کد خبر: 1290160
تاریخ انتشار: ۲۰ فروردين ۱۴۰۴ - ۰۰:۲۰
گفت‌و‌گوی «جوان» با یک راوی دفاع‌مقدس درباره منطقه فکه و شهدایی که تقدیم کرده است
سال ۱۳۷۰ اولین گروه تفحص با مسئولیت شهید علی محمودوند که بعد‌ها خود ایشان هم در عملیات تفحص و شهید شدند، به منطقه آمدند و ابتدا شهدایی را تفحص کردند که مثل شهدای منطقه فکه پیکرشان روی خاک‌ها مانده بود
 علیرضا محمدی
جوان آنلاین: «فکه» منطقه‌ای بیابانی در شمال خوزستان و جنوب استان ایلام است که معمولاً زائران کاروان‌های راهیان‌نور به دلیل زمین رملی (نوعی شن با دانه‌های درشت) سفر به فکه را در یاد‌ها نگه می‌دارند. سطح رمل‌ها در مجاورت با آفتاب گرم است، اما با برداشتن یک مشت از آن، لایه‌های زیرین حالتی نم‌دار و خنک دارد. این رمل‌ها روزگاری نه چندان دور شاهد حماسه‌آفرینی رزمندگانی بودند که در دو عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک از شمال تا جنوب فکه جنگیدند و خون پاک بسیاری از آنها روی همین رمل‌ها ریخت و حالتی معنوی به فکه بخشید. عملیات والفجر مقدماتی زمستان سال ۶۱ در جنوب فکه و والفجر یک هم در فروردین ۶۲ در شمال این منطقه صورت پذیرفت. قرارداشتن در روز‌های انجام عملیات والفجریک را بهانه‌ای قرار دادیم تا در گفت‌و‌گو با علی میرزایی از راویان و محققان حوزه دفاع مقدس، مروری به وقایع خاص رخ داده در منطقه فکه داشته باشیم. آنجا که قتلگاه شهدای گردان کمیل، حنظله و همین‌طور محل شهادت مرتضی آوینی در فروردین سال ۷۲ است. 
 
در دو عملیات والفجر مقدماتی و یک که فاصله کمی از هم داشتند چه میزان شهید و مجروح دادیم؟
در عملیات والفجر مقدماتی، چون نیرو‌های خودی بعد از پیشروی اولیه مجبور به عقب‌نشینی شدند، تعداد مفقودین بسیار بالاتر از آمار شهداست. البته خیلی از این مفقودین بعد‌ها یا در آمار اسرا قرار گرفتند یا شهادت‌شان محرز شد. به هر حال آماری که در مورد شهدا و مفقودین عملیات والفجر مقدماتی اعلام شد به این شرح است که ما در این عملیات ۳ هزار و ۱۱۶ نفر مفقود دادیم و ۵۰۱ نفر هم شهید شدند؛ ۷ هزار و ۳۱۳ نفر هم مجروح شدند. می‌بینید که آمار مفقودین بیش از شش برابر آمار شهدایی است که اعلام شده بود. هر چند که عرض کردم بعد‌ها تکلیف آن ۳ هزار و ۱۱۶ نفر هم مشخص شد یا اسیر شده بودند یا شهید که البته اغلب به شهادت رسیده و پیکرهای‌شان در منطقه جا مانده بود. در والفجر یک هم هزار و ۲۰۰ شهید دادیم و ۵۰۰ نفر هم مفقود که در اینجا تعداد مفقودین کمتر از شهدای اعلامی بود. 
 
 معمولاً از فکه به عنوان قتلگاه شهدا یاد می‌شود، آنجا چه وقایعی رخ داده است؟
شمال و جنوب فکه حال و هوای خاصی دارد. شهدای دو عملیات والفجر مقدماتی و والفجریک، بسیار مظلومانه و غریبانه به شهادت رسیدند و گویی هنوز اثرات شهادت این بچه‌ها که خیلی از آنها مثل ارباب و آقای‌شان امام‌حسین (ع) تشنه لب بودند، پس از گذشت بیش از ۴۰ سال همچنان در این منطقه ماندگار است. یکی از صحنه‌های عاشورایی جنگ در منطقه جنوب فکه و در عملیات والفجر مقدماتی رخ داده است. این عملیات که به دلیل لو رفتن آن، هوشیاری دشمن و همین‌طور موانع عظیمی که بعثی‌ها ایجاد کرده بودند، در سه روز انجام گرفت و تعداد زیادی از مجروحین عملیات در رمل‌های فکه و روی کانال دشمن جا ماندند. چون در منطقه حائل قرار داشتند و دسترسی به آنها ممکن نبود، خیلی از این بچه‌ها نه بر اثر زخم‌های‌شان، بلکه بر اثر تشنگی و گرسنگی به تدریج شهید شدند. هنوز هم هر کسی وارد منطقه فکه می‌شود، یک غربت خاصی را احساس می‌کند. 
 
هر وقت نام منطقه فکه می‌آید، ناخودآگاه نام دو گردان حنظله و کمیل تکرار می‌شود. ماجرای این دو گردان چه بود و چه سرنوشتی پیدا کردند؟
رزمندگان گردان‌های کمیل و حنظله از لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص) در اثنای عملیات درون کانال‌هایی می‌روند که دشمن برای عدم پیشروی تانک‌های ایرانی در فکه ایجاد کرده بود. برخی از این کانال‌های طویل، عرض بسیاری دارند. طوری که یک تانک هم می‌تواند درون این کانال‌ها حرکت کند. رزمندگان باید داخل این کانال‌ها مخفی می‌شدند تا در موقع عملیات از فاصله نزدیک‌تری به دشمن یورش می‌بردند. در عملیات محرم وجود چنین کانال‌هایی که دشمن ایجاد کرده بود، باعث شد تا برخی از گردان‌های ما داخل کانال‌ها مخفی بشوند و با یورش به دشمن آنها را غافلگیر کنند، اما در عملیات والفجر مقدماتی زمانی که عمده یگان‌های ایرانی‌عقب نشینی کردند، بچه‌های کمیل و حنظله داخل این کانال‌ها گیر افتادند. کانال موجود در منطقه فکه به طول ۱۰۰ کیلومتر، عرض شش متر و ارتفاع چهار متر است. این کانال از شرهانی شروع می‌شود و از فکه عبور می‌کند و نهایتاً به چزابه می‌رسد. بعثی‌ها کانال‌های فرعی هم درست کرده بودند که کنار کانال اصلی درست شده بود. کف برخی از این کانال‌ها از قیر، گازوئیل و مین پوشانده شده بود. برخی هم خالی بودند و صرفاً به دلیل عرض و ارتفاع‌شان می‌توانستند جلوی پیشروی تانک‌ها و خودرو‌های زرهی را بگیرند. ضمناً پیشروی نیروی پیاده را هم کند می‌کردند. به هر حال بعد از اینکه رزمنده‌های کمیل و حنظله در کانال موجود در منطقه فکه گیر می‌افتند، دشمن با انواع سلاح‌های منحنی زن، کانال‌ها را می‌کوبد و با مسلسل‌هایش اجازه نمی‌دهد کسی از کانال خارج شود و به سمت خط خودی برگردد؛ بنابراین خیلی از رزمندگان این دو گردان چند روز در کانال می‌مانند و براثر گرسنگی و تشنگی به شهادت می‌رسند. البته نیرو‌های گردان کمیل بیشتر در این کانال‌ها آسیب دیدند و بچه‌های گردان حنظله هم در این کانال و هم در ماجرای دیگری آسیب دیدند. 
 
ماجرای گردان حنظله چه بود؟
از واقعه‌ای که برای نیرو‌های گردان حنظله در عملیات والفجر مقدماتی رخ داد با عنوان قتلگاه ۱۲۰ شهید یاد می‌شود. زمانی که نیرو‌های ما در عملیات والفجر مقدماتی مشغول نبرد با دشمن بودند، مجروحین را کمی عقب‌تر و در وسط میدان مینی قرار می‌دهند تا در فرصت مناسب آنها را به عقب منتقل کنند، اما کار‌ها طبق روال پیش نمی‌رود و با یورش دشمن، عقب‌نشینی ناگهانی صورت می‌گیرد. در این عقب‌نشینی مجروحین در همان محلی که گذاشته شده بودند، جا می‌مانند. این تعداد ۱۲۰ نفر بودند و همگی نیروی گردان حنظله، البته برخی از آنها به شهادت رسیده و تعدادی هم مجروح بودند. با عقب‌نشینی نیرو‌های خودی، مجروحین همانجا می‌مانند و، چون در منطقه حائل و در تیررس دشمن بودند، کسی نمی‌توانست به کمک‌شان برود؛ بنابراین این بچه‌ها در عین مظلومیت و در وسط میدان مین یا بر اثر خونریزی جراحات‌شان یا براثر تشنگی و گرسنگی همگی به شهادت می‌رسند و پیکرشان سال‌ها در همان منطقه می‌ماند. قتلگاه ۱۲۰ شهید گردان حنظله بین فکه و چزابه و در شرق پاسگاه طاووسیه است و در سه کیلومتری جاده فکه- چزابه قرار دارد. بعد از اتمام دفاع مقدس، تعدادی از همرزمان این شهدا به همراه گروه‌های تفحص به منطقه فکه می‌روند و پیکر همه این ۱۲۰ شهید را یک جا تفحص می‌کنند و به شهرهای‌شان بازمی‌گردانند. اغلب شهدا از بچه‌های تهران یا شهر‌های اطراف بودند. گردان حنظله و کمیل هر دو متعلق به لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص) بودند. لشکری که خواستگاه اصلی‌اش شهر تهران بود و از شهر‌های اطراف هم نیرو می‌گرفت. 
 
یعنی پیکر شهدا از سال ۶۱- ۶۲ تا حداقل سال ۶۷ که جنگ تمام شد در آن منطقه باقی مانده بود؟
بیش از ۱۰ سال پیکر‌ها آنجا بودند. سال ۱۳۷۰ اولین گروه تفحص با مسئولیت شهید علی محمودوند که بعد‌ها خود ایشان هم در عملیات تفحص و شهید شدند، به منطقه آمدند و ابتدا شهدایی را تفحص کردند که مثل شهدای منطقه فکه پیکرشان روی خاک‌ها مانده بود. شهدای فکه هم نحوه شهادت‌شان بسیار مظلومانه و بر اثر گرسنگی و تشنگی بود هم اینکه پیکرهای‌شان سال‌ها در مجاورت آفتاب و باد و باران ماند و برخی قابل شناسایی نبودند. 
 
به گمانم خود شهید محمودوند هم در همین منطقه فکه به دوستان شهیدش پیوست؟
بله. ایشان حدود ۹ سال در مناطق عملیاتی دفاع‌مقدس برای امر تفحص ماند و عاقبت در ۲۲ بهمن سال ۱۳۷۹ در جنوب فکه با مین والمری دشمن که در منطقه جامانده بود برخورد کرد و به شهادت رسید. شهید آوینی هم در همین منطقه فکه به شهادت رسید. ایشان ۲۰ فروردین سال ۱۳۷۲ به قتلگاه ۱۲۰ شهید گردان حنظله آمده بود تا روایتگر غربت و مظلومیت این شهدا باشد که روی مین‌های برجای مانده از دوران جنگ می‌رود و به همراه سعید یزدان‌پرست در فکه به شهادت می‌رسند. فکه منطقه رملی است و بار‌ها آنجا از وجود مین‌ها پاکسازی شده بود، ولی، چون رمل‌ها حالت رونده دارند تا سال‌ها نمی‌شد به صورت قطعی گفت که این منطقه کاملاً عاری از وجود مین‌هاست؛ بنابراین می‌بینیم که بعد از جنگ نیز شهدای گرانقدی، چون آوینی و محمودوند در این منطقه براثر برخورد با مین به شهادت می‌رسند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار