مامان، بابا... میشه اینو برام بخرین؟» و پاسخ، دیگر فقط «پول داشتن» نیست؛ بلکه تردید، گفتوگو، حسابوکتاب، تربیت و انتخاب است.
پدرانه و مادرانه و یک تصمیم مشترک در خرید برای بچهها
سارا و امیر، زوجیاند با دو فرزند؛ دختری ۱۰ ساله و پسری ۶ ساله. یکی شاغل در شرکت خصوصی، دیگری معلم حقالتدریس. آنها میگویند که خرید برای بچهها، مخصوصاً در این شرایط اقتصادی، بیشتر شبیه به یک مأموریت ترکیبی است که باید هم دل بچهها را به دست آورد، هم دخل خانواده را. امیر میگوید: «بچهها وقتی چیزی میخوان، نمیفهمن پولش از کجا میاد. وظیفه ماست که یادشون بدیم انتخاب یعنی چشمپوشی از بقیه گزینهها.» سارا هم اضافه میکند که «بعضی وقتها بچههامون رو با چیزی خوشحال نمیکنیم، بلکه با نوع حرف زدنمون ناراحت نمیکنیم. این خودش یه نوع خرید نکردن با دلگرمیه.»
نوزاد تا ۲ سال: خرج برای دل خودمان یا نیاز واقعی؟
در سالهای نوزادی، پدر و مادرها اغلب برای هیجان والد شدن خرج میکنند، نه نیاز واقعی بچه. امیر لبخند میزند: «برای پسرم یه ست لوکس سیسمونی گرفتم که فقط برای عکس گرفتن ازش استفاده شد. سه میلیون دادم، ولی تو آغوش مادرش راحتتر بود.» سارا با تأیید میگوید: «برای دخترم یاد گرفتم که دو تا پتو و یه آغوش گرم، خیلی بهتر از تخت فانتزی گرونه که بچه توش نمیخوابه!» حال اگر شما در خانه تان نوزاد دارید، به این نکته توجه داشته باشید که خرج زیاد در این سن بیشتر برای آرامش ذهنی پدر و مادره، نه فرزند؛ بنابراین وسایل دستدوم ولی تمیز و سالم از آشناها، هزینهها را نصف میکند. همچنین لباس کمتر ولی راحتتر، از لباس زیاد و فانتزی بهتره.
خردسالی (۳ تا ۶ سال): بازی یا نمایش تجمل؟
از آنجایی که در این سن بچهها عاشق اسباببازی هستند، توجه داشته باشید که بازی واقعی همیشه با وسیله گرون اتفاق نمیافتد. سارا تعریف میکند: «یه بار براش اسکوتر برقی خریدم؛ دو روز خوشحال بود، بعد گذاشت کنار. الان با یه توپ پلاستیکی و خواهرش یهساعته بازی میکنن.» امیر میخندد و میگوید که «یه بار هم از کارتنهای خالی یه قلعه ساختیم، با کمترین هزینه، بیشترین ذوق رو داشتیم.» پس اگر کودکی در این سن دارید، اسباببازیهایی انتخاب کنید که امکان بازی گروهی و تخیل داشته باشند. البته لباسهای قابل استفاده توی خانه و بیرون، بهصرفهتر هستند. در نظر داشته باشید تجربه بازی، از خود وسیله مهمتر است.
دوران دبستان (۷ تا ۱۲ سال): شروع مقایسهها، آغاز گفتوگوها
بچهها در مدرسه با جهان بیرون مواجه میشوند، مقایسه میکنند و توقع پیدا میکنند. سارا میگوید که «دخترم یه بار گفت چرا کفش من مارک نیست؟ بهجای اینکه بگم گرونه، باهاش نشستیم دیدیم کدومش بیشتر عمر میکنه. یاد گرفت باهوش انتخاب کنه.» امیر ادامه میدهد: «برای پسرم دفتر و کیف انتخاب کردیم، ولی بهش بودجه دادیم که خودش تصمیم بگیره. یه جور بازی بود، ولی حس بزرگی پیدا کرد.» پس شما پدر و مادر عزیز توجه داشته باشید که تعیین بودجه و اجازه انتخاب درون همان محدوده، تربیت مالی ایجاد میکند. به شرط اینکه به بچهها یاد بدهید تفاوت بین «نیاز» و «فخر فروشی» چیست. همچنین کیفیت و دوام را با زبان ساده برایشان توضیح بدهید.
نوجوانی (۱۳ تا ۱۸): خرید تبدیل به هویت میشود
در نوجوانی، خرید از جنس تعلق و شخصیتسازی است. پدر و مادر باید بین حفظ اقتدار و شنیدن نیاز نوجوان، تعادل ایجاد کنند. امیر میگوید که «پسرم خواست پلیاستیشن بخره. باهاش حرف زدیم. گفتم اگر نصف پول رو خودش درآورد، ما هم کمک میکنیم. دو ماه تو کار بستهبندی مغازه عموش کمک کرد. حالا بیشتر قدرشو میدونه.» سارا میافزاید: «دخترم یه مانتو گرون میخواست. با هم تو اینترنت گشتیم مدل مشابه با قیمت پایینتر پیدا کردیم. هم خرید کرد، هم یاد گرفت سبک زندگی یعنی خلاقیت، نه ولخرجی.» در این سن مشارکت نوجوان در تأمین هزینه، به او حس استقلال میدهد. البته اجازه بدید نوجوان اولویتبندی کند؛ با بودجه محدود، انتخاب انجام بدهد. زیرا گفتگوی شفاف بهجای تحکم باعث درک متقابل میشود.
پدر و مادر بودن یعنی مدیر مالی بودن با قلبی بزرگ
سارا و امیر بعد از سالها تجربه، به این نقطه رسیدند که خرید برای بچهها، بیشتر از اینکه کاری اقتصادی باشد، یک اقدام تربیتی است. باور مشترکشان این است که «بچهها بیشتر از چیزی که براشون میخری، از اینکه توی انتخاب شریکشون باشی، رشد میکنن.»