جوان آنلاین: اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، تاریخ انقلاب اسلامی در مناطق ساوجبلاغ و نظرآباد را بازخوانده است. این پژوهش از سوی حسین عسکری انجام شده و انتشارات سوره مهر، به انتشار آن همت گماشته است. بخشی از این کتاب که به حیات آیتالله شیخ محمدتقی برغانی، معروف به شهید ثالث از علمای مبارز این خطه پرداخته، به قرار پی آمده است:
«آیتالله شیخ محمدتقی برغانی، معروف به شهید ثالث، در حدود سال ۱۱۸۳ق در روستای برغان از توابع شهرستان ساوجبلاغ، واقع در استان البرز زاده شد. مقدمات علوم اسلامی را نزد پدرش فراگرفت و در نوجوانی، قرآن کریم و نهجالبلاغه را حفظ کرد. در جوانی جهت ادامه تحصیل، به حوزه علمیه قزوین رفت. پس از آن، سالیانی به قصد تکمیل مدارج علمی به شهرهای اصفهان، کربلا و قم سفر کرد. آخوند ملاآقا بیدآبادی (م ۱۱۹۷ ق)، شیخ محمدباقر وحید بهبهانی (م ۱۲۰۵ ق)، میرزا ابوالقاسم گیلانی قمی، معروف به صاحب قوانین (م ۱۲۳۱ ق)، آخوند ملاعلینوری (م ۱۲۴۶ ق) و سیدعلی طباطبایی اصفهانی، معروف به صاحب ریاض (م ۱۲۳۱ ق)، از جمله استادان او بودند. به گفته خود او، در اصفهان بیشتر به حکمت اشتغال داشته و علاوه بر تحصیل، فلسفه صدرایی تدریس میکرده است. در حدود سال ۱۲۲۰ ق، به ایران بازگشت و در تهران به تدریس و تبلیغ امور دینی پرداخت. پس از چندی، دوباره به عتبات بازگشت. اعتراضهای او به فتحعلی شاه قاجار و عدم تصدیق اجتهادش از سوی میرزا ابوالقاسم قمی، موجب مهاجرت دگرباره او به عراق شد. او مدت کمی در درس میرزای قمی، حاضر شده بود و میرزا، شناخت کافی از او نداشت و مکاتبه علمی آن دو هم بینتیجه مانده بود. در برخی منابع گفته شده، پس از پایان خفتبار جنگ دوم ایران و روس، شیخ محمدتقی برغانی، به همراه برادرانش شیخ محمدصالح برغانی و شیخ محمدعلی برغانی (م ۱۲۶۹ق)، در جلسهای که با حضور روحانیون تهران و فتحعلی شاه قاجار در کاخ گلستان تشکیل شد، شرکت داشت. در آن نشست مشورتی، شیخ محمدتقی درباره لزوم رهبری فقیهان در دوره غیبت کبری، سخن گفت و به اختیارات غیر شرعی شاه اعتراض کرد. او در مباحث زکات، جهاد، قضا و دیگر آثار فقهی خود، نظریه ولایت فقیه را مطرح کرده است. پس از آن میان برادران برغانی و ملا محمدعلی جنگلی مازندرانی، مشهور به جَدَلی (از روحانیون طرفدار شاه)، مشاجره لفظی درگرفت و به خشونت گرایید! به همین سبب، شاه آنها را نکوهید و گویا فرمان تبعیدشان به عراق را صادر کرد. میرزا محمد تنکابنی، شاگرد شهید ثالث، در کتاب قصصالعلما مینویسد همان شب، فتحعلی شاه در خواب میبیند حضرت فاطمه (س) به این تصمیم شاه (تبعید برادران برغانی) اعتراض کرده و فرموده است، رضای خاطر آنها را فراهم کرده و به آنان احترام نماید. فردای آن روز، شاه برادران برغانی را به حضور طلبیده و به آنان محبت و احترام و هر یک را به خلعت فاخر و تشریف ملوکانه مخلع و مشرف میدارد. شهید ثالث پس از بازگشت به عراق، در نجفاشرف از درس شیخ جعفر کاشفالغطا و در کربلا از درس سیدعلی طباطبایی و فرزندش سیدمحمد مجاهد، بهرهمند شد، تا به درجه اجتهاد رسید. پس از چندی، تدریس علوم اسلامی در کربلا را آغاز کرد و مسجدی نیز در محله بابالسلامه آن شهر ساخت. این مسجد به نام مسجد برغانی شهرت داشت که پس از شهادت او، به مسجد شهید ثالث معروف شد...».