جوان آنلاین: «مریم، دختر شنوای پدر و مادری ناشنواست. او هم گوش و هم صدای آنهاست. پل ارتباطی خانوادهاش با جهانی که نمیتواند حرفش را به آنها بفماند و حرفشان را بفهمد، اما مریم این نقش را خودخواسته قبول نکرده است، بلکه از کودکی مجبور به انجام آن بوده و این موقعیت برای او و دیگر دوستانش که شرایط مشابهی دارند، باعث آسیبها و رنجهایی شده است. انگار کودکی که بنا بود از سوی پدر و مادرش حمایت شود، بیشتر خود حمایتگر آنها بوده است.
«من، کدا هستم» روایت احوال درونی دختری است که پدر و مادرش را عامل سختیهای زندگیش میدانست، اما به مرور دریافت که چطور باید با شرایط کنار بیاید و این ویژگی را نقص خود یا خانوادهاش نداند. او با همراه کردن مخاطب در بیان ساده، صریح و صمیمی خود هم مسالهاش را خوب شرح میدهد و هم جامعه ناآگاه را نسبت به رفتار و امکاناتی که موظف است نسبت به ناشنوایان داشته باشد، متوجه میکند.
فرح زارع پیش از این هم با مستندهایی درباره کسانی با بیماری یا ویژگی خاص در جامعه، تسلط خود را در این حوزه به رخ کشانده بود، چه اینکه مستند کوتاه «ماهیاک» تندیس بهترین کارگردانی مستند کوتاه بخش بینالملل دوازدهمین جشنواره «سینماحقیقت» را از آن خود کرد. البته زارع پیش از این نیز با مستند «به من اشاره کن» تولید فیلمی درباره خانوادههای ناشنوا را تجربه کرده بود که به نظر میآید همین تکرار و تمرکز باعث قوام بیشتر در آثار او شده است.
از نکتههای قابل توجه درباره شیوههای روایت در مستند یکی روش خلاقانهای است که خانم کارگردان برای جایگزین کردن مصاحبه اتخاذ کرده، دورهمی صمیمی مریم با دوستانش که همدلانه با هم دربارهی مشکلاتشان صحبت میکنند و این به طور متناوب در اثر ادامه مییابد. مکالمات و مواجهات آنها، چون مملو از خاطرات مشترک است برای مایی که درک درستی از آنها نداریم، شنیدنی است.
لازم به ذکر اینکه «کدا» واژهای جهانی برای افرادی است که در خانوادهای ناشنوا بزرگ میشوند و حتماً بسیاری در کشور ما کدا هستند که در شرایطی سختتر و ویژهتر از خانوادههای عادی رشد میکنند، از این رو تولید این مستند میتواند مبیّن شرایط خاص آنها باشد و جامعه را نسبت به آن آگاه کند.
جشن مستقل سینمای مستند ایران به ریاست محمد شکیبانیا به شیوه آکادمی داوری و اختتامیه آن در ۹ اسفند ۱۴۰۳ برگزار خواهد شد.