یکی از اهداف محوری همه کشورها ایجاد رشد و پیشرفت اقتصادی است. وقتی که اندازه و حجم یک اقتصاد به نحوی پایدار، باثبات، بزرگ و بزرگتر شود، آنگاه حاصل این اتفاق در رفاه مصرفکننده و تولیدکننده منعکس خواهد شد. رفاهی که میتواند زمینه معیشت بهتر مردم را فراهم کند. با بررسی روند رشد اقتصادی ایران طی چند دهه اخیر – خصوصاً دهه ۹۰- نبود یک روند رشد اقتصادی باثبات و پایدار مشهود است؛ مقولهای که دیگر تبدیل به یکی از مشکلات اساسی اقتصاد ایران تبدیل شده است. کمرشدی اقتصاد ایران دیگر یک موضوع یا سوژه پژوهش اقتصاددانان و آکادمسینها نیست، بلکه تبدیل به یک مسئله جدی در صحنه واقعی تولید و تجارت شده است. کشوری که در یک برهه زمانی از حیث اندازه و حجم در رقابت با ترکیه و عربستان سعودی بود، طی یک دهه غفلت و بی توجهی به راهبردهای رئالیستی در حوزه اقتصاد و سیاست از رقابت جا ماند و دو کشور مذکور گوی سبقت را در کسب بازارها و افزایش حجم خود از ایران ربودند. با در نظرگرفتن آمار و شواهد تجربی، یک سؤال اساسی میتوان طرح کرد. چرا با وجود مواهب و خصایص منحصربهفرد اقتصاد ایران، مسئله کمرشدی همچنان به نحوی جدی وجود دارد و احساس میشود؟! با نگاهی به ادبیات علم اقتصاد، همواره از عنصر تجارت به عنوان متغیری محوری در خلق رشد یاد میشود. عموم اقتصاددانان متفقالقولند که تجارت بر رشد و رفاه جوامع اثرات جدی میگذارد. به تعبیری اگر شرط لازم رشد، تولید و ایجاد ارزش افزوده باشد، آنگاه شرط کافی رشد، تجارت و مراوده اقتصادی است. اقتصادهای نوظهور نیز همواره این قاعده را در نظر گرفتهاند که رشد اقتصادی مستمر محصول رابطه متقابل و هم آهنگ تولید و تجارت است. بررسی وضعیت ایران در جداول داده- ستانده جهانی با وجود رشد تبادلات تجاری نفتی و غیرنفتی بیانگر سهم ناچیز ایران از مراودههای بینبخشی و صنعتی در مقیاس جهانی است. این یعنی اقتصاد ایران هنوز ظرفیت بالقوه تجاری خود را بالفعل نکرده و میتواند با جهشی مستمر در صحنه تجارت جهانی نقشآفرینی کند. با توجه به بحث ارائه شده و مبتنی بر شواهد و دادههای موجود، میتوان پاسخی برای سؤال طرح شده ارائه کرد. یک راه اساسی و فنی برای حل مسئله کمرشدی اقتصاد ایران، افزایش و تقویت ورود فعالانه، واقعگرایانه و هوشمندانه صنایع و فعالان اقتصادی در بازارها، زنجیره ارزش جهانی و شبکههای تجاری ایجاد شده میان کشورهاست، اما چگونه میتوان سهم مراودات تجاری ایران را گسترش داد و وضعیت آن را تقویت کرد؟!
اصالتبخشی به تولید و صادرات محصولات و خدمات واسطهای
زنجیره ارزشافزوده و تولید یک محصول متشکل از مجموعهای از نیازمندیهای کالایی، خدمات دانشی و فناورانه است. از سویی تأمین تمام نیازمندیها و نهادههای اولیه و ثانویه تولید از داخل امری امکانناپذیر است، زیرا اولاً تأمین تمام زنجیره و نهادهها باید توجیه اقتصادی داشته باشد. ثانیاً برای جلوگیری از متوقف نشدن تولید باید منابع نامحدود باشد. به همین خاطر اقتصادها برای صرفه به مقیاس و مدیریت سمت هزینههای نهادهها و عوامل تولید به نوع دیگری از تجارت روی آوردند. تجارتی که پایه و اساس آن تأمین محصولات و خدمات واسطهای است، یعنی فارغ از آنکه در برخی تولیدات مزیت نسبی داشته باشند با تأمین نیازهای واسطهای یک یا چندسری از کالاها یا صنایع نبض بازار را به دست بگیرند. اقتصاد ایران در حال حاضر در دو ساحت فعالیت تجاری خود را دنبال میکند. ساحت اول، خامفروشی و صادرات مواد اولیه است. به عنوان مثال ایران یکی از صادرکنندگان برتر نفت خام است یا شرکتهای فعال در حوزه مس با استخراج و پالایش مس، کاتد مسی را تولید و صادر میکنند. آمار و شواهد ثبت شده در گمرک و سازمان توسعه تجارت از سهم ۷۶ درصدی صادرات بخشهای عمده کالایی پایه نفتی و معدنی از کل صادرات ۱۴۰۲ نیز گواه این مدعاست؛ ساحت دوم، صادرات محصولات نهایی است. به عنوان مثال میتوان به صادرات محصولات لبنی و اغذیه به برخی از کشورهای همسایه یا صادرات تراکتور به کشورهای حوزه امریکای لاتین اشاره کرد؛ ساحت سوم، صادرات کالا و خدمات واسطهای است. به عنوان مثال در تولید لوازم برقی خانگی، اجزاهای مختلفی به کار گرفته میشود. بخشی از اجزاهای یک محصول برقی خانگی، فراوردههای لاستیکی است که بخش قابل توجهی از آن از نفت حاصل میشود. بخشی دیگر ناظر به تولید ورقههای گالوانیزهای است که محصول صنعت فولاد است. برخی بخشهای دیگر شامل فناوری برودت و تصفیه هوای داخلی، نصب بردها و قطعات برقی مخصوص و موتور آن است. درحال حاضر نشانهای تجاری برجسته و به نام آسیایی برای تأمین نیازمندیهای خود صرفاً به ظرفیت درونی اکتفا نمیکنند، بلکه آنها با پذیرش محصولات و خدمات واسطهای، مجموعه نیازهای خود را با هزینه به صرفهتری وارد میکنند و در کارخانههای خود مورد استفاده قرار میدهند. راهبرد اصالتبخشی به تولید و صادرات محصولات و خدمات واسطهای یعنی ورود به زنجیره ارزش تولید و تأمین نیاز ساخت محصولات نهایی نشانهای تجاری خارجی، صنایع و شبکه اقتصاد جهانی. افزایش و تقویت ورود فعالانه و هوشمندانه از دل چنین راهبردی حاصل میشود.
نیچ مارکت ها، ظرفیت ویژه ورود ایرانیها در شبکه گسترده و بزرگ تجارت جهانی
فعالان اقتصادی و صنایع ایرانی به واسطه بعد مالی و بدنه عوامل تولید کوچکتر و محدودیتهای پرداخت نسبت به سایر نشانهای تجاری مطرح و موفق جهانی میتوانند با استفاده از یک راهبرد ظریف، اما نقطهزن در شبکه تجارت جهانی نقشآفرینی کنند، این راهبرد نیچ مارکتینگ است. نیچ مارکتینگ، یعنی دست گذاشتن روی بخشی از بازار و شبکه اقتصادی که اقتصادها و نشانهای تجاری به آن توجهی نداشتند و ورودی نکردند. نیچ مارکتها به بازارهایی گفته میشود که در آن متقاضی، نیازها و خواستههایش به نحو خاصی مشخص است، اما معمولاً کسبوکارها و نشانهای تجاری به آن توجهی ندارند. مثلاً بازار یارانه یک بازار بزرگ است، اما بازار یارانههای ویژه بازی، بازاری مخصوص اهالی بازی است که مجموعاً نیازها و خواستههای خاصتری نسبت به عموم تقاضا میکنند. معمولاً چنین بازارهایی، رقابت کمتری به خود میبینند، فرآیندی تخصصی و دانشپایه میطلبد و خدمات پس از عرضه جدیتری را در نظر میگیرد. این راهبرد فارغ از مقوله اصالتبخشی به تولید و صادرات کالاهای واسطهای است و بدون نیاز هیچ تغییر سیاستی و نهادی اجرایی شود. بنگاههای ایرانی به حسب ظرفیت دانشپایه و مقرون بهصرفه بودن خدماتدهی، میتوانند با تمرکز بر چنین راهبردی، فضای صادراتی خاص خود را طراحی و ایجاد کنند. توسعه این راهبرد و شکلگیری مجموعهای از بنگاههای فعال در نیچمارکتها، میتواند هم به نوعی صادرات خدمات فنی و دانشی تلقی شود و هم زمینه ارزآوری را برای اقتصاد کشور فراهم کند. طبیعتاً با درآمدزایی ارزی و صادرات دانشی، جز صادرات تولیدناخالص داخلی بزرگتر و به تبع آن رشد اقتصادی بیشتر خواهد شد. اقتصاد ایران از مقوله کمرشدی رنج میبرد. با توجه به ادبیات علم اقتصاد، یکی از راهها و چاره اساسی حل این مهم، افزایش و تقویت ورود فعالانه، واقعگرایانه و هوشمندانه صنایع و فعالان اقتصادی در بازارها، زنجیره ارزش جهانی و شبکههای تجاری ایجاد شده میان کشورهاست. فارغ از اصلاحات نهادی و تقنینی، راهبردهای مختلفی در زمینه بهبود صادرات و نقشپذیری در شبکه اقتصاد جهانی وجود دارد. با درنظرگرفتن ابعاد و مقیاس بنگاهها، صنایع ایرانی و همچنین محدودیتهای آنها، دو راهبرد ویژه و متناسب با شرایط فعلی اقتصاد ایران، اصالتبخشی به تولید و صادرات محصولات و خدمات واسطهای و دستیابی به نیچ مارکتهای منطقهای، قارهای و جهانی است.
* پژوهشگر اقتصاد