کد خبر: 1238421
تاریخ انتشار: ۱۶ تير ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۰
در گفت‌وگوی «جوان» با هوشنگ جاوید پژوهشگر موسیقی نواحی و آیینی مطرح شد
متأسفانه دستگاه‌های فرهنگی ما به دنبال اقتصاد هنر هستند و به جای موسیقی اصیل ایرانی یک موسیقی بی‌ریشه را رواج دادند و موسیقی ایرانی با همه معنویت و توانش مهجور ماند و هنوز هم رسانه نتوانسته‌است که سوگ سرود‌های ویژه محرم و عاشورایی را به آن شکلی که ذهن مردم را به خودش مشغول کند، تقویت کند و این مهم‌ترین کاری است که باید صورت بگیرد
 مصطفی شاه کرمی

جوان آنلاین: شعر و موسیقی با سوگ و مرثیه پیوند و ریشه کهنی با آیین‌های سنتی و باستانی ایرانیان دارد. واقعه عاشورا در ادوار مختلف به اشکال متنوع هنری بازگو و روایت شده‌است. «جوان» در گفتگو با استاد هوشنگ جاوید، پژوهشگر شناخته‌شده موسیقی نواحی و آیینی کشورمان به بررسی ابعاد مختلف درآمیختگی شعر و موسیقی با محرم و عاشورا پرداخته‌است.
 
واقعه عاشورا چگونه با حوزه موسیقی و ادبیات کهن ایرانی درآمیخته شده‌است؟
هنر مرثیه در ار‌تباط با عاشورا و محرم است و از همان زمانی که واقعه عاشورا رخ می‌دهد، مرثیه‌سرایی هم شروع می‌شود. این مرثیه سرایی از همان لحظات درگیری یاران اباعبدالله (ع) با لشکر عمر سعد آغاز می‌شود که عمدتاً هم به صورت بداهه‌گویی بوده مثل مرثیه‌ای که امام حسین (ع) بر بالین براد‌رش می‌خواند یا مرثیه‌ای که حضرت زینب (س) برای امام حسین (ع) می‌خواند. در مرحله بعد شاعران و ادیبان هستند که برای شهدای واقعه تف یا عاشورا مرثیه‌سرایی می‌کنند و بعد هم در جامعه گسترش پیدا می‌کند. در واقع از جامعه اولیه اتفاق به سمت جامعه پیروان گسترش پیدا می‌کند. وقتی که ایرانی‌ها از ماجرا مطلع می‌شوند، شعرا بیکار نمی‌نشینند و می‌خواهند ارادت خودشان را نشان بدهند. اگر مقاتل را به عنوان اولین روایات نثر و نظم عاشورا بدانیم، خواهیم دید که ایرانی‌ها چقدر مقاتل متعددی دارند که در همان دوران، اما به زبان عربی گفته و نوشته شده‌اند و تا همین الان به غیر از تعداد اندکی که به فارسی برگردانده شدند، بسیاری از آن‌ها به فارسی ترجمه نشدند. 

ابتدای ورود این واقعه به اشعار شعرای ایرانی در چه دوره‌ای اتفاق افتاده‌است؟
کهن‌ترین اسنادی که داریم، نشان می‌دهد از زمان کسایی مروزی که بین قرن سوم و چهارم زندگی می‌کرده در اشعارش به وجود مقاتل در ایران اشاره می‌کند که این یعنی در آن زمان مقتل‌خوانی در ایران وجود داشته‌است. او در یکی از اشعارش که به سوگنامه مشهور است، می‌گوید «دست از جهان بشویم عز و شرف نجویم / مدح و غزل نگویم مقتل کنم تقاضا» این شعر بلند و طولانی کسایی به واقع اولین شعر عاشورایی محسوب می‌شود. هر چقدر زمان می‌گذرد و به جلو می‌آییم این مسئله در شعر شاعران از حالت مقتل خارج شده و به صورت مرثیه نمود پیدا می‌کند. این مراثی آرام آرام قالب‌های خاص خودشان را پیدا می‌کند. کهن‌ترین شکلی که در مرثیه‌خوانی آهنگین ایرانی داریم - که بعد‌ها وارد نوحه‌گری جدید هم می‌شود چه اینکه نوحه شکل تغییر‌یافته مرثیه است، البته به زبان عامیانه که در زمان قاجار شروع می‌شود- مراثی‌ای است که به صورت بحر طویل خوانده می‌شوند. 

بحر طویل‌خوانی همچنان هم وجود دارد؟
امروزه این مراثی بحر طویل هنوز انجام می‌شود، منتها نه در همه‌جا؛ مثلاً در جا‌هایی مثل بوشهر، یزد، بخش‌هایی از خراسان و آذربایجان و گیلان. البته این را هم باید بگویم که بحر طویل‌خوانی کار هر کسی نیست، چون کار بسیار سخت و مشکلی است ولی شکل قدیمی مرثیه‌خوانی در ایران است، اشعاری که مربوط به وقایع دینی و مذهبی ما می‌شوند، خودشان موجب پیدایش هنر‌های آوازی در ایران شده‌است. 
منظورتان کدام‌یک از هنر‌های آوازی است؟ 
مثلاً در کنار مرثیه‌سرایی، مرثیه‌خوانی هم شکل گرفته به این معنی که افراد خوش‌صدا اشعار مرثیه را می‌خواندند. بر اساس رسالات موسیقایی که از گذشته موجود است، عده‌ای هم بودند که این اشعار را به شکل ذکری می‌خواندند که به آن‌ها ذاکران یا ستایشگران می‌گفتند. 

برگردیم به بحث سیر تطور مرثیه‌خوانی و آمیختگی آن با موسیقی. 
در ادامه مسیری که اشاره شد، مکاتبی مثل مکتب بازگشت، خراسان و تبریز داریم که با توجه به آن‌ها و نوع قوافی جدید و بحر‌های نویی که پیش می‌آیند، شکل اجرا‌ها هم رنگ و گونه‌های متنوع‌تری پیدا می‌کنند. این‌ها تا دوران قاجار ادامه داشت و در این دوره است که شخص ناصرالدین شاه و نزدیکانش به فکر می‌افتند که یک استاندارد‌سازی برای این کار انجام بدهند. علت این استاندارد‌سازی هم این است که آن‌ها می‌بینند استاندارد‌های قدیمی و کهن مناقب‌خوانی دچار ضعف‌هایی شده و برای تقویت آن دست به چنین کاری می‌زنند. مناقب‌خوان‌ها عده خاصی بودند که در کلاس نحله‌های فلسفی رشد پیدا می‌کردند؛ این‌ها در هر کوی و برزنی که مردم از آن‌ها درخواست می‌کردند به منقبت‌خوانی اقدام می‌کردند. گسترش این مسئله تا حدی بوده که در اواخر دوره تیموری و قبل از روی کار آمدن سلسله صفویه برای مناقب‌خوانان دستورالعمل نوشته می‌شود که در فتوت‌نامه سلطانی می‌توانیم آن را مشاهده کنیم. در واقع یک فصل کامل از این فتوت‌نامه مربوط به مناقب‌خوانان است که آن‌ها را به اشکال گوناگونی مثل غرّا‌خوان و ساده‌خوان دسته‌بندی می‌کند، حتی این دسته‌بندی‌ها را به صورت صنفی هم انجام داده و مثلاً عده‌ای را تحت عنوان پرسه زن و گروهی دیگر را به عنوان مناقب‌خوان ساکن دسته‌بندی می‌کند. در این تقسیم‌بندی نه فقط دسته و صنف که حتی وظایف و لباس آن‌ها هم تعریف شده‌است. این اتفاقات تا اواخر دوره قاجار ادامه پیدا می‌کند و در این بازه زمانی یک اتفاقی در عراق می‌افتد و مرحوم محدث نوری روی موضوعات نوحه‌خوانی و مرثیه‌گری نگاه تیزبین و دقیقی پیدا می‌کند تا جایی که اولین نقد را روی مرثیه‌خوانی و نوحه‌گری تحت عنوان کتاب «لؤلؤ و مرجان» می‌نویسد و در آن به نقل‌های تاریخی تحریف‌شده در مرثیه‌خوانی واقعه عاشورا می‌پردازد. 


منظورتان این است که مرحوم محدث نوری اقدام به پالایش و اشعار و مراثی می‌کند؟
دقیقاً، مرحوم امین (محدث نوری) همه این‌ها را پاک‌سازی می‌کند، این شخصیت بزرگ حتی نسخه‌های شبیه‌خوان‌هایی را که به سوریه و شامات می‌رفتند، از آن‌ها می‌خرد و یکسری از آن مراثی را تصحیح می‌کند و یکسری از آن‌ها را دور می‌ریزد. بعد از این کار، برای اینکه مرثیه‌خوانی و ستایشگری دارای شکل و شمایل سازمان‌یافته و ساختار‌مندی باشد، مدرسه‌ای ایجاد می‌کند که در آن هم شیوه تلاوت کردن و خواندن مراثی را یاد می‌دهند و هم ادبیات و تاریخ وقوع حوادث را. در واقع کسانی که از این مدارس فارغ‌التحصیل می‌شوند، حتماً باید مقاتل، مصیبت و مرثیه را کامل می‌دانستند، برای اینکه مردم را دچار وهم نکند. تا دوران پهلوی دوم هم بسیاری از مرثیه‌خوان‌ها برای گذراندن این دوره‌ها به عراق می‌رفتند. این‌ها یکسری کلاه قرمز منگوله‌دار روی سرشان می‌گذاشتند که به آن‌ها «فینه» می‌گفتند و کسی که این کلاه را بر داشت، معنایش این بود که تمامی این دوره‌ها را گذرانده و به اصطلاح امروزی فارغ‌التحصیل شده‌اند که مردم آن‌ها را تحت عنوان مداح می‌شناختند. در واقع مداح باید لباس مخصوص و کلاهش را می‌داشت که متشکل از یک عبای ساده و یک کلاه فینه بود. 

در زمان فعلی هم چینی افرادی وجود دارند؟
من با آخرین نسل این‌ها در مناطق اطراف کاشان روبه‌رو شدم و از آن‌ها عکس گرفتم. البته این مربوط به دهه ۶۰ و ۷۰ است و الان دیگر کسی از آن نسل باقی نمانده‌است. 

واقعه عاشورا همانطور که باعث هنر‌های آوازی شده در حوزه شعر و ادبیات هم چنین تنوعی را ایجاد کرده‌است؟
بله، درست است؛ مثلاً شاعرانی داریم که نه فقط در ستایش ماه محرم بلکه حتی درباره آمدن و ورود به ماه محرم هم شعر‌های سرودند که من از آن‌ها با تعبیر «ورود عاشورایی» نام می‌برم. علت این تنوع در اشعار هم این است وقتی ماه محرم به تقویم ایرانی می‌آید با یکسری از آیین‌های ایرانی همسانی پیدا می‌کند مثل همزمانی و وقوع در نوروز، تابستان، بهار و پاییز و از آنجایی که ایرانیان برای هر کدام از این‌ها یک تعریف و آیینی خاصی داشتند، شاعران هم به مناسبت ورود محرم به این فصول و آیین‌ها و حتی در مهرگان شعر می‌سرودند و از روی این اشعار متوجه می‌شویم که مثلاً در آن دوره محرم در بهار یا زمستان بوده و دسته غرّا‌خوانان که این اشعار را معمولاً سه روز قبل از شروع ماه محرم با آواز بلند این اشعار را می‌خواندند، مثل شعر «محرم آمد و عیدم عزا شد / حسینم وارد کرب و بلا شد»؛ در مرحله بعد این قضیه به عرصه نوحه‌گری هم وارد می‌شود و بعد روز‌بندی دهه ابتدایی محرم است که کاری ذوقی و از سر ارادت است و بر اساس باور‌های خاص ایرانی دسته‌بندی و زمان‌بندی شده‌است. 

این تقسیم‌بندی‌ها در ماه محرم به چه شکلی ذکر شده‌اند؟
وقتی که وارد ماه محرم می‌شویم، اشکال مختلفی از جمله مقتل‌خوانی، مرثیه‌خوانی، نوحه‌خوانی، چاووش‌خوانی عاشورا، صبح دم‌خوانی عاشورا، لالایی‌خوانی علی اصغر و صورت‌خوانی را داریم؛ در تحقیقاتی که من داشتم چیزی حدود ۱۷ یا ۱۸ مورد داریم. شاید جالب باشد که بدانید در بعضی از مناطق کشورمان برخی سوره‌های قرآن را به صورت سینه‌زنی می‌خوانند که آن هم یک آیین و میراث کهن است که به جای شعر عزاداری از خود قرآن استفاده می‌کردند.
 
آیا در دوران کنونی چیزی هم به این آیین‌های کهن اضافه شده‌است؟
خوشبختانه در این دوره و طی دو، سه دهه اخیر بر اساس تغییرات و دگرگونی‌ها و همچنین نیاز جامعه و رسانه چیز دیگری به همه آن‌ها اضافه شد که از آن با عنوان «سوگ سرود»‌ها نام می‌بریم. این سوگ سرود‌ها از ابتدایی که پیش آمدند، مورد حمایت جدی دستگاه‌های فرهنگی ما قرار نگرفت، در حالی که هنرمندان کار خودشان را به درستی انجام دادند، این عدم توجه دستگاه‌ها باعث شد تا خالقان این سوگ سرود‌ها در گمنامی بمانند، اما یک راهی را ایجاد کردند که بعد‌ها اهالی موسیقی پاپ از این حرکت استفاده کردند و منفعت خودشان را بردند، مثل کاری که امیر حسین صارمی و امیر‌حسین مدرس روی نوحه‌های قدیمی انجام دادند و آن‌ها را به صورت موزیکال کار کردند، مانند نوحه معروف «الوداع» که یکی از معروف‌ترین نوحه‌های دوران قاجار است و امیر‌حسین مدرس آن را با ارکسترال اجرا کرد. متأسفانه دستگاه‌های فرهنگی ما به دنبال اقتصاد هنر هستند و به جای موسیقی اصیل ایرانی یک موسیقی بی‌ریشه را رواج دادند و موسیقی ایرانی با همه معنویت و توانش مهجور ماند و هنوز هم رسانه نتوانسته‌است که سوگ سرود‌های ویژه محرم و عاشورایی را به آن شکلی که ذهن مردم را به خودش مشغول کند، تقویت کند و این مهم‌ترین کاری است که باید صورت بگیرد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار