پژوهش مورد معرفی در این مجال، همانگونه که از نام آن پیداست، «فلسطین از منظر حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنه ای» را مورد بازخوانی قرار داده است. اهمیت این کتاب علاوه بر محتوایش در این است که نخستوزیر رژیمصهیونیستی در مهر ۹۴، با نشان دادن آن در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، بدان نقشه راه نابودی اسرائیل از سوی مسئولان ایرانی لقب داد! این اثر به کوشش سعید صلح میرزایی تدوین شده و انتشارات انقلاب اسلامی به انتشار آن همت گماشته است. تارنمای ناشر در معرفی این تحقیق، موارد ذیل را از نظر دور نداشته است: «کتاب فلسطین از منظر حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای، مروری است بر دیدگاه ایشان در مورد مسئله فلسطین به همراه مقدمهای از دکتر علیاکبر ولایتی که به اهمیت فلسطین و نقش و جایگاه آن در امت اسلامی میپردازد. این کتاب در هشت فصل به موضوعاتی مانند: شبهات مطروحه در مسئله فلسطین، آینده فلسطین و راهحلهای مسئله فلسطین از منظر مقام معظم رهبری میپردازد. رهبر انقلاب در بخشی از بیانات خود فرمودهاند: دولت بیاصل و نسب، دولت جعلی، ملت دروغی. از اطراف دنیا آدمهای شریر را گرد آوردند و ملغمهای به اسم اسرائیل درست کردند! این ملت است؟! هر جا یهودیهای شریر و خبیثی بودند، در آنجا جمع شدند. در اغلب کشورها، یهودیها هستند و زندگی میکنند. در کشور ما هم هستند که زندگیشان را میکنند، کسی هم به آنها کاری ندارد. کشورشان است و در آن زندگی میکنند. آنهایی که به سرزمینهای اشغالی رفتند، خبیثها، شریرها، طماعها، دزدها و آدمکشها بودند که از همه جای دنیا جمع شدند. این شد یک ملت؟! ملت و دولتی که اینطور به وجود آمده است و اسم خودش را اسرائیل گذاشته، غیر از راه ترور راهی ندارد، حرف حسابی ندارد. آن وقت چنین موجوداتی با این دنائت و پستی و پلیدی، میخواهند دولت و ملت نورانی و سربلند و عزیزی مثل ایران را در افکار عمومى جهان متهم کنند! خود آنها از همه متهمتر، مجرمتر و روسیاهترند....»
دکتر علیاکبر ولایتی در دیباچهای بر این اثر در باب مفاد آن مینویسد: «معروف است که پیش از جنگ اول جهانی و در زمان سلطان عبدالحمید عثمانی، گروهی از متنفذین یهودی به او پیشنهاد میکنند که سرزمین فلسطین را جهت اسکان یهودیان عالم به آنها بفروشد! جوابی که وی به آنها داد، نشاندهنده ته مانده غیرت اسلامی در یک سلطان مستبد عثمانی است. وی میگوید: ما تاکنون نشنیدهایم که یک آدم زنده (ولو محتضر) را کالبدشکافی کنند!... بعد از ناکامی عثمانی در فتح وین، سقوط تدریجی این امپراطوری شروع شد. مسئله اشغال فلسطین، بازتابهای متعدد و گستردهای را در سراسر جهان به دنبال داشت. یکی از واکنشهای مهم در قبال این رویداد برخوردی است که از جانب روحانیت شیعه با آن صورت پذیرفته و بدون هیچ تغییری در طول ۷۰ سال گذشته ادامه یافته است. علامه مطهری دلیل این خصیصه روحانیت شیعه را چنین برمیشمارد: روحانیت شیعه در ذات خود یک نهاد مستقل است. از نظر روحی به خدا متکی بوده و از نظر اجتماعی به قدرت مردم و لهذا در طول تاریخ به صورت یک قدرت رقیب در مقابل زورمندان ظاهر شده است... حال با توجه به این ویژگی باید بدانیم که این طبقه از اندیشمندان مسلمان، اصولاً با مسائلی، چون موضوع فلسطین و نفوذ صهیونیستها چه برخوردی را میکردند و مقابله با آن را به چه قسمی لازم میشمردند....»