واکنشهای هیجانی به حادثه واژگونی اتوبوس حامل دانشآموزان نخبه دختر در کرمان که به مرگ چهار دانشآموز، یک خانم مربی و پسربچه ۹ سالهاش منجر شد، روز گذشته هم ادامه پیدا کرد. وزیر آموزش و پرورش برای عاملان حادثه درخواست اشد مجازات کرد و پلیس هم قول داد همه مقصران را به عدلیه معرفی کند و از عدلیه خواست با آنها به شدت برخورد کند. پلیس همچنین از وخامت فرسوده بودن اتوبوسهای مسافربری حرف زد و اینکه اگر با همین فرمان جلو برویم خطرهای بیشتری پیشروی مردم خواهد بود. با این حال واکنشهای هیجانی امروز، فروکش میکند و فردا فراموش میشود، مثل سوانحی که در گذشته اتفاق افتاده و پیگیریهایی که نتایج آن هرگز مشخص یا گزارش نشده است. یکی از تلخترین اتفاقها مهرماه ۱۳۹۱ رخ داد. آن روز ۲۶ دانشآموز دختر اهل شهرستان بروجن در واژگونی اتوبوس در جاده دهدز جان باختند. بعد از آن حادثه هم فرمانهای زیادی برای بررسی علت حادثه و برخورد با مقصران صادر شد، اما ۲۰ روز بعد حادثه دیگری برای دانشآموزان شهرستان شاهرود تکرار شد و دو دانشآموز فوت کردند و ۱۵ نفر هم مجروح شدند. تقویم سوانح رانندگی در اردوهای دانشآموزی سیاه است و خانوادهها میخواهند بداند چرا این اتفاقها تکرار میشود. چرا آموزش و پرورش توان این را ندارد که اتوبوسهای ایمن برای انجام اردوهای امن اجاره کند و اگر توان ندارد، بهتر است قید اردوها را بزند و سلامت بچههای مردم را به خطر نیندازد. بروز این اتفاقها آسیبهای روانی زیادی به خانوادهها وارد میکند، از جمله اینکه عمده خانوادهها، دانشآموز یا دانشجویانی در خانه دارند و ترجیحشان این است که اجازه ندهند فرزندانشان در اردوهای درون یا برونشهری شرکت کنند. بنابراین آموزش و پرورش برای یکبار هم که شده جانباختن این بچهها را مبنایی برای تغییر در رویه موجود قرار دهد و با برقرار کردن تفاهمنامه با شرکتهای اتوبوسرانی وضعیت موجود را به وضعیت ایدهآل تغییر دهد.