جوان آنلاین: مجرمی که با سرقتهای خاص دوست داشت کلکسیونی از اموال سرقتی داشته باشد در آخرین سرقت برای سیگار کشیدن نقابش را از صورتش برداشت و باند را لو داد.
چندی قبل به مأموران پلیس تهران تلفنی خبر رسید سارقانی به خانه زنی تنها دستبرد زده و اموال او را سرقت کردهاند.
وقتی مأموران در محل حادثه حاضر شدند، شاکی گفت: «شب قبل خانه یکی از بستگان نزدیکم شام دعوت بودم و شب هم همانجا خوابیدم. ساعتی قبل وقتی به خانه برگشتم با صحنه عجیبی روبهرو شدم و دیدم همه وسایلم بههم ریخته است که فهمیدم سارقان از طریق بالکن وارد خانهام شدهاند و سکه، طلاها، پولها و حتی یک مجسمهای را که ارزش از دوستانم برای من از خارج کادو آورده بود، سرقت کردهاند.»
سرقتهای خاص
با شکایت زن جوان، مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی سارقان آغاز کردند، اما دوربینهای مداربسته نشان میداد سارقان نقاب به صورت دارند و چهره آنها قابل شناسایی نیست. دوربینهای مداربسته محل حادثه تصویر سه سارق نقابدار را ضبط کرده بود که از طریق بالکن وارد طبقه دوم ساختمان مسکونی میشوند و سپس با اموال سرقتی از ساختمان فرار میکنند.
همزمان با ادامه تحقیقات، مأموران با شکایتهای مشابه دیگری هم روبهرو شدند که حکایت از آن داشت سارقان، همان سه سارق نقابدار هستند. نکته قابل توجهی که کنجکاوی مأموران را به دنبال داشت، سرقتهای خاص این باند بود. سارقان در تمامی سرقتها علاوه بر سرقت اموال قیمتی و باارزش، مجسمه و وسایل تزئینی را که ارزش زیادی هم نداشت و حتی قیچی خیاطی و چاقو هم سرقت کرده بودند.
سیگاری که روشن شد
در حالی که هر روز بر تعداد شاکیان اضافه میشد و مأموران هم هیچ نشانهای از سارقان حرفهای پیدا نمیکردند، اشتباه یکی از سارقان باعث شد هویت سارقان آشکار شود و سرقتهای سریالی آنها به بنبست برسد. در آخرین شکایت، زنی که طراح دکوراسیون بود به مأموران خبر داد سارقانی به خانهاش دستبرد زدهاند و علاوه بر سرقت پول و طلا، چاقوی تزئینی او را هم سرقت کردهاند. مأموران وقتی دوربینهای مداربسته را بررسی کردند، دریافتند سارقان همان سه سارق حرفهای هستند، اما در بررسیهای بعدی متوجه شدند یکی از سارقان از دکهای در همان نزدیکی محل حادثه سیگاری خریده و برای کشیدن سیگار ماسکش را از روی صورتش کنار زده است.
با به دست آمدن چهره یکی از سارقان، مأموران آلبوم مجرمان سابقهدار را بررسی و هویت وی را به نام منصور شناسایی کردند و دریافتند او از سارقان سابقهداری است که مدتی قبل از زندان آزاد شده است.
کلکسیون اموال سرقتی
با به دست آمدن این سرنخ، مأموران راهی خانه منصور شدند و پس از بازداشت او از داخل یکی از کمدهایش کلکسیونی از انواع وسایل سرقتی مانند مجسمه، قندان، قیچی و ... کشف کردند.
متهم پس از انتقال به اداره پلیس به جرم خود اعتراف و سه همدستش را به پلیس معرفی کرد.
با اعتراف متهم، مأموران سه همدست وی را بازداشت کردند. متهمان در بازجوییها به سرقتهای سریالی اعتراف کردند. تحقیقات از سارقان ادامه دارد.
عقدههای دوران کودکی
منصور سارق سابقهداری است که تصمیم گرفته بود کلکسیونی از اموال سرقتی را برای خودش داشته باشد. وی در بازجوییها ادعا کرد بهخاطر عقدههای دوران کودکیاش وارد جرگه خلافکاران شده است.
منصور سابقه داری؟
بله، من قبل از این پنج بار به اتهام سرقت دستگیر شدم و به زندان افتادم.
چه شد که سارق شدی؟
واقعیتش این موضوع برمیگردد به دوران کودکیام. ما دو برادر بودیم که برادربزرگم درسخوان بود، اما من بازیگوش بودم و توجهی به درس و کتاب نداشتم. یادم میآید از همان دوران کودکی و نوجوانی، پدر و مادرم همیشه مرا تحقیر میکردند و میگفتند من عرضه هیچ کاری را ندارم. آنها همیشه من را با برادرم و بچههای دیگر مقایسه میکردند و همین صحبتهای آنها کمکم برایم عقده شد و از درس و حتی زندگی بیزار شدم. بههرحال سرنوشت من اینگونه رقم خورد، چون برادرم پزشک شد و من هم سارق شدم.
از چند سالگی شروع به سرقت کردی؟
فکر میکنم از ۱۸ سالگی شروع به کیفقاپی کردم و در همان سال هم در یکی از سرقتها که با موتور بودم تعادلم را از دست دادم و زمین خوردم و دستگیر شدم. وقتی از زندان آزاد شدم، دوستانم هم مرا مسخره و تحقیر کردند که هنگام سرقت زمین خورده و دستگیر شده بودم. بعد از این تصمیم گرفتم سرقتهایم را خاص کنم تا به همه بفهمانم که دستوپاچلفتی نیستم و میتوانم سرقت خاص هم انجام بدهم.
چه سرقتهای خاصی؟
مثلاً خودم را خونی و از رانندگان عبوری درخواست کمک میکردم. رانندگان مرا برای رساندن به بیمارستان سوار میکردند، اما در میانه راه با چاقو راننده را تهدید و اموالش را سرقت میکردم. یکی دیگر از شیوههایم این بود که عروسک بزرگی در دست میگرفتم و در کنار خیابان یا جاده میایستادم و از رانندهها درخواست کمک میکردم. رانندهای که فکر میکرد برای فرزندم اتفاقی افتاده مرا سوار میکرد، اما خبر نداشت او را فریب دادهام و چه نقشهای در سر دارم.
چرا لوازم تزئینی سرقتی را در خانهات نگهداری میکردی؟
این هم جزو همان سرقتهای خاص بود. من میخواستم در همه موارد خاص و با سارقان دیگر تفاوت داشته باشم. از طرفی هم دوست داشتم کلکسیونی از وسایل سرقتی داشته باشم، به همین خاطر در هر سرقت یک وسیله تزئینی نهچندان باارزش برمیداشتم و به کلکسیون وسایل سرقتیام اضافه میکردم. میخواستم هر زمانی به کلکسیون اموال سرقتی نگاه میکنم سرقتهایم برایم یادآوری شوند. من حتی در سرقتهایی هم که نبودم به همدستانم سفارش میدادم مثلاً حتی شده یک قندان هم برای من بیاورند.
درباره سرقتهای باندیتان توضیح بده؟
مدتی قبل باند را تشکیل دادم و معمولاً هم سه نفری به سرقت میرفتیم. ما بالکنرو بودیم و طلا، پول و سکه سرقت میکردیم. در تمامی سرقتها هم نقاب داشتیم و تمامی جوانب را رعایت میکردیم که ردی از خودمان بهجا نگذاریم، اما در آخرین سرقت من اشتباه کردم و برای سیگار کشیدن نقابم را برداشتم.