جوان آنلاین: کانال تلگرامی «تغییر و تحول سازمانی» نوشت: یکی از آفتهایی که هر حرفه را تهدید میکند، خواب حرفهای است. خواب حرفهای عبارت است از حسی که به هر یک از ما دست میدهد و فکر میکنیم کارمان را به بهترین نحو انجام میدهیم، در حالی که بر اثر روزمرگی به خواب فرو رفتهایم و روزبهروز احتمال غرق شدن یا واژگون شدن را بالا میبریم. [برای مثال]: راننده سرویس بچههای دبستان که روزهای اول با وسواس کودکان را سوار و با دقت رانندگی میکرد، کمکم بچهها را به عنوان کالاهای روزمره میبیند و بیتوجه به اینکه اینها هنوز هم چشم و چراغ والدینشان هستند در هیاهوی شهر میراند. پزشک سوگندخورده و پرانرژی سالهای اولین، به تدریج با بیماری و درد بیماران خو میگیرد و یادش میرود که گرچه او همان پزشک دیروزی است، اما این بیمار، بیمار امروزی است و این بیمار نمیداند که تو برای بیماران قبل چقدر جانفشانی کردی، او فقط از تو التیام میخواهد برای خودش، بدون توجه به دیروز و فردا.
مدیر لایق کارخانه که تمامی همت خود را برای ایجاد کار به کار بسته است، کمکم میاندیشد که رسالت خود را به پایان رسانده، دیگر کارگران خود را نمیبیند، گویی فراموش کرده که حیات کارخانهاش به تلاش این کارگران وابسته است. یادم میآید بچه که بودم روزی برای بازی الک و دولک از شهر خارج شده بودیم و باید قطعات حدود یک وجبی از چوب را میبریدیم تا آماده بازی شود. پدرم اولین قطعه را که برید، علامت زد و گفت این قطعه را در جیبت نگه دار و همه قطعات را با این قطعه مقایسه کن، چون در برش هر قطعه کمی خطا خواهی داشت و کمکم اندازه از دستت خارج میشود.ای کاش قطعه اول اصول حرفهای را در جیبمان نگه میداشتیم تا خدای ناکرده به خواب حرفهای فرو نرویم!