جوان آنلاین: مهدی محمدی در کانال شخصی خود در پیامرسان ایتا نوشت: فرض کنید همین الان تصمیم به مذاکره با ترامپ گرفتهایم. بیایید ببینیم کم و بیش چه اتفاقی خواهد افتاد. قبل از هر چیز امریکا و خصوصاً اسرائیل اینگونه جمعبندی خواهند کرد که این محصول ضعف ایران و نشاندهنده موفقیت راهبرد خشن نتانیاهو در ۵/ ۱ سال گذشته است. در نتیجه، بدیهیترین اتفاقی که خواهد افتاد این است که درخواستها از ایران در همان دقیقه اول مذاکرات، فرسنگها فراتر از موضوع هستهای خواهد رفت.
بعد، چون ارزیابی طرف مقابل این است که فشار مؤثر بوده، همزمان با مذاکره، فشار تشدید خواهد شد. همین حالا هم که ترامپ ظاهراً از مذاکره حرف میزند، در عمل، سیاست ضربه زدن به فروش نفت و کاهش اساسی درآمدهای ایران را بیش از یک ماه است شروع کرده است. حرف از مذاکره و فشار در عمل، تثبیت خواهد شد. بنابراین تا اینجا، پذیرش مذاکرات رسمی و علنی هیچ فایدهای جز تأیید راهبرد فشار و افزایش انگیزه طرفهای مقابل برای تشدید آن نخواهد داشت. اگر طرف مقابل جمعبندی کند، با فشار میتواند تصمیمهای امنیت ملی در ایران را جابهجا کند، از همان ساعت اول مذاکره مرده است.
در گام بعد، وقتی شما در چنین شرایطی وارد مذاکره شدید، فشارها به شیوه عجیب و غریبی- شبیه آنچه در یادداشت امنیت ملی ترامپ آمده- تشدید خواهد شد. این تلقی که ایران ضعیف شده و اکنون بهترین زمان برای به تسلیم کشاندن ایران است، باعث میشود بدهبستان در مذاکره معنای خود را از دست بدهد. رسماً باج خواهند خواست.
بهویژه در چنین شرایطی اساساً معنا نخواهد داشت که توقع داشته باشیم تحریمها حتی اندکی تعدیل شود. دشمنی که حس میکند تحریم ایران را به مذاکره کشانده، چرا باید آن را تعدیل کند؟ آیا منطقی نیست که تحریمها را تشدید کند تا مذاکره تبدیل به تسلیم شود؟ پذیرش مذاکره تحت این شرایط، منتفی کردن مبنای تعدیل تحریمهاست.
قدم بعدی را هم میدانیم. اسرائیلیها خواهند گفت معلوم شد راهی که تا حال آمدهایم درست بوده و باید کار را تمام کنیم. به این ترتیب، بدیهیترین اتفاقی که خواهد افتاد، این است که ترامپ را وادار خواهند کرد شروط مذاکرات را بسیار سختگیرانه کند. چیزهای بسیار بیشتری خواهند خواست و چیزهای بسیار کمتری خواهند داد؛ همان بازیای که از ابتدا دنبالش بودند.
همزمان با همه اینها یک بازی بزرگ هم در داخل کشور اجرا خواهد شد. مردم منتظر خواهند ماند ببینند نتیجه مذاکره چه میشود و در نتیجه عمده فعالیتهای اقتصادی به تعلیق میرود. احتمالاً بخشی از مسئولان اجرایی هم با فرض اینکه توافق حتمی است، کارها را زمین میگذارند و به جای عمل به وظایفشان با ادعای اینکه کشور قابل اداره نیست، برای توافق لابی خواهند کرد.
نتیجه چه خواهد شد؟ وارد مذاکره شدهاید، اما چیزی برای توافق وجود ندارد. طرف مقابل به جای اینکه حسننیت شما را درک کند، نتیجه خواهد گرفت که ضعیف و شکننده شدهاید. مسئولان کار نخواهند کرد و مردم هم در انتظاری بیحاصل خواهند ماند. آیا این چیزی است که دنبال آن هستیم؟
قضیه البته میتواند خیلی از این بدتر شود. وقتی شرطیشدگی جامعه و انتظار مسئولان از حد گذشت، تازه وقت آن میرسد که پروژههای جدید امتحان شود. تحت آن شرایط حتماً کسانی در امریکا و اسرائیل خواهند بود که استدلال کنند یک ضربه نظامی و امنیتی بزرگ میتواند ایران را در مذاکرات کاملاً تسلیم کند. طبیعی نیست؟
من ادعا نمیکنم این شبیهسازی تمام و کمال درست است، اما واقعیت این است که از هر سناریوی دیگری با تجربه ما سازگارتر است. آیا کسانی ادعا میکنند این بار تجربه متفاوتی رخ خواهد داد؟ خب باید استدلال کنند. من استدلالی ندیدهام.
موضع رهبر انقلاب مبتنی بر این تجربه زیسته و بسیاری اطلاعات و تحلیلهای دیگر است که لابد ما از آن پاک بیخبریم. سیاستگذاری امنیت ملی نه جای لجبازی است و نه جای خوش خیالی. در اینجا سخت باید هوشیار و واقعبین بود و آیتالله خامنهای نشان دادهاند عمیقاً چنین است؛ و نهایتاً آیا نتیجه همه اینها این است که باید ایستاد و هیچ کاری نکرد؟ این نتیجهگیری بسیار خام است. نتیجهگیری درست این است: در مقابل امریکای ترامپ باید راهبرد بسیار پیچیدهتری داشت و من فکر میکنم رهبری حتماً چنین راهبردی دارند. همیشه آنچه دیگران در آیینه صاف ندیدهاند ایشان در خشت خام دیدهاند.
این ما هستیم که باید کار خود را درست انجام دهیم. رهبری نشان دادهاند کارشان را بلد هستند.