جوان آنلاین: اثری که هماینک در معرفی آن سخن میرود، مجموعهای از گفتارها و نوشتارهای زندهیاد شمس آلاحمد نویسنده و روشنفکر معاصر را در خود دارد که «حدیث انقلاب» نام گرفته است. این کتاب در واپسین نوبت از سوی انتشارات «سوره مهر» روانه بازار نشر شده است. تارنمای ناشر در معرفی این دفتر، چنین آورده است: «حدیث انقلاب، کتابی دوجلدی و مجموعهای از سخنرانیها و نوشتههای شمس آلاحمد (۱۳۸۹- ۱۳۰۸) است که ابتدا در اوایل انقلاب منتشر شده بود و اکنون به صورت یکپارچه نشر یافته است. کتاب اول این مجموعه، آزادی و مرزهایش و کتاب دوم، استقلال فرهنگی نام دارد. در بخشی از کتاب میخوانیم: «من نمیشناسم کسی را که آزادی را نخواهد. تو میشناسی؟ معدودی را شنیدهام که آزادی را میپرستند و من همه این ادعاها را باور دارم. نمیتوانیم کسی را نشان بدهیم، که آزادیخواه نباشد. یک سوسیالیست، یک مارکسیست، یک کمونیست، یک فاشیست، یک نازیست، یک لیبرال، یک رادیکال، یک مسلمان، یک مسیحی و خلاصه هر کس با هر دین و مذهب و ایدئولوژی همه آزادیخواهند. وقتی همه میگویند آزادیخواهیم، چطور میتوان شک کرد؟ من که قادر نیستم. تو کدام فاشیست و مستبدی را میشناسی که آزادی نمیخواهد؟ کدام موجود زندهای را میشناسی که چنان رفتار کند که آزادی دمبه است و او گربه! گربهای که میگوید: پیفپیف از دمبه بدم میآید؟ تمام جنایات طول تاریخ بشر، به نام آزادی انجام شده است! کجا خواندهای که هیتلر گفته باشد، میخواهم اروپا را به قید بکشم؟ اسکندر، ناپلئون، نادر، هیتلر، امریکا و روس همه میخواستهاند و میخواهند دنیا را آزاد کنند....»
در بخش دوم این زندگینامه، مناسب است که بر حیات علمی و عملی مؤلف مروری داشته باشیم. بر سایت همشهری آنلاین، زندگینامهای از شمس آلاحمد آمده است که وافی به مقصود مینماید: «شمسآلاحمد، ادیب، نویسنده، مصحح و پژوهشگر ادبی در سال ۱۳۰۸، در محله پاچنار و در یک خانواده مذهبی در تهران متولد شد و آموزههای ابتدایی را نزد پدرش آیتالله سیداحمد طالقانی فرا گرفت. او فوقلیسانس فلسفه و علوم تربیتی را از دانشسرای عالی تهران کسب کرد و سالها در آموزش و پرورش در کسوت معلمی تدریس میکرد و مدتی هم در دانشکده به تدریس کتابداری سرگرم بود و زمانی هم در مدرسه بهیاری، درس ادبیات میداد. شمس مدتی هم به آلمان و امریکا رفت و دوره عکاسی سینما را در این کشورها سپری کرد و هنگام بازگشت به ایران، مؤسسه انتشاراتی رواق را تأسیس و به کار نشر پرداخت. برخی از آثار برادرش جلال آلاحمد و نیز آثاری که سانسور میشدند از سوی همین انتشاراتی به بازار کتاب عرضه شدند. با پیروزی انقلاب اسلامی، او به فرمان امامخمینی (ره) به عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی درآمد و در بازگشایی دانشگاهها ایفای نقش کرد و مدتی هم به عنوان سردبیری روزنامههای کیهان و اطلاعات و نیز عضویت در شورای سرپرستی صداوسیما به انجام وظیفه پرداخت. از سال ۷۶ و با تشنج مغزی، بیماری شمس آلاحمد شروع شد و مقداری از تواناییهایش را از دست داد، اما از وقتی که هر دو پایش شکست، مشکل فراموشیاش نیز به طور جدی آغاز و در سال پایانی حیاتش تشدید هم شد. او در اواخر حیات در حرکت و سخن مشکل داشت. شمس آلاحمد پیش از درگذشتش، بیش از ۴۰ روز به دلیل بیماری ریوی در بیمارستان باهنر تهران بستری بود تا اینکه در شامگاه یکشنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۹ درگذشت....»