هر سال با فرارسیدن نوروز، رهبر حکیم انقلاب با نگاهی راهبردی و آیندهنگر، شعاری را برای سال جدید اعلام میکنند که نه تنها نقشه راه سیاستگذاریهای کلان کشور را ترسیم میکند، بلکه به مثابه یک دعوت عمومی برای همافزایی ملی عمل است. شعار سال ۱۴۰۴، «سرمایهگذاری برای تولید» در ادامه سلسلهشعارهای اقتصادی دهههای اخیر، پیامی روشن دارد: اقتصاد ایران برای عبور از تنگناها و رسیدن به شکوفایی، نیازمند تزریق هدفمند سرمایه به رگهای تولید است. اما چرا این شعار مهم است و مهمتر از آن، چگونه میتوان از تکرار سرنوشت برخی شعارهای گذشته که روی کاغذ ماندند، جلوگیری کرد؟
اقتصاد ایران سالهاست با چالشهایی، چون تورم مزمن، کاهش ارزش پول ملی، بیکاری پنهان و وابستگی به درآمدهای نفتی دستوپنجه نرم میکند. در این میان، تولید به عنوان موتور محرکه اقتصاد، اگرچه بارها در شعارهای سال مورد تأکید قرار گرفته است، اما همچنان از کمبود سرمایهگذاری هدفمند رنج میبرد. شعار امسال با تمرکز بر «سرمایهگذاری» یک گام فراتر از تولید صرف میرود و به ریشه مشکل اشاره میکند: بدون منابع مالی کافی و مدیریتشده، تولید نمیتواند به ظرفیت بالقوه خود برسد. اهمیت این شعار را میتوان در سه بعد کلیدی بررسی کرد.
رشد اقتصادی پایدار: سرمایهگذاری در تولید، با افزایش عرضه کالاها و خدمات، میتواند تورم را مهار کند و قدرت خرید مردم را بهبود بخشد.
اشتغالزایی: هر واحد سرمایهگذاری در بخشهای مولد، بهویژه صنایع کوچک و متوسط، میتواند چندین فرصت شغلی ایجاد و از مهاجرت نیروی کار به خارج جلوگیری کند.
کاهش وابستگی به نفت: تقویت تولید داخلی به ویژه در حوزههای دانشبنیان و صادراتمحور، میتواند اقتصاد را از تکمحصولی بودن نجات دهد و در برابر تحریمها مقاومتر کند. این شعار تنها یک آرمان نیست، بلکه یک ضرورت عاجل است. در شرایطی که نقدینگی سرگردان در کشور به گفته یکی از اعضای مجمع کارآفرینان به بیش از ۷هزارهمت (هزارمیلیارد تومان) رسیده است، هدایت این منابع به سمت تولید میتواند از تبدیل آن به هیزم تورم جلوگیری کند. به عبارت دیگر، «سرمایهگذاری برای تولید» نه تنها یک هدف اقتصادی بلکه راهبردی امنیتی برای ثبات کشور است، اما سؤال اساسی این است که چرا شعارها گاهی روی کاغذ میمانند؟ تجربه سالهای گذشته نشان میدهد برخی شعارها، با وجود اهمیت و جهتگیری درست، در حد بیانیههای رسمی یا همایشهای تشریفاتی باقی ماندهاند. دلیل این ناکامی را میتوان در چند عامل جستوجو کرد؛ نبود برنامه اجرایی مشخص، ضعف هماهنگی بین دستگاهها، مقاومتهای بوروکراتیک و مهمتر از همه، فقدان انگیزههای واقعی برای سرمایهگذاران. برای مثال، شعار «رونق تولید» در سال۱۳۹۸ اگرچه با استقبال اولیه مواجه شد، اما به دلیل موانع ساختاری مثل پیچیدگی صدور مجوزها و نوسانات ارزی، نتوانست به طور کامل محقق شود. این تجربه تلخ، هشداری است که اگر «سرمایهگذاری برای تولید» هم با همین رویکرد پیش برود، سرنوشتی مشابه خواهد داشت.
حال چه باید کرد که شعار۱۴۰۴ روی کاغذ نماند؟ برای تبدیل این شعار به یک واقعیت ملموس، باید از شعارزدگی فاصله بگیریم و به سمت برنامهریزی فنی و اجرایی حرکت کنیم. برخی راهکارهای ممکن که میتواند این هدف را محقق کند، عبارتند از:
ایجاد ثبات در قوانین و مقررات: سرمایهگذاری، چه داخلی و چه خارجی به محیطی پیشبینیپذیر نیاز دارد. نوسانات ناگهانی در سیاستهای ارزی، مالیاتی و تجاری بزرگترین دشمن سرمایهگذاری است. مجموعه تقنینی کشور از جمله مجلس شورای اسلامی باید با تدوین یک چارچوب قانونی شفاف و پایدار، اعتماد سرمایهگذاران را جلب کند.
تسهیل فرایندهای اداری: صدور مجوزهای کسبوکار در ایران هنوز هم زمانبر و پرهزینه است. طبق گزارش بانک جهانی، ایران در شاخص سهولت کسبوکار رتبه۱۲۷ را دارد. کاهش زمان صدور مجوزها به کمتر از یک ماه و حذف بوروکراسیهای زائد میتواند سرمایهگذاران را به میدان بیاورد. تجربه کشورهایی که با سادهسازی فرایندها رتبه خود را به ۷ رساندهاند، الگویی قابل استناد است.
هدایت نقدینگی به تولید: نقدینگی سرگردان، اگر به سمت بازارهای غیرمولد مثل ارز و سکه برود، تورمزاست. دولت میتواند با ابزارهایی مثل صندوقهای سرمایهگذاری تولیدی، اوراق مشارکت پروژهمحور و مشوقهای مالیاتی، این منابع را به سمت بخشهای مولد هدایت کند. برای مثال، معافیت مالیاتی ۱۰ساله برای سرمایهگذاری در مناطق محروم میتواند انگیزهای قوی ایجاد کند.
تقویت مشارکت عمومی- خصوصی: دولت به تنهایی نمیتواند بار سرمایهگذاری را به دوش بکشد. الگوهای مشارکت عمومی- خصوصی که در آن دولت زیرساختها را فراهم میکند و بخش خصوصی اجرا را بر عهده میگیرد، میتواند کارآمد باشد. پروژههای موفق این الگو در برخی کشورها، مثل ساخت بزرگراهها و بیمارستانها، نشاندهنده ظرفیت بالای آن است.
حمایت از صنایع دانشبنیان: سرمایهگذاری در تولید نباید صرفاً به صنایع سنتی محدود شود. شرکتهای دانشبنیان با ارزش افزوده بالا و نیاز به سرمایه اولیه کمتر، میتوانند پیشران اقتصاد باشند. اختصاص بودجههای تحقیق و توسعه (R&D) و ایجاد پارکهای فناوری با حمایت مالی دولت گامی در این جهت است.
ترویج فرهنگ سرمایهگذاری: مردم عادی هم میتوانند در این مسیر سهیم باشند. راهاندازی کارزارهای (کمپینهای) آموزشی برای تشویق سرمایهگذاریهای خرد در بورس یا پروژههای تولیدی، همراه با تضمین سود حداقلی، میتواند مشارکت عمومی را افزایش دهد.
نظارت و ارزیابی مستمر: بدون پایش مداوم، هر برنامهای در معرض انحراف است. تشکیل یک کارگروه ملی با حضور نمایندگان دولت، مجلس، بخش خصوصی و کارشناسان مستقل، برای رصد پیشرفت شعار سال و ارائه گزارشهای دورهای، ضروری است. اگر این راهکارها با جدیت اجرا شوند، میتوان به آیندهای روشن امیدوار بود.
تصور کنید کارخانههایی را که دوباره چرخهایشان میچرخد، جوانانی که به جای مهاجرت در کشور خود شغل پیدا میکنند و کالاهایی با برچسب «ساخت ایران» که در بازارهای جهانی رقابت میکنند. این تصویر، دور از دسترس نیست. تجربه برخی کشورها که با سرمایهگذاری هدفمند در تولید از یک اقتصاد فقیر به یک قدرت صنعتی تبدیل شدند، نشان میدهد این مسیر شدنی است.
جان کلام آنکه شعار راهبردی «سرمایهگذاری برای تولید» فرصتی است تا اقتصاد ایران از روزمرگی و انفعال خارج شود و به سمت پویایی حرکت کند، اما این هدف، بدون عزم ملی و برنامهریزی دقیق محقق نمیشود.
دولت، بخش خصوصی و مردم، هر کدام نقشی کلیدی دارند. اگر امروز دست به کار شویم، سال۱۴۰۴ میتواند نقطه عطفی در تاریخ اقتصادی کشور باشد؛ سالی که شعار، از کاغذ به عمل آید و امید را به خانههایمان بازگرداند، این نه یک آرزو بلکه هدفی دستیافتنی است، به شرط آنکه باور و عمل کنیم.