کد خبر: 1281740
تاریخ انتشار: ۲۲ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۳:۲۰
با شکایت مرد جوان تیمی از کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی پایتخت به دستور بازپرس جنایی برای پیدا کردن ردی از پدر و پسر گمشده وارد عمل شدند. نخستین تحقیقات نشان داد رسول و پسرش روز حادثه از خانه‌شان در یکی از محلات تهران بیرون می‌آیند و چند ساعت بعد به طرز مرموزی ناگهان ناپدید می‌شوند.
 آرمین بینا 

جوان آنلاین: مردی که متهم است پدر و پسری را به طرز دلخراشی در پشت‌بام خانه‌اش به قتل رسانده در بازجویی‌ها ادعا می‌کند، مقتول می‌خواسته او را هیپنوتیزم کند که دست به جنایت زده‌است. 
روز شنبه ششم بهمن ماه امسال مردی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از گم شدن ناگهانی عمو و پسر عمویش شکایت کرد. 
وی گفت: «ساعتی قبل زن عمویم با من تماس گرفت و گفت عمویم رسول و پسر ۱۶‌ساله‌اش حسن از خانه بیرون رفته و ناپدید شده‌اند. پس از تماس زن عمویم به خانه‌شان رفتم و فهمیدم آنها صبح برای انجام کاری بیرون رفته‌اند و دیگر به خانه برنگشته‌اند و تلفن همراه عمویم خاموش است. نگران شدیم و به خانه دوستان و بستگان سر زدیم. حتی به بیمارستان‌ها و پزشکی قانونی هم رفتیم، اما هیچ ردی از عمو و پسر عمویم پیدا نکردیم. جست‌وجوی‌های ما نتیجه‌ای نداد و تصمیم گرفتیم به اداره پلیس بیاییم و درخواست کمک کنیم.»

 خانه دوست 
با شکایت مرد جوان تیمی از کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی پایتخت به دستور بازپرس جنایی برای پیدا کردن ردی از پدر و پسر گمشده وارد عمل شدند. نخستین تحقیقات نشان داد رسول و پسرش روز حادثه از خانه‌شان در یکی از محلات تهران بیرون می‌آیند و چند ساعت بعد به طرز مرموزی ناگهان ناپدید می‌شوند. مأموران چند روز قبل در بررسی‌های فنی به رد پای یکی از دوستان مرد گمشده به نام کمال رسیدند. بررسی‌ها حکایت از آن داشت پدر و پسر گمشده آخرین بار با کمال دیده شده‌اند. 
با به دست آمدن این اطلاعات، کمال به اداره پلیس احضار شد، اما وی ادعا کرد چند روز قبل پدر و پسر گمشده را دیده‌است، اما پسر و پدر پس از درگیری با هم از خانه او بیرون رفته‌اند. 

 رد خون 
در حالی که کمال ادعا می‌کرد از سرنوشت پدر و پسر گمشده بی‌خبر است، مأموران پلیس دریافتند کمال از مدتی قبل با رسول اختلاف مالی داشته‌است. مأموران تحقیقات خود را گام به گام ادامه دادند و متوجه شدند روز حادثه پدر و پسر وارد خانه کمال می‌شوند، اما هرگز از آنجا خارج نمی‌شوند. 
اطلاعات به دست آمده حکایت از آن داشت برای پدر و پسر حادثه خونینی رخ داده‌است تا اینکه مأموران در بررسی خودروی کمال با آثار خونی روبه‌رو شدند. لکه‌های خون پیدا شده در خودرو مرد جوان به پزشکی قانونی فرستاده و مشخص شد آثار خون کشف شده با خون پسر و پدر گمشده یکی است. 
بنابراین مأموران کمال را بازداشت کردند و در بازرسی از خانه‌اش ساعت مچی رسول را کشف و در بررسی پشت بام خانه او آثار خون رسول و پسرش را پیدا کردند. 

 هیپنوتیزم 
متهم وقتی با شواهد و مدارک روبه‌رو شد، به قتل پدر و پسر اعتراف کرد و در ادعایی عجیب گفت: «رسول دوست صمیمی من بود و از ۱۳ سال قبل به خانه‌اش رفت و آمد داشتم. او مدتی قبل به من گفت هیپنوتیزم بلد است و می‌تواند افراد را به عالم خلسه ببرد و از این راه فرد با عالم غیب ارتباط برقرار کند. او می‌گفت این علم را به صورت حرفه‌ای آموزش دیده‌است و با تلقیناتی که روی افراد انجام می‌دهد فرد هیپنوتیزم شده عالم دیگری را تجربه می‌کند. حرف‌های او را باور نمی‌کردم، اما او اصرار داشت که می‌تواند مرا هیپنوتیزم کند و از من خواست به خانه‌ام بیاید و مرا به عالم خلسه ببرد. وقتی اصرار کرد، قبول کردم و روز حادثه همراه پسر ۱۶‌ساله‌اش به خانه‌ام آمد.»

 پشت‌بام خونین 
متهم ادامه داد: «روز حادثه پسرش در اتاق خوابید و رسول از من خواست همراه او به پشت‌بام برویم و در آنجا مرا هیپنوتیزم کند. وقتی به پشت‌بام رفتیم، سرنگی را پر از جوهر نمک کرد و به من داد. سپس از من خواست دست و پایش را با طناب ببندم. او گفت باید ابتدا دست و پایش را با طناب ببندم و بعد محتویات سرنگ را به گردنش تزریق کنم تا او آماده هیپنوتیزم شود. با پارچه‌ای دست و پایش را بستم و سپس جوهر نمک داخل سرنگ را به گردنش تزریق کردم. برای لحظاتی از پشت‌بام به خانه‌ام برگشتم و وقتی دوباره به پشت‌بام آمدم، دیدم او فوت کرده‌است. خیلی ترسیده بودم و با کاردی که همراه داشتم، ضرباتی به گردنش زدم. او خونین روی پشت‌بام افتاد و بعد به سراغ پسرش رفتم.»

 دومین قتل 
متهم در پایان گفت: «پسر رسول بیدار شده‌بود و سراغ پدرش را از من گرفت، به او گفتم پدرت پشت‌بام منتظرت است. او پشت‌بام رفت و من هم پشت سرش بودم که با دیدن جسد خونین پدرش شوکه شد و من هم از پشت به او حمله‌ور شدم و او را هم به قتل رساندم. آن روز همسایه‌ها نبودند و کسی متوجه حادثه نشد. من مانده بودم با دو جسد چه کار کنم. در نهایت جسد‌ها را مثله کردم و داخل چند نایلون زباله قرار دادم. نایلون‌ها را به صندوق عقب خودرویم منتقل کردم و پس از شستن پشت‌بام به سمت جاده جاجرود به راه افتادم. در جاده جاجرود نایلون‌ها را رها کردم و به خانه‌ام برگشتم.»
با اعتراف متهم مأموران به دستور بازپرس جنایی به جاده جاجرود رفتند مقداری از جسد مثله شده پدر و پسر را پیدا و به پزشکی قانونی منتقل کردند. 
در حالی که بررسی‌ها نشان می‌دهد قاتل و مقتول با هم اختلاف مالی داشته‌اند متهم ادعا می‌کند به خاطر هیپنوتیزم دست به جنایت زده است. تحقیقات از متهم برای روشن شدن زوایای پنهان حادثه ادامه دارد.

برچسب ها: قتل ، جرم ، پلیس
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار