جوان آنلاین: محمود مقدسی در کانال تلگرامی خود نوشت: بسیاری از ما از شریک عاطفیمان چیزی را میخواهیم که خودمان نداریم. برای همین از او خوشمان میآید. به او نزدیک میشویم و با او یک «ما» میسازیم، به این امید که حالا در این «ما»، واجد آن چیز نداشته شویم. گویی حالا که «ما» شدهایم، ویژگیهای شخصیتی، اعتبار اجتماعی، جایگاه، شهرت، قدرت، محبوبیت، دانش و فضیلت یا حتی داشتههای مادی او، مال من و بخشی از من هم میشوند. گویی مشارکت در رابطه، مشارکت در هویت هم میآورد. اما هیچ کس با داشتن دیگری، واجد ویژگیهای او یا صاحب داشتههایش نمیشود. این را چه زمانی میفهمیم؟ زمانی که برای آن ویژگی او از عمر، روان و تنمان هزینه میکنیم، اما میبینیم این اوست که به این چیزها شناخته میشود و نه ما در نهایت این اوست که استاد دانشگاه است، مدیر فلانجاست، آن هنرمند شناختهشده است، آن آدمشهرت خوشنام است و... زمانی میفهمیم که از او جدا میشویم و او همه آنچه را با ما ساخته با خودش میبرد و از همه آن ویژگیهای «ما» چیزی برای «من» باقی نمیماند. صرف با دیگری بودن یا محبوب او بودن، من را واجد داشتهها و هویت او نمیکند. بودن با او تنها زمانی به کار میآید که با در کنارش بودن، آن ویژگی یا داشته را در خودم و برای خودم بسازم، زمانی که از او یاد بگیرم، از او برای داشتن آن ویژگی کمک بگیرم، به واسطه دوستداشتنش به او شبیه شوم، در کنار او رشد کنم و در نهایت بهواسطه بودن با او خودم صاحب آن نداشتهها شوم. آنوقت، نه در حین رابطه دچار توهم میشوم یا احساس خیانتدیدگی میکنم و نه در صورت تمام شدن رابطه، فضای خالی بزرگی جای همه آن پریها و داشتنها را در درونم میگیرد. باید از دیگری و دوستداشتنش، نه پر کردن خالی که همراهی در رشد را بخواهیم. آنوقت شاید به سراغ هر کسی هم نرویم و بدانیم چهکسی را میخواهیم و از بودن با او چه میخواهیم.