جوان آنلاین: در یک جمع چند نفره، دوستی تعریف میکرد تا همین چند هفته پیش انگیزه «ادا بازی» را در میهمانی خانوادگی شلوغ خود داشت. تا اینکه در یکی از شبکههای اجتماعی فیلمی دیده که در آن با طبقاتیکردن بازی فقرا و ثروتمندان، ادا بازی را منتسب به خانوادههایی کرده که پولی برای گردش، تفریح و امکانات ندارند؛ درنتیجه به اجبار و از سر ناچاری در جمع «ادا بازی» میکنند در حالی که افراد ثروتمند حتی نمیدانند ادابازی چی هست و به جای آن یا در سفر و گردش هستند یا به قول معروف درگیر بازیهای لاکچری در این باشگاه و آن باشگاه!
فرد دیگری در پاسخ به او گفت: «همین خودت نبودی که چند سال پیش با بیماری مادرت دست و پنجه نرم میکردی و حسرت دورهمیهای قبل را میخوردی و میگفتی کاش مادرم سالم بود و یک قرمه سبزی درست میکرد و دورهم جمع میشدیم! چرا یک فیلم توانسته روی تو تأثیر بگذارد در حالی که خیلی از همان افراد ثروتمند به دلیل از هم گسیختگی خانوادگی حسرت داشتن همین جمعها را دارند. بسیاری از آنها از سر تنهایی و ناچاری مجبور هستند که به بازیهای انفرادی روی بیاورند.»
دیگری تعریف میکرد: «اتفاقاً من خانوادهای را میشناسم که بسیار هم متمول هستند ولی برنامه ماهانه و ثابت آنها دورهمی یک روز جمعه و بازیهای قدیمی است. حتی آب بازی خواهر برادری و نوهنتیجهای، در حیاط خانه پدری را به رفتن در بهترین هتل جهان ترجیح میدهند. دقیقاً هم ادا بازی و از همین بازیهای ساده و خانگی انجام میدهند و همه هم مقید هستند که این یک روز در ماه را دور هم جمع شوند.»
متأسفانه ما عمدتاً زندگی خانوادههای دیگران را صرفاً از بیرون میبینیم. از بیرون هر زندگی یک کل منسجم به نظر میرسد در حالی که درون زندگی خانواده خودمان جزئیات را میبینیم و در جزئیات وحدت موجود در کلیات دیده نمیشود؛ پس ما حسرت دیگر خانوادهها را میخوریم در حالی که داشتههای خانواده خودمان را نمیبینیم. شاید آنچه در خانوادهمان داریم از داشتههای دیگر خانوادهها بسیار ارزشمندتر است، پس باور کنیم مرغ همسایه غاز نیست و نباید در دام مقایسه بیفتیم. بدی ماجرا این است که چنین رفتاری را نسل به نسل منتقل هم میکنیم. به عنوان مثال و نظر به مثال ابتدایی که مطرح کردیم؛ ما به فرزندان خود ناخواسته یاد میدهیم که مثلاً بازی «ادا بازی» یا همان «پانتومیم» از سر نداری یا سایر موضوعات در جمع اجرا میشود در حالی که میتوان این بازی را نشئت گرفته از مدل دورهمی خانوادگی و جمعی تعریف و به آن افتخار کرد.
این بخشی از ماجراست. ما حتی اگر بتوانیم هم باید گاهی وقتها مثل همان «ادا بازی» ادای نتوانستن را به خصوص در موضوعات مادی در بیاوریم تا دیگران حسرتی بر دلشان نماند؛ اما کاملاً برعکس شده است. قرض میکنیم، وام میگیریم، قسط روی قسط میدهیم، خود را به زحمت و مشقت میاندازیم تا با تهیه برخی کالاها، زندگی خود را شاد و خوشحال در برابر دیدگان قرار دهیم. در حالی که اساساً حتی اگر چنین امکاناتی با حداکثرهای مادی هم فراهم باشد لزومی به اشتراکگذاری در صفحات مجازی با دیگران نیست. چه اصراری داریم بقیه خوشیهای مارا ببینند؟ اصلاً چه چیزی را به چه کسی میخواهیم ثابت کنیم؟ چرا بقیه باید چند ماه بعد از سفر رفتن ما، درگیر عکسهای ما باشند؟ اصلاً فرض هیچ قصدی جز اشتراکگذاری نیست، چه اصراری داریم که دیگران دائم وسط زندگی ما باشند و از جزئیات زندگی ما مطلع شوند؟! چه بسیار افرادی که زندگی خوب، آرام و شیرینی داشتند، اما همین نمایش اجرا کردنها در مقابل دیگران باعث شده است تا سر هیچ و پوچ زندگیشان متلاشی یا آسیبی به آن وارد شود. هیچکس به این فکر نمیکند ممکن است غذایی که من عکس آن را برای دیگران میگذارم یا تفریحی که به نمایش میگذارم اثر منفی بر زندگی دیگران داشته باشد! ایکاش مراقب باشیم. حتی مراقب سادهترین چیزها و حتی داشتههای معنویمان. برخی حتی با پدر و مادر وخواهر و برادر خودشان هم نمایش برای دیگران اجرا میکنند. به این فکر نمیکنند که شاید در بین اطرافیانمان کسی باشد که از نمایش ما در فضای مجازی دلتنگ عزیز از دست داده شود. کمی برای خودمان زندگی کنیم.
امام صادق (ع) میفرمایند: «اگر قبرها برای شما گشوده شوند همانا خواهید دید که اکثر مردگانشما با چشمزخم مردهاند؛ زیرا چشم زخم حقیقت دارد» این حدیث از امام صادق (ع) نشان از آن دارد که نهتنها چشمزخم از دیدگاه اسلام وجود دارد بلکه تا آن اندازه قدرت دارد که شخص را راهی قبرستان کند! پیامبراسلام (ص) نیز به قدرت چشم و خطر آن اشاره میکنند و میفرمایند: «چشم، مرد را داخل قبر و شتر را داخل دیگ میکند.»
از امام رضا (ع) پرسیده شد: چشمزخم واقعیت دارد؟ ایشان فرمودند: «آری، هرگاه تو را چشم زنند، کف دستت را مقابل صورتت قرارده و سوره حمد و قل هو الله احد و معوذتین را قرائت کن و هر دو کف را به صورتت بکش، خداوند تو را از گزند آن حفظ میکند.»
از یک طرف عادت کردیم حسرت زندگی دیگران را بخوریم و همین حسرت به قول معروف «پدر زندگیها را در آورده است.» یکی را بیاعتماد به نفس کرده است و یکی را متوقع، یکی را شرمنده و یکی را اهل خودنمایی.
در عصرجدید و ملزومات آن بازی میخوریم بیآنکه توجهی به جزئیات داشته باشیم. حسرت زندگی دیگران را میخوریم و فکر میکنیم اگر فلانی سفر خارجی میرود و مثلاً اهل تفریحات لاکچری است پس از ما خوشبختتر است. ملاک خوشبختی ما زندگی دیگران شده است که صرفاً آن را از بیرون میبینم. از طرف دیگر قدر داشتههای خود را نمیدانیم، نمیبینیم و درکی از آن نداریم. بر زبانمان نمیآید که برای خوشی و داشته دیگران دعای خیر کنیم تا خدا هم اگر نقصان کمبودی وجود دارد به مدد همان بلندنظری به ما ببخشد. خلاصه اینکه خانوادهات را با تمام داشتههایت دوست بدار و حسرت خانوادههای دیگر را نخور، زیرا بهترین خانواده دنیا را داری!