از ابتدای دهه ۹۰ رهبر انقلاب، تمرکز شعارهای سال را بر مسئله تولید بنا نهاده است. دلیل واضح این مسئله این است که تولید، همواره به عنوان یکی از کلیدیترین و اساسیترین پایههای توسعه و پیشرفت هر جامعهای به حساب میآید.
یکی از مشکلاتی که سبب رونق نداشتن فعالیتهای تولیدی در کشور شده؛ فراهم نبودن شرایط مناسب فضای سرمایهگذاری و محیط کسبوکار است. اما علاوه بر مساعد نبودن این شرایط عامل دیگری نیز وجود دارد که به آن کمتر توجه شده است و آن مساعد بودن شرایط فعالیتهای نامولد به عنوان رقیب تولید است.
بر همین اساس است که اقتصاددانان معتقدند راه رسیدن به تولید از بیرغبتکردن مردم به فعالیتهای نامولد میگذرد. دکترعباس شاکری، هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی (ره) در کتاب اقتصاد ایران بیان میکند: «برای ارتقای وضعیت تولید باید محیطی فراهم کرد که در آن تولید کالا و خدمات مفید به صرفه باشد و برای ایجاد چنین محیطی باید زمینههای فعالیتهای نامولد و غیر ارزش افزا را محدود کرد تا هزینه فرصت منابع برای کسب و کارهای غیر مولد کاهش یافته و رغبت عوامل اقتصادی را جلب کند.»
بازار بورس و اوراق بهادار
از جمله اهداف اصلی بازار بورس و اوراق بهادار تأمین مالی برای شرکتها و هلدینگهای تولیدی و خدماتی است. اما این ساختار میتواند بستری مناسب برای ترویج فعالیتهای نامولد باشد. این در صورتی رخ میدهد که این ساختار محلی برای سفته بازی و خرید و فروش مکرر یا محلی برای حبس کردن سهام به دست سهامداران شاخص یا گروهی هماهنگ در بازار صورت بگیرد. این سوداگری تا زمانی که از سود قابل انتظار برای بنگاه پیشی نگیرد مشکل چندانی به بار نمیآورد، اما در صورتی که این فعالیت سبب سودهای هنگفتی شود باعث میگردد، سرمایهگذاران بخش مولد نیز به این سمت سوق پیدا کنند در نتیجه این موضوع به جای کمکرسانی به بخش تولید به عنوان رقیب بخش تولیدی شناخته شود.
تجربه این مدل از فعالیتهای نامولد را در سال ۹۸ به شکل واضحی رخ داد. در حال حاضر نیز به علت تبلیغات گسترده در ایران برای کسب درآمدهای دلاری، بازارهای مالی بینالمللی نیز چنین نقشی را بازی میکنند و سبب میشوند تا سرمایهگذاری در بخش تولیدی کاهش یابد.
بازار سکه و طلا
بازار سکهوطلا یکی از جذابترین بازارهای ایران محسوب میشود. به شکلی که در سال ۱۴۰۲ میزان بازدهی سکهوطلا حدود ۲۵ درصد بوده که بیش از دو برابر بازدهی بازار بورس است. جذابیت بازار طلا سبب شده به عنوان یکی از اصلیترین روشهای سرمایهگذاری شناخته شود. این در حالی است که در ادبیات اسلامی برای جلوگیری از رکود، نگهداری بیش از حد طلا به عنوان کنز شناخته میشود و از آن نهی شده.
جذابیت بالای سرمایهگذاری در بازار طلا و سکه به ویژه در ایران، میتواند تأثیر قابل توجهی بر اقتصاد کلان و به ویژه بر بخش تولید داشته باشد. سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی، با مشاهده بازدهی بالای این بازار، تمایل کمتری به ریسکپذیری و سرمایهگذاری در بخشهای تولیدی نشان میدهند. این موضوع، به نوبه خود، میتواند رشد اقتصادی کشور را با چالش مواجه سازد زیرا سرمایهگذاری در بخش تولید، یکی از محرکهای اصلی ایجاد اشتغال و تولید ناخالص داخلی است.
کشورهای مختلف دنیا، برای سوقدهی سرمایهها به سمت تولید سعی کردهاند فعالیتهای نامولد از قبیل بازار طلا را محدود کنند. برای مثال چین در طی دهه ۱۹۸۰ با اجرای اصلاحات گسترده سعی کرد زمینههای سرمایهگذاری داخلی و خارجی در بخش تولیدی و صنعتی را فراهم کند. یکی از اقدامات چین در این دوره کنترل و محدودسازی بازار طلا با اعمال مالیات بر خرید و فروش طلا و همچنین محدودسازی واردات طلا بوده است.
خدمات
در نگاه اول، توسعه خدمات در ایران میتواند به عنوان یک عامل مثبت در نظر گرفته شود که به ارتقای کیفیت زندگی مردم و افزایش درآمدهای اقتصادی کمک میکند. اما وقتی به عمق مسئله نفوذ میکنیم، متوجه میشویم، رشد بیرویه و غیرمتوازن بخش خدمات نسبت به بخش تولیدی، میتواند به عنوان یک چالش جدی برای توسعه پایدار اقتصادی ایران مطرح شود.
در ایران بخش خدمات بدون هماهنگی با بخش تولید جلو رفته است. دکتر عباس شاکری، در کتاب اقتصاد ایران بیان میکند: «سهم خدمات از تولید داخلی در اقتصاد ایران حدوداً معادل سهم آن در کشورهای توسعه یافته است، اما کیفیت آن بسیار متفاوت است. در اقتصاد ایران فعالیتهای بازرگانی، حمل و نقل و مستغلات حدود ۶۷ درصد کل خدمات را شامل میشود. در حالی که این فعالیتها در کل اتحادیه اروپا ۲۷ درصد است. سهم بالای بازرگانی و مستغلات و سهم پایین خدمات عمومی، علمی و فنی حاکی از نامتناسبی شدید زیر بخشهای خدمات در ایران به نفع بخشهای نامولد میباشد.»
به عبارتی بخشهایی از خدمات در ایران جذابیت پیدا کردهاند که رابطه چندانی با تولید و بخشهای مولد ندارند و خود مانعی برای تولید شدهاند. برای مقابله با این چالش، ایجاد یک استراتژی ملی برای همافزایی بین بخشهای خدماتی و تولیدی ضروری است. این استراتژی باید بر تقویت بخشهای خدماتی که میتوانند به تقویت بخش تولیدی کمک کنند، مانند خدمات فنی و مهندسی، تحقیق، توسعه و آموزش مهارتهای تخصصی تمرکز کند. توسعه این بخشها میتواند به بهبود فرایندهای تولیدی، افزایش بهرهوری و تقویت نوآوری در بخشهای تولیدی منجر شود.
مواردی که بیان شد تنها بخش کوچکی از رقیبهای بخش مولد و تولیدی کشور است. ما چارهای نداریم برای عبور از بحرانها و حرکت به سمت پیشرفت از حجم جذابیت فعالیتهای غیر مولد با روشهای گوناگون بکاهیم.
* پژوهشگر اقتصاد