ايران و 1+5 بعد از 12 سال كشمكش و مذاكره سرانجام توانستند در 14جولاي به جمع بندي نهايي بر سر برنامه هستهاي ايران دست يابند. پايان ماراتن هستهاي ميتواند آغاز دورهاي جديد از مناسبات خاورميانهاي باشد كه شايد چهره سياسي آن را تغيير دهد. حسن كاظمي قمي، سفير سابق ايران در عراق ميگويد: تقويت جايگاه منطقهاي ايران ارتباطي به توافق هستهاي ندارد و ايستادگي ملت ايران در مقابل فشارها و تحريمهاي ظالمانه غرب و حمايت از مظلومان در مقابل متجاوزان، جايگاه ايران را در منطقه تقويت كرده است. او برعكس معتقد است كه اگر مقاومتهاي ايران در برابر فشارها و مقابله با تروريسم نبود قدرتهاي بزرگ به راحتي حاضر به مذاكره با ايران نميشدند. سفير سابق ايران ضمن اينكه تأكيد دارد كه «الان نميتوان قضاوت صحيحي» درباره توافق هستهاي داشت و «بايد منتظر ماند تا مجريان قانوني كشور متن توافق را بررسي كنند» تلويحاً ميخواهد بگويد كه اگر «برجام» چيز خوبي هم باشد خودش از قدرت منطقهاي ايران ناشي شده است. او معتقد است توافق هستهاي ميتواند تحركات ديپلماتيك ايران را در منطقه در كمك به اقدامات دهههاي گذشته ايران در حمايت از ملتهاي منطقه توسعه دهد. كاظمي قمي معتقد است كه اقدام تركيه در مقابله با داعش و واگذاري پايگاه به ائتلاف ضدداعش فضاي امنيتي اين كشور را نگران ميكند و درگيري مستقيم با كردها به نفع امنيت و ثبات تركيه نخواهد بود. براي بررسي تحولات منطقه با حسن كاظمي قمي، به گفتوگو نشستيم تا به سؤالاتي در اين زمينه پاسخ دهيم.
بفرماييد الان كه ايران و 1+5 بر سر برنامه هستهاي ايران به جمعبندي دست پيدا كردند، به نظرتان توافق هستهاي جايگاه و قدرت منطقهاي ايران را تقويت خواهد كرد يا اينكه تقليل ميدهد؟ البته ممكن است معتقد باشيد كه اين توافق يك متغير مستقل است و ربطي هم به وضعيت، جايگاه و قدرت منطقهاي ايران ندارد. كدام يك از اين سه شق را قبول داريد؟
مقاومت ملت ايران در برابر فشارها، تهديدها و تحريمهاي اقتصادي كه در دهههاي اخير عليه ايران اعمال شد و اتحادي كه بين ملت، رهبري و دولت وجود دارد و همچنين اثرگذاري ايران در تحولات و معادلات منطقهاي باعث شده است ايران امروز از موقعيت ممتازي در سطح منطقه و جهان برخوردار باشد. هماكنون ايران در آستانه ورود به باشگاه قدرتهاي جهاني است و به طور مؤثر ايفاي نقش ميكند و نقش آن هم در صحنه تحولات جهاني و مقابله با تروريسم، حمايت از مظلومان و مقابله با استكبار جهاني بيبديل است. فارغ از اينكه دستاوردهاي اين توافقنامه هستهاي چيست، در حال حاضر نميتوان قضاوت صحيحي داشت و بايد منتظر ماند تا مجريان قانوني كشور (مجلس شوراي اسلامي و شوراي عالي امنيت ملي) متن توافق را بررسي كنند.
نشست قدرتهاي منطقهاي با ايران پشت ميز مذاكره، في نفسه براي ايران دستاورد بزرگي است آن هم بر سر موضوعي كه خود واهي است و آنها ادعا ميكنند كه ايران به دنبال ساخت سلاح اتمي است. مذاكره قدرتها با ايران نشان ميدهد كه ايران با مديريت راهبردي امور را اداره ميكند. اگر مقاومتهاي ايران در برابر فشارها و مقابله با تروريسم نبود آنها به راحتي حاضر به مذاكره با ايران نميشدند. ايران طي 36 سال در مقابل همه توطئهها ايستادگي كرد و الان به عنوان بازيگر مهم در منطقه ايفاي نقش ميكند. افزايش جايگاه منطقهاي ايران مربوط به برنامه جامع اقدام مشترك «برجام» نيست، بلكه اين ويژگيها، ظرفيتها و اعتقادات وجداني و چارچوب مصالح ملتهاي منطقه است كه ايران بر اساس آنها عمل كرده است. برخلاف توطئهها و كارشكني قدرتها، پيوند ملتهاي منطقه ازجمله عراق، يمن و سوريه با ايران بيشتر شده است و اين مربوط به پيوندهاي فرهنگي بين دو طرف است و اين روابط ناگسستني است.
درحقيقت، توافق هستهاي ميتواند تحركات ديپلماتيك ايران را در منطقه در كمك به اقدامات دهههاي گذشته در حمايت از ملتهاي منطقه توسعه دهد. بايد بر اين نكته تأكيد كنيم كه ايران روابط خودش را با كشورهاي همسايه برپايه مباني و اصولي كه برگرفته از اصول اسلامي و ديني همچون مودت، حسن همجواري، حمايت از مظلومان و مقابله با تهديدهايي كه متوجه منطقه است، پايهگذاري كرده است. به همين خاطر، اين پيوندها هر روز بيشتر ميشود.
ايران همه اقدامات خود را در چارچوب موازين بينالمللي و بر اساس توافقات با دولتها و در راستاي منافع ملتها انجام ميدهد و اگر در عراق براي مبارزه با تروريسم وارد ميشود به خاطر اين است كه دولت و ملت عراق درخواست ميكنند. پس از اين ما بايد شاهد تحركات ديپلماتيك ايران در مقابله با تروريسم، تكفير و تهديدات قدرتهاي بزرگ باشيم.
شما معتقديد كه توافق برجام چندان تأثيري در افزايش قدرت منطقهاي ايران ندارد اما آيا اين توافق دست ايران را از لحاظ اقتصادي بازتر نميكند كه بتواند به متحدان منطقهاياش كمك بيشتري كند؟ همچنانكه غربيها ادعا ميكنند كه بازگشت ميلياردها دلار پولهاي بلوكه شده ايران، سبب ميشود ايران از متحدان منطقهاياش حمايتهاي بيشتري انجام دهد؟
ببينيد رويكردهاي متفاوتي نسبت به برجام وجود دارد، الان بايد ببينيم كه از كدام مؤلفه صحبت ميشود. اين را بايد قبول كنيم كه امروز خاورميانه محل تقابل مؤلفههاي داخلي و خارجي است. امريكاييها كه در سال 2003 عراق را اشغال كردند، به دنبال اين بودند كه ساختار دفاعي و سياسي عراق را امريكايي كنند، ولي ايران مخالف اشغالگري است و از ملتها در مقابل اشغالگران دفاع ميكند. از اين رو، منافع متضادي در منطقه بين بازيگران حاكم است. اينكه چرا امريكا و برخي كشورهاي منطقه دوست ندارند در عراق ثبات وجود داشته باشد به خاطر اين است كه پس از سقوط صدام حسين، در عراق دموكراسي برقرار شد و اين رشد و شكوفايي در عراق با خواسته دولتهايي كه فاقد دموكراسي هستند در تعارض است.
كشورهاي مرتجع عربي كه فاقد دموكراسي هستند، نميگذارند ثبات در منطقه ايجاد شود. كشورهايي مثل امريكا به بهانه مقابله با تروريسم در منطقه حضور دارند اما ريشه تروريسم در منطقه وجود اشغالگريهاي امريكاست كه گروههاي تروريستي را رشد داده است. در افغانستان، آنها القاعده و طالبان را تشكيل دادند، در عراق و سوريه هم داعش را ايجاد كردند. امريكاييها ميخواهند منطقه را خودشان مديريت كنند و مرتجعين عرب نيز چون دموكراسي ندارند اجازه ثبات را نميدهند. از نظر صهيونيستها، كشورهاي خاورميانه بايد بايكديگر درگير باشند تا افكار عمومي جهان اسلام از توجه به مسئله فلسطين منحرف شود تا اسرائيل بتواند به راحتي و با امنيت كامل به حيات خود ادامه دهد. ايران براساس ماهيت اعتقادياش از مردم مظلوم فلسطين حمايت ميكند، زيرا ماهيت تأسيس اسرائيل عليه ملتهاست، حتي در سال 1352 موضوع دستيابي اسرائيل به سلاح هستهاي مطرح شده بود.
اينكه گفته ميشود تحريمها عليه ايران برداشته ميشود و قدرت بازيگري ايران در منطقه افزايش پيدا ميكند از منظر امريكاييها و مرتجعين عربي اين است كه نقش مداخلهگرايانه ايران در منطقه افزايش خواهد يافت. اما ايران همانگونه كه حاضر نيست كسي در امور داخلياش مداخله كند، خود نيز در امور سايرين دخالت نميكند. حمايت از مظلومان در مقابل متجاوزان مداخله نيست و اين شعار حكام عربي است. نقش مداخلهگرايانه را خود سعوديها در يمن به نمايش گذاشتند و بدون مجوز سازمان ملل به اين كشور حمله كردند، حتي سعوديها ادعا ميكنند كه به خاطر دفاع از مردم يمن به اين كشور حمله كردند كه اين سخنان نسنجيدهاي است. از منظر اين كشورها، ايران در امور منطقه مداخله ميكند، ولي ايران نه به دنبال سلاح اتمي بود و نه دنبال هژموني منطقهاي. امريكاييها اينگونه القا ميكنند كه با توافق هستهاي جلوي اقدامات مخربانه ايران را گرفتند.
علاوه بر اينكه، ايران به دنبال ايجاد روابط گسترده اقتصادي، فرهنگي، تجاري و همكاري با كشورهاي منطقه است، در شرايط كنوني به دنبال مهار تروريسم منطقهاي نيز است. چيزي كه دشمنان منطقه ميخواهند، ايجاد بيثباتي و هرج و مرج امنيتي است تا ما درگير تروريسم باشيم و اين خواسته صهيونيست و امريكاست. اگر امريكاييها كه در سال 2003 با سناريوي اشغالگري آمدند در عراق موفق ميشدند، آن را در منطقه تسري ميدادند، الان نيز با سناريوي ايجاد ناامني در منطقه به دنبال تحقق اهداف سابق خودشان هستند اما ايران به دليل ماهيت ذاتي خود و منافع مشترك با ملتها به دنبال ثبات است. برجام اگر اين فضا را ايجاد كند كه ايران بتواند ظرفيتهاي خود را به كار گيرد بسيار خوب است ولي ايران با توجه به مقاومتهايي كه در طول سالهاي گذشته انجام داده هيچ مانعي نتوانسته جلوي موفقيتهايش را بگيرد و اين مسئله سبب شده تا قدرتهاي بزرگ به اين مسئله اعتراف كنند كه تحريمها نتوانسته جلوي پيشرفتهاي ايران را بگيرد.
با توجه به بحثهايي كه مطرح كرديد، برخي ميگويند اين توافق اوضاع بيثبات خاورميانه را بهبود خواهد بخشيد ولي برخي هم ميگويند كه خير، نگراني عربها را تشديد و منطقه را كم ثباتتر ميكند. نظر شما چيست؟ تلاشهاي ديپلماتيك سبب ميشود كه روابط بين ايران با اعراب از حالت تنش به همكاري تغيير يابد؟
در سياستهاي اصولي ايران تكيه بر همكاريهاي منطقهاي با اولويت همسايگان همواره وجود داشته است. در روابط ايران و عربستان همواره اختلافاتي وجود داشته و ايران هميشه تأكيد داشته كه بر اساس گفتمان اين اختلافات را حل كند و اين چيز جديدي نيست. مشكلاتي هم كه بين ايران و كشورهاي عربي وجود دارد در حقيقت اينها چالشها و مشكلات ناشي از سوي ايران نيست، بلكه ناشي از سياستهاي غلطي است كه اين دولتها در منطقه به وجود آوردهاند.
در حال حاضر سعوديها ايران را به مداخله در يمن و عراق متهم ميكنند، اما اين را خود يمنيها و عراقيها نميپذيرند، چون ايران در امور آنها مداخله نميكند بلكه به آنها در مقابله با ترويسم كمك ميكند. وقتي ايران از مظلومان منطقه در برابر متجاوزان حمايت ميكند معلوم است كه همه ملتها به سمت ايران گرايش پيدا ميكنند. حتي ايران به خاطر مصالح اسلامي اقدامات مخربانه برخي كشورهاي منطقه را تحمل ميكند تا جهان اسلام به قدرت بزرگي تبديل شود و در بيشتر جاها از خود گذشت نشان ميدهد. پس سياستهاي كشورهاي منطقه اشتباه است نه ايران. متأسفانه رويكرد اين كشورها عليه ملتها و همسو با صهيونيست است. از اينرو، ايران بايد سياستهاي خود را برپايه منافعي كه ملتها دارند ادامه دهد و قطعاً از گفتمان نيز استفاده كند، ولي همه چيز را در گفتمان خلاصه نكند. زيرا ايران در منطقه نقش مهمي ايفا ميكند.
پس شما معتقد هستيد كه اوضاع خاورميانه بعد از اين توافق بيثباتتر از گذشته خواهد شد؟
باور من اين است كه آنچه امريكا، صهيونيستها و برخي حكام منطقه ميخواهند اين است كه آنها به دنبال ايجاد هرج و مرج در منطقه هستند. اگر امريكا در چارچوب اشغالگري به اهدافش نرسيد امروز با حمايت از جريانهاي تكفيري ميتواند منطقه را ناامن كرده و محور مقاومت و ايران را با اين پديده درگير كند. اگر امريكا به طور كامل ميتوانست عراق را تحت كنترل درآورد جنگي را عليه ايران آغاز ميكرد. امروز امريكاييها ميگويند كه ائتلاف ضد داعش ايجاد كرديم اما كسي باور نميكند كه آنها در اين امر جدي باشند. زيرا خودشان داعش را ايجاد كردند تا با استفاده از آن اهدافشان را پيش ببرند.
امريكاييها با ايجاد داعش به دنبال ايجاد توازن در منطقه هستند يعني داعش بايد باشد تا امريكا بهانهاي براي ايجاد ائتلاف و حضور در منطقه داشته باشد و بتواند شكستهاي خود در سوريه و عراق را جبران كند. امريكا الان توان اقدام نظامي را ندارد و به همين خاطر با استفاده از تروريستها جنگ نيابتي را عليه محور مقاومت به راه انداخته است.
اين مسئله اصلاً قابل پذيرش نيست كه بگوييم سعوديها بدون حمايت امريكا جنگ ظالمانهاي را عليه يمن شروع كردند. اگر امريكاييها تمايلي براي حمله به يمن نداشتند به عربستان سلاح نميدادند. ذخاير تسليحاتي عربستان در همان ابتداي جنگ تمام شد و الان سعوديها با استفاده از ذخاير تسليحاتي امريكا يمن را بمباران ميكنند. در درگيريهاي اخير عدن آتشهاي پشتيباني امريكا بود كه نيروهاي طرفدار سعودي را كمك ميكرد. به رغم كشتارهاي گسترده يمنيها جامعه جهاني در قبال اين جنايات سكوت اختيار كرده است.
در سه ماهه اول حمله داعش به عراق كه انواع جنايات و كشتارها را مرتكب شد و حتي مظاهر تمدني را از بين برد جامعه غرب سكوت كرد و امريكا زماني وارد عمل شد كه طبق زمانبندي كه امريكاييها براي داعش پيش بيني كرده بودند تا بتوانند با استفاده از تروريستها در سوريه به اهدافشان دست پيدا كنند، موفق نشدند و امريكا در ظاهر ائتلاف ضد داعش تشكيل داد.
غربيها خودشان مسبب ايجاد ناامنيها هستند. جان كري، وزيرخارجه امريكا در نشست وزراي شوراي همكاري خليج فارس بار ديگر بر ايجاد امنيت با كمك همه كشورها تأكيد كرد و بار ديگر گفت كه ايران موضعش را در مقابل تروريسم مشخص كند. اين درحالي است كه ايران خودش قرباني تروريسم است. ايران به دنبال ثبات و امنيت در منطقه است آن هم تنها به دست خود كشورهاي منطقه نه خارجيها.
چيزي كه امريكاييها در منطقه دنبال ميكنند اين است كه بيثباتي را در منطقه ايجاد كنند تا حضورشان را تثبيت كنند. اينكه امريكا فعاليتهاي نظامياش را تحرك دهد، بدون هماهنگي با دولت بغداد جريانهايي را آموزش و تسليح كند،با كمك متحداني كه سياستهايشان در منطقه شكست خورده، در سوريه منطقه حائل ايجاد كند و از تروريستها حمايت هوايي و زميني كند، نشان ميدهد كه در نيات امريكا ثبات منطقه جايي ندارد و بايد نسبت به اين مسئله هشيار باشيم و اينگونه نباشد كه امريكا رهبري مقابله با تروريسم را برعهده بگيرد. نبايد امريكا در منطقه اين موضوع را القا كند كه ما خطر ايران هستهاي را برداشتيم و الان بايد با تروريسم و حاميان تروريستها مقابله كنيم.
برخلاف گفته امريكاييها در حال حاضر مردم منطقه باور ندارند كه امريكا به دنبال نابودي تروريسم است اگر از عراقيها سؤال كنيد كه امريكا در مقابله با تروريستها جدي است و در چارچوب منافع آنها عمل ميكند جوابشان منفي است و ميدانند كه امريكا در راستاي بازگشت دوباره به منطقه است و خيرخواه عراقيها نيست. در يمن و سوريه هم همينگونه است. اقداماتي كه بايد انجام شود و زمينههايش نيز وجود دارد اين است كه اولاً بايد به دولتها و ملتهايي كه درگير تروريسم هستند، كمك كرد. دوماً بايد يك ائتلاف واقعي چه در مقابل تروريسم و چه در مقابل يكجانبهگرايي امريكا ايجاد نمود.
با توجه با اينكه شما مدتي در عراق به عنوان سفير جمهور اسلامي بوديد، كمي هم به تحولات عراق بپردازيم. چشم اندازتان از آينده داعش در عراق چيست؟ برخيها داعش را نيرويي ضعيف تلقي ميكنند ولي به هرحال قسمت عمدهاي از عراق در تصرف داعش است. دولت هم ظاهراً براي آزادسازي پايتخت داعش و برخي شهرهاي ديگر مشكل دارد. چشمانداز رويارويي با داعش را چطور ميبينيد؟
چشمانداز منطقه را اگر در يك فرايند ببينيم، ميتوان گفت كه حركت مردم عراق با درايت مراجع اين كشور و همچنين با همكاري ايران روند روبه رشدي دارد. الان درعراق بسياري از مناطقي كه دست داعش بود، آزاد شد و از آن تحركات اوليه تكفيريها كاسته شد. جرياني كه امروز به عنوان تكفير در منطقه وجود دارد و حتي به ساير كشورها از جمله افغانستان و پاكستان سرايت كرده با حمايتهاي همه جانبه قدرتهاي بزرگ انجام ميشود. جريان تكفيري به اسم دروغين اسلامي و درست ضد اسلام حركت ميكند و هيچگونه ملاحظهاي ندارد. جنايات اين گروهها با سكوت مجامع حقوق بشري انجام ميشود و حتي آنها آزادانه از سراسر جهان نيرو جذب ميكنند. برآيند حضور داعش در خاورميانه به نفع صهيونيستهاست تا امنيت آنها حفظ شود. پس از آنكه داعش در عراق پيشروي كرد بنيامين نتانياهو، نخستوزير اسرائيل از تجزيه عراق و استقلال كردستان استقبال كرد و اين نشان ميدهد كه آنها به دنبال تجزيه كشورهاي منطقه هستند. رفتار امريكا نيز نشان ميدهد كه آنها از تجزيه كشورهاي منطقه حمايت ميكنند تا ژئوپلتيك منطقه را تغيير دهند.
با اينكه روند تحولات عراق روبه رشد است اما حمايتهاي همه جانبهاي كه از جريانهاي تكفيري انجام ميشود موانعي را بر سر راه پيروزي عراق ايجاد ميكند. درنتيجه اينكه در آينده نزديك آرامشي در منطقه حاكم شود به نظرم با واقعيتها همخواني ندارد. حتي دشمنان منطقهاي به دنبال توسعه اين ناامني در كل منطقه هستند و سعي ميكنند آن را به چين و آسياي مركزي تسري دهند. امريكا پس از آنكه توافقنامه امنيتي با افغانستان امضا كرد ديديم كه بلافاصله داعش در اين كشور اعلام موجوديت كرد. هرچند امريكا ناامني ايجاد ميكند اما ظرفيتهاي مهار جريانهاي تكفيري در منطقه وجود دارد. ايران نشان داده كه ميتوان ائتلافي عليه تكفيريها تشكيل داد و اين كمي زمانبر است.
در روزهاي اخير شاهد بوديم كه تركيه در چرخشي 180 درجهاي موضع خود را تغيير داده و به ائتلاف ضد داعش پيوسته چيزي كه در يكسال گذشته از آن امتناع ميكرد، به نظرتان آيا تركيه در مقابله با داعش جدي است يا تروريستها بهانهاي براي تسويه حساب آنكارا با كردهاست؟
به نظر ميرسد سياستهاي منطقهاي تركيه در سالهاي اخير با شكست و ناكامي مواجه شده است. اين سياستها در عراق و سوريه مصداق عيني پيدا كرده است. حتي در موضوعات منطقهاي مثل مصر نيز تركيه با ناكامي مواجه شده است. ناكاميهاي منطقهاي آنكارا تأثير داخلي هم داشت و در انتخابات پارلماني اخير تأثير خودش را گذاشت و حزب حاكم عدالت و توسعه اكثريت را از دست داد. در آستانه تشكيل دولت جديد تركيه ما شاهد ناامني در تركيه و مرزهاي اين كشور هستيم. انفجارهاي تروريستي كه عليه شهروندان انجام ميشود و داعش را متهم ميكنند، اقداماتي كه عليه پليس انجام ميشود و حتي يك گروه كرد را متهم به خرابكاري ميكنند. حزب كارگران كردستان «پ ك ك» با دولت آنكارا توافقاتي دارد و الان كردها حدود 14 درصد آراي پارلمان را از آن خود كردهاند، كه متهم به عمليات تروريستي عليه دولت ميشوند. اينك شاهد هستيم كه فضاي داخل تركيه به سمت امنيتي شدن پيش ميرود.
از سوي ديگر، مسئله مهم واگذاري پايگاه «اينجرليك» به ائتلاف ضد داعش بود تا امريكاييها بتوانند با استفاده از آن حملاتي را عليه دولت سوريه انجام دهند. امريكا و تركيه ميگويند قصد دارند از تروريستهاي ميانهرو حمايت كنند و به صراحت ميگويند كه بشار اسد، رئيسجمهور سوريه مشروعيت ندارد و حتي ميگويند كه راهحل نظامي جواب نميدهد و تنها راهحل سياسي ميتواند بحران را پايان دهد و اين تناقضي است كه در رفتار و گفتار امريكا وجود دارد. در اين شرايط، به يكباره مسئله داعش در سياستهاي آنكارا مطرح ميشود. اما مسئله مهمتر خطر تروريستي «پ ك ك» است. متهم كردن كردها، نشان ميدهد كه دولت حاكم تركيه از نتايج انتخابات راضي نيست. اما آيا دولت تركيه در مقابل داعش موضع جدي دارد بايد در عمل ديد. كشورهايي كه از تروريسم حمايت كردند اگر روزي بخواهند در برابر تكفيريها بايستند خود دچار بحران خواهند شد. ايران همواره خطر تكفيريها را به همه كشورهاي حامي تروريسم گوشزد كرده است. خطر تروريسمها تنها براي نقاط هدفگذاري شده نيست بلكه خطر آنها براي كشورهاي حمايت كننده هم است. متأسفانه، امروز تروريستها توسط كشورهايي حمايت ميشوند كه متحد و دوست امريكا هستند و رابطه خوبي با صهيونيستها دارند. بحث مقابله با داعش و واگذاري پايگاه به ائتلاف ضد داعش فضاي امنيتي داخل تركيه را بيثبات خواهد كرد. به نظر من كشيده شدن يك جريان (كردها) به سمت مسير نظامي، به نفع امنيت و ثبات تركيه نخواهد بود. كشورهاي منطقه بايد دست به دست هم بدهند و با پديدههاي به نام تكفير مقابله كنند و در اين ميان نقش علما و نخبگان كشورها مهم است. كشورهايي كه در مقابل تكفيريها تسامح كنند اين پديده دامن آنها را خواهد گرفت.
در پايان بايد اين نكته را تأكيد كرد كه الان ايران در آستانه ورود به باشگاه قدرتهاي جهاني است و به طور مؤثري ايفاي نقش ميكند و نقشش هم در صحنه تحولات جهاني و مقابله با تروريسم، حمايت از مظلومان و مقابله با استكبار جهاني بيبديل است. ايستادگي ملت ايران در برابر فشارهاي غرب در نهايت آنها را مجبور كرد اعتراف كنند تحريمها نتوانست ايران را به تسليم وادارد.