کد خبر: 1237378
تاریخ انتشار: ۱۲ تير ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۰
خاطرات آیت‌الله علامه «شیخ‌محمدحسین کاشف‌الغطاء» در یک نگاه
«خاطرات مرحوم علامه آیت‌الله محمدحسین کاشف‌الغطاء تحت عنوان بندبند سرگذشتم، با ترجمه و بازپژوهی استاد علی شمس، از سوی مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، در اختیار همه علاقه‌مندان به پژوهش درباره تاریخ معاصر ایران قرار گرفت
علی احمدی‌فراهانی

جوان آنلاین: اثری که هم اینک در معرفی آن سخن می‌رود، خاطرات زنده‌یاد آیت‌الله علامه شیخ‌محمدحسین کاشف‌الغطاء است که «بندبند سرگذشتم» نام دارد. این مجموعه از سوی علی شمس به فارسی ترجمه شده و مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی به انتشار آن همت گماشته است. تارنمای ناشر در یادداشتی این کتاب را واجد خصال ذیل دانسته است:
«خاطرات مرحوم علامه آیت‌الله محمدحسین کاشف‌الغطاء تحت عنوان بندبند سرگذشتم، با ترجمه و بازپژوهی استاد علی شمس، از سوی مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، در اختیار همه علاقه‌مندان به پژوهش درباره تاریخ معاصر ایران قرار گرفت. ترجمه فارسی کتاب علامه کاشف‌الغطاء همزمان با برگزاری بیست‌وهشتمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب در تهران، نخستین بار مخاطبان خود را با نقش و جایگاه علامه کاشف‌الغطاء در وحدت جهان اسلام آشنا می‌سازد. استاد علی شمس درباره دلایل ترجمه این اثر به زبان فارسی می‌نویسد: دفتر خاطرات علامه شیخ‌محمدحسین کاشف‌الغطاء را به این منظور ترجمه کردیم که شمه‌ای از حال‌وهوای پیشین را در آن بجوییم. می‌خواستیم گوشه‌هایی از اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران، عراق و اطراف‌شان در مقطع میان مشروطه و کودتای ۲۸ مرداد را این بار از نگاه یک مجتهد مصلح آگاه از سیاست و غمخوار امت بنگریم که در خیلی از رویداد‌ها شاهد عینی یا دخیل و بلکه میداندار بوده است. مرحوم آیت‌الله علامه شیخ‌محمدحسین کاشف‌الغطاء نویسنده این خاطرات و برادر فقیه وی آیت‌الله حاج‌شیخ‌احمد (مرجع تقلید صاحبنام)، هر دو اهل نجف، شاگرد، حامی و دستیار خاص آیت‌الله العظمی سیدمحمدکاظم طباطبائی‌یزدی و همچنین وصی شرعی و قانونی و لاجرم محرم اسرار آن زعیم عظیم بوده‌اند. متن عربی دست‌نویس این دفتر، پنجاه‌وچند‌سال پس از رحلت نویسنده‌اش، یعنی در سال ۱۳۹۱ در نجف به تحقیق و چاپ مزین شد. قصه روزگارش اگرچه پرغصه و سرگذشتش اگرچه پرمصیبت و حزن است، اما لابه‌لای خاطرات تلخش حال‌وهوای دلچسبی دیده می‌شود. در این دفتر می‌خوانیم که طلبه عرب نجفی، ناگهان در شهر خود نجف، کانون دانش و میعادگاه دانشوران، به فراست می‌فهمد باید فارسی بیاموزد تا بتواند عالم و مجتهد شود چراکه بیشتر طلبه‌های فاضل، استادان، علما، فقها و حکمای بزرگ نجف، ایرانی بوده‌اند و تقریباً تمام درس‌ها را به فارسی می‌گفته‌اند و در مباحثه‌های جاندار و نکته‌آموزشان، فارسی حرف می‌زده‌اند و کوتاه سخن آنکه زبان علم آن روزگار، فارسی بوده است. همچنین می‌خوانیم که ۸۵ سال پیش، چندصد نفر از علمای برجسته دنیای اسلام، شب میلاد پیامبر اعظم (ص) در مراسم افتتاح کنفرانس قدس با ۳۰‌هزار نفر از اهالی بیت‌المقدس، نمازشان را به همان طلبه نجفی اقتدا کردند که حالا دیگر یک مجتهد علامه بود و بعد پای منبرش نشستند که او سخن از یکدلی و اتحاد مسلمین بگوید و از فردا تمام اعضای کنفرانس، نماز‌های پنج‌وقت‌شان را به همین آقا اقتدا کردند و یکی‌دو روز بعد نیز علمای گردآمده در همایش، از علامه کاشف‌الغطاء خواهش کردند نمازجمعه آن هفته قدس را نیز اقامه کند. در ادامه خاطرات می‌خوانیم که جمعه نیمه‌شعبان همان سال، بزرگان شیعه و سنی شهر صیدا از همین علامه اهل نجف خواهش کردند، نماز‌جمعه آنان را نیز در مسجد جامع العمری امامت کند و همه شهر متفق به مسجد آمدند، حتی مسیحیان و کلیمیان که می‌گفتند برای شنیدن خطبه‌هایش آمده‌ایم. مرحوم مؤلف روی هم، بیش از نصف این دفتر را پیرامون ایران و ایرانیان نوشته، اما روایتش از اوضاع عراق، سوریه، لبنان و مصر هم سخت دلکش و خواندنی است...».

برچسب ها: کتاب ، علما ، تاریخ
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار