
جوان آنلاین: قاتل جوانی که در یک قدمی چوبه دار قرار داشت با اقدام خداپسندانه اولیای دم پس از گذشت هشت سال از حادثه بخشیده شد.
شامگاه پنجشنبه ششم مهرماه سال ۹۶ به مأموران پلیس تهران تلفنی خبر رسید چند مرد جوان در یکی از محلههای خیابان کارگر شمالی درگیری خونینی را رقم زدهاند. با اعلام این خبر تیمی از مأموران به محل حادثه در ساختمان در حال ساختی اعزام شدند.
بررسیها نشان داد ساختمان در حال ساخت متعلق به دانشگاه تهران است و لحظاتی قبل سه نفر از کارگران آن داخل کانکس محل استراحت با هم درگیر شده که در جریان آن دو نفر که پسر دایی و پسر عمه هستند به شدت زخمی و راهی بیمارستان شدهاند و ضارب هم فرار کردهاست.
قتل میهمان
مأموران پلیس در ادامه برای تحقیق به بیمارستان رفتند و تیم پزشکی اعلام کرد یکی از زخمیها به نام یعقوب ۳۵ ساله بر اثر شدت جراحات فوت کردهاست، اما مرد زخمی دیگر با تلاش تیم پزشکی از پرتگاه مرگ نجات پیدا کردهاست.
مرد زخمی پس از بهبودی به مأموران گفت: «مدتی قبل از شهرستان برای کار به تهران آمدم و در این ساختمان کارگری میکردم. همه ما کارگران داخل چند کانکس داخل ساختمان استراحت میکنیم و میخوابیم. دو روز قبل پسر داییام یعقوب برای کار به تهران آمد. او جایی برای خواب نداشت و در این دو روز شب پیش من بود و روز هم برای پیدا کردن کار به داخل شهر میرفت. چند ساعت قبل بیرون بودم و وقتی وارد ساختمان شدم پسر داییام زخمی جلوی کانکس افتادهبود و صمد هم که از کارگران ساختمان است با چاقوی خونی میخواست از ساختمان فرار کند. فهمیدم او پسر داییام را با چاقو زدهاست که با هم درگیر شدیم و صمد مرا هم زخمی و سپس فرار کرد.»
مسخرهام کرد
با به دست آمدن این اطلاعات مأموران صمد را به عنوان قاتل فراری تحت تعقیب قرار دادند و خیلی زود وی را بازداشت کردند.
متهم پس از انتقال به اداره پلیس به قتل اعتراف کرد. وی در توضیح ماجرا گفت: «مقتول از دو روز قبل میهمان پسر عمهاش بود و شبها در کانکسی که ما میخوابیدیم، او هم میخوابید. ما حدود ۴۰ نفر کارگر هستیم که در این کانکسها میخوابیم و استراحت میکنیم. تعدادی از کارگران همیشه مرا مسخره و اذیت میکنند. مقتول در همان شب اول از اخلاق من سوءاستفاده کرد و با افرادی که مرا مسخره میکردند، همراهی میکرد. یکی، دو بار به او تذکر دادهبودم، اما فایدهای نداشت تا اینکه شب حادثه من داخل کانکس بودم و همسرم با من تماس گرفت. همان لحظه یعقوب هم از بیرون آمد و مرا مسخره کرد. خیلی عصبانی شدم و تلفن را قطع کردم و به یعقوب گفتم هنوز دو روز وارد جمع ما شدهای و حق نداری مرا مسخره کنی که با هم مشاجره کردیم. مقتول قویهیکل بود و ترسیدم و برای اینکه او را از داخل کانکس بیرون کنم، چاقویی که جلوی پنجره بود، برداشتم و چند ضربه به طرفش پرتاب کردم. قصد قتل نداشتم، اما ضربات به قسمتهای حساس بدنش برخورد کرد و وقتی خونین روی زمین افتاد، از ترس فرار کردم که با پسر عمهاش روبهرو شدم. او میخواست مرا دستگیر کند که او را هم زخمی کردم.»
حکم قصاص
متهم پس از اعتراف راهی زندان و مدتی بعد در دادگاه کیفری استان پای میز محاکمه حاضر شد. قاتل در دادگاه اظهار پشیمانی کرد و از اولیایدم خواست او را ببخشند. دختر، پدر و مادر مقتول در دادگاه برای قاتل درخواست قصاص دادند و قضات دادگاه هم متهم را به جرم قتل عمد به قصاص محکوم کرد. رأی دادگاه پس از تأیید در شعبه ۴۰ دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به یکی از شعبههای اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد.
اقدام خداپسندانه
بنابراین نام قاتل در لیست افراد قصاصی قرار گرفت و شماره معکوس برای اجرای حکم آغاز شد. در چنین شرایطی تیم صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران به سرپرستی قاضی محمد شهریاری سرپرست دادسر تلاشهای خود را برای جلب رضایت اولیایدم آغاز کردند.
تلاشها برای نجات قاتل ادامه داشت و قاضی امین کرماننژاد، سرپرست اجرای احکام دادسرای امور جنایی جلسات متعددی را برای گرفتن رضایت با اولیایدم برگزار کرد تا اینکه چند روز قبل اولیایدم اعلام کردند قاتل را بخشیدهاند. یکی از اولیایدم گفت: «ما تصمیم داشتیم قاتل فرزندمان را قصاص کنیم و در این مدت هم افراد زیادی میانجیگری کردند، اما ما اصرار به قصاص داشتیم. مدتی قبل به ما خبر دادند قاتل در این مدت رفتار خوبی در زندان داشته و قرآن حفظ کردهاست و ما هم تصمیم گرفتیم او را ببخشیم تا فرزندانش یتیم نشوند. قاتل باید دیه پرداخت کند و ما هم قصد داریم پول دیه را صرف امور خیریه کنیم.»
در جلسه صلح و سازش، خانواده متهم شرط اولیایدم را قبول و دیه را پرداخت کردند. بدین ترتیب قاتل پس از هشت سال بخشیده شد و پرونده وی برای رسیدگی از جنبه عمومی جرم به دادگاه کیفری ارسال شد. با اقدام خداپسندانه اولیایدم، متهم به زودی از زندان آزاد خواهد شد و به آغوش خانوادهاش باز میگردد.