کد خبر: 1281486
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۳:۴۰
‌می‌توان پیش‌بینی کرد فیلم با مخاطب عام ارتباط خوبی بگیرد، چیزی که هدف‌گذاری حاتمی‌کیا برای آن کاملاً مشهود است
سینمای مردمی و عامه‌پسند چیزی است که حاتمی‌کیا با موسی کلیم‌الله در حال تجربه آن است. او می‌خواهد در این‌باره به مرحوم سلحشور وفادار بماند و تصمیم درستی هم گرفته است. ردپای سلحشور را می‌توان در فیلم او به‌وضوح دید.
جواد محرمی

جوان آنلاین: سینمای مردمی و عامه‌پسند چیزی است که حاتمی‌کیا با موسی کلیم‌الله در حال تجربه آن است. او می‌خواهد در این‌باره به مرحوم سلحشور وفادار بماند و تصمیم درستی هم گرفته است. ردپای سلحشور را می‌توان در فیلم او به‌وضوح دید. از آنجا که او نسخه سینمایی موسی را از دل پلان‌ها و سکانس‌های یک سریال تلویزیونی بیرون کشیده که کار سختی هم است، می‌توان از برخی ایراد‌های اثرش چشم پوشید. با این حال موسی کلیم‌الله برای مخاطب عام جذاب ساخته شده است. در فضاسازی می‌توان نشانه‌هایی از خود حاتمی‌کیا را در آن پیدا کرد، ولی باید اعتراف کنیم این کنکاش سختی است، چون او سعی کرده خودش نباشد یا بهتر است بگوییم از خودش عبور کند تا بتواند مخاطب عام را همراه کرده باشد. فیلمساز در این تلاش نیز موفق نشان داده است.  

حضرت آسیه 

در فیلم از شخصیت حضرت آسیه چیز زیادی نمی‌بینیم و این خیلی عجیب است. البته باز می‌توان این را به اینکه فیلم از دل سریال بیرون کشیده شده ربط داد. شاید اگر به جای مادر اصلی موسی بیشتر نامادری او، یعنی حضرت آسیه در کانون توجه قرار می‌گرفت، منطقی‌تر به نظر می‌رسید. اگر آسیه شخصیت کانونی بود، قطعاً قصر فرعون و خود فرعون هم بیشتر در مرکز توجه فیلم قرار می‌گرفت، اما انتخاب مریلا زارعی این ابربازیگر سینمای ایران برای نقش مادر حضرت موسی و انتخاب کیان‌افشار برای نقش آسیه نشان می‌دهد که حاتمی‌کیا ظاهراً از این شخصیت تاریخی در فیلمش غفلت کرده است.  

درباره شخصیت‌پردازی فرعونیان خاصه دو شخصیت اصلی، یعنی خود فرعون و کارگزار اعظمش رویکرد حاتمی‌کیا کمی عجیب به نظر می‌رسد. در سیاه نشان دادن این دو، حاتمی‌کیا نهایت تلاش خود را در جنس بازی‌ها و گریم به خرج داده تا حدی که شخصیت این دو بیشتر کارتونی شده تا سینمایی و این برمی‌گردد به اینکه فیلمساز خواسته فیلمی به اصطلاح هالیوودی و عامه‌پسند بسازد. در اینجا لفظ هالیوودی به معنای سینمایی است که بیشتر وامدار و وفادار به استودیو و جلوه‌های ویژه و پروداکشن است. این تجربه را حاتمی‌کیا پیشتر با فیلم موفق «چ» از سرگذرانده بود و موسی در ادامه همان مسیر است. در این‌باره باید حاتمی‌کیا را تحسین کرد. او در همه این سال‌ها به فکر و توان جوانان ایرانی اعتماد کرده و پیش رفته و موفق هم نشان داده است. اگر مجید مجیدی در تولید محمد رسول‌الله در اقدامی عجیب و غلط عوامل فنی اصلی را از خارج کشور آورد و در حرکتی عجیب‌تر فیلمنامه را که اتفاقاً ضعف سینمای ایران بود به نویسنده‌ای داخلی سپرد و فیلمش از همانجا هم ضربه خورد، حاتمی‌کیا برعکس عمل کرده و روی توان داخلی حساب و اعتماد باز کرده است و همین می‌تواند برکت کارش باشد. او عملاً همان کاری را کرده که امام جامعه بار‌ها به عنوان یک راهبرد مهم آن را از مسئولان مطالبه کرده و از این جهت باید او را تحسین کرد و به او دستمریزاد گفت. از این جهت او را باید یک فیلمساز ملی نام نهاد و به همین بهانه تکریمش کرد و به عنوان یک الگو در سینمای ایران از او حمایت کرد. حرکت به سمت سینمای مردمی‌تر هم رویکرد دیگری است که باید آن را ناشی از تیزهوشی، وطن‌دوستی و درک عمیق حاتمی‌کیا در اهمیت مخاطب دانست. او با اینکه استاد فیلمسازی در ساحت سینمای مخاطب خاص است و اوج این توان را در فیلم روبان قرمز به رخ سینمای ایران کشیده است، اما تصمیمی سخت مهم و شجاعانه اتخاذ کرده تا مرد سینمای عامه‌پسند هم باشد، چون به درستی فهمیده که اساساً سینمای نوین ایران با انقلاب اسلامی پیوند خورده و مردمی بودن در این‌باره اهمیت ویژه‌ای دارد. او تنها کسی است که در میان سینماگران ایرانی عملاً قدر و جایگاه مرحوم سلحشور را شناخته و متوجه شده که باید پا جای پای این فیلمساز فقید بگذارد. حاتمی‌کیا را از این جهت باید میراث‌دار سینمای مرحوم سلحشور دانست.  

یک تصمیم راهبردی 

حاتمی‌کیا یک روز متوجه شد فیلم‌هایش آنطور که باید با مخاطب عام ارتباط برقرار نکرده است. آنگاه که در موسم حج درون اتوبوس با مرحوم فرج‌الله سلحشور همسفر بود و یکی از حجاج با صدای بلند این دو فیلمساز را به سایرین معرفی کرد. استقبال از سلحشور خیلی بیشتر بود و به قول خود حاتمی‌کیا آنجا بود که اولین جرقه‌های تفاوت سینمای مردمی و سینمای خاص در ذهن او پررنگ شد.  

موسی کلیم‌الله ابراهیم حاتمی‌کیا یک سکانس ابتدایی جادوگر دارد که در طرز گریم، رنگ و فضاسازی آدم را یاد فیلم ارباب حلقه‌ها می‌اندازد. سکانسی که به نظر زیادی طولانی است و مقداری توی ذوق می‌زند و ملال‌آور نشان می‌دهد. با این حال فیلم یک چیزی دارد که قدری نجاتش می‌دهد تا اثری از دست رفته نباشد. فیلم حاتمی‌کیا یک مادر موسی دارد که مریلا زارعی مثل همیشه آن را به عظمت رسانده است و همان سکانس پایانی و در واقع یک‌سوم نهایی آن را نجات داده، چون دست‌کم ما با مادر موسی همراه شدیم و با او پا به رود نیل گذاشتیم.  

در واقع فیلم بد شروع شد و تا یک‌سوم آخر یک اثر تکنیک‌زده نشان داد تا اینکه مادر موسی، مریلا زارعی و رود نیل همراه با موسیقی کارن همایونفر به دادش رسید.  ‌

می‌توان پیش‌بینی کرد فیلم با مخاطب عام ارتباط خوبی بگیرد، چیزی که هدف‌گذاری حاتمی‌کیا برای آن کاملاً مشهود است. او در این‌باره به سنت مرحوم سلحشور پایبندی هوشمندانه‌ای نشان داده و شاید تا حدی به‌ویژه در دیالوگ‌ها فیلمش را به طرزی افراطی با سبک سلحشور همسان کرده، آنقدر که گوش ما هرچه به دنبال حاتمی‌کیا گشت چیزی پیدا نکرد! می‌توان امیدوار بود این عامه‌پسند بودن تا حدی اثر او را نجات دهد و این بیشتر در موسم پخش سریال رقم خواهد خورد، نه در جشنواره فجر که مخاطبانش بیشتر به دنبال جلوه‌های روشنفکرانه می‌گردند. البته بازی حاتمی‌کیا در زمین سینمای عامه‌پسند حرکت روی لبه تیغ است، اما آغاز خوبی به حساب می‌آید. گامی که او پیشتر با فیلم «خروج» آغاز کرده و به شکست انجامیده بود، اما در موسی انگار در حال جواب دادن است.  

حاتمی‌کیا مهم‌ترین سینماگری بود که روز تشییع مرحوم سلحشور زیر تابوت او را با افتخار گرفته بود و حرکت می‌کرد. همان تصویر گویای این بود که او موقعیت، منزلت و جایگاه کارگردانی مثل سلحشور را درک کرده و تصمیم خود را به درستی گرفته است. ساخت سریال موسی کلیم‌الله برای سینمای ایران می‌تواند آغاز یک راه در ریل درست باشد اگر این رویکرد از سوی مدیران سینمایی درک شود و مورد حمایت قرار گیرد.

برچسب ها: فیلم ، سینما ، تئاتر ، فرهنگی
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار