جوان آنلاین: قضات دیوان عالی کشور با درخواست بررسی دفاع مشروع مردی که به اتهام قتل برادرزنش در بازداشت به سر میبرد، موافقت کردند.
یک سال قبل بود به مأموران پلیس شهرستان ورامین خبر رسید حادثه خونین در یکی از محلههای شهر اتفاق افتادهاست. بعد از آن بود که مأموران راهی محل حادثه شدند. محل حادثه ساختمانی مسکونی دو طبقه و جسد متعلق به مردی ۳۰ ساله به نام مهدی بود که در طبقه اول رها شدهبود. بررسیها نشان داد مهدی با ضربه چاقوی دامادشان محمود به قتل رسیدهاست، بنابراین مرد ۵۷ ساله تحت تعقیب قرار گرفت و دستگیر شد.
اعتراف به قتل
متهم در بازجوییها به جرمش اعتراف کرد، اما گفت قصدی برای ارتکاب قتل نداشته و حادثه ناخواسته رقم خوردهاست. او در شرح ماجرا گفت: حادثه روز جمعه اتفاق افتاد. لحظاتی قبل از حادثه از طبقه دوم به طبقه اول رفتم و دیدم همسرم دارد گریه میکند. او میخواست به یک جشن میهمانی برود، اما من به رفتنش رضایت نمیدادم برای همین گریه میکرد. دلیل مخالفتم این بود که بستگانش من را به میهمانی دعوت نمیکردند، برای همین من هم رضایت نداشتم همسرم به جشن میهمانی برود که دعوت شدهبود. اگر همسرم به آن جشن میرفت من نزد خانوادهاش تحقیر میشدم. به هر حال من و همسرم دوباره در حال حرف زدن سر این موضوع بودیم که دخترم بدون اینکه سلام کند، وارد شد. میدانست من از این رفتار ناراحت میشوم. خواستم او را تنبیه کنم که پشت مادرش پناه گرفت. وقتی خواستم به صورتش سیلی بزنم، او جا خالی داد و ضربه سیلی به مادرش برخورد کرد. همین موضوع باعث اختلافهای بعدی شد. دخترم خیلی زود ماجرا را به داییهایش و برادرم خبر داد و آنها خیلی زود به خانهمان آمدند و درگیری بیشتر شد.
ماجرای قتل
متهم در توضیح قتل هم گفت: مهدی با چوب حمله کرد و به صورتم ضربه زد. التماس کردم دست از سرم بردارند، اما توجه نمیکردند، از کشو چاقو برداشتم تا بترسند و عقب بنشینند که حادثه اتفاق افتاد.
محاکمه
با کامل شدن تحقیقات، محمود به اتهام قتل مجرم شناخته شد و پرونده با کامل شدن بررسیها برای رسیدگی به دادگاه کیفرییک استان تهران ارجاع شد. برادر مقتول به دادگاه گفت که خواستهشان قصاص است. او گفت یک هفته از حادثه گذشته بود که پدرمان دق کرد و فوت شد. در ادامه همسر متهم به عنوان یکی دیگر از اولیایدم در جایگاه حاضر شد و از متهم اعلام گذشت کرد.
پس از آن، برادر متهم در جایگاه حاضر شد و گفت: آن روز صبح دختر برادرم با من تماس گرفت و گفت پدر و مادرش با هم دعوا میکنند و درگیریشان خیلی بالا گرفتهاست. من برای پایان دادن به دعوای آنها به خانه برادرم رفتم که همان موقع برادران همسر برادرم از راه رسیدند. مهدی خودش را به برادرم رساند و او را با چوب به شدت کتک زد که حادثه اتفاق افتاد. بعد از آن پسر متهم در شرح ماجرا به دادگاه گفت:آن روز داییهایم به پدرم فحش دادند و با چوب به صورت و بینی پدرم زدند. همان موقع پدرم که مقابل آشپزخانه ایستاده بود، از داخل کابینت چاقو برداشت و ضربهای به داییام زد که حادثه اتفاق افتاد.
دفاع متهم
سپس متهم در جایگاه حاضر شد و گفت: قبول دارم که مرتکب قتل شدم، اما قصد قتل نداشتم و در موقعیتی قرار گرفته بودم که ناچار شدم به او ضربه بزنم. آنها به خانهام حمله کردند و من را کتک زدند. آن هنگام راه فراری نداشتم. مقتول با چوب به من ضربه میزد که دست به کشو بردم و چاقویی برداشتم و به طرفش گرفتم که بترسد و عقب بنشیند که حادثه اتفاق افتاد. متهم گفت: من هیچ خصومتی با مقتول نداشتم و ۲۹ سال بود که داماد این خانواده بودم برای همین درخواست گذشت دارم.
هیئت قضایی بعد از ختم جلسه وارد شور شدند و محمود را به قصاص محکوم کردند. رأی صادر شده با اعتراض متهم در دیوان عالی کشور بررسی شد و اعتراض وی مورد پذیرش قرار گرفت، بنابراین رأی صادر شده نقض شد تا تحقیقات درباره ادعای متهم مبنی بر دفاع مشروع کامل شود.