جوان آنلاین: دشمنان انقلاب در یکسال نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وضعیت بسیار آشفتهای را بر فضای رسانهای کشور حاکم کرده بودند. آزادی و فضای باز سیاسی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی باعث شده بود آنها بستری برای ضدیت با انقلاب اسلامی مردم، نظام اسلامی تازه تشکیل شده و رهبران انقلاب پیدا کنند. به ویژه جریان غربگرا و وابسته به بلوک غرب با تمام قوا در عرصه مطبوعات به جنگ اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی مردم ایران آمده بودند، بنابراین لازم بود برای مقابله با اقدامات فتنه انگیزانه و مخربانه آنها نظام جمهوری اسلامی با سلاح «قانون» وارد عمل شود؛ قانونی که از مرحله نوشته شدن تا تصویب و سپس اجرایی شدن آن با حوادث عجیب و جالبی از سوی مطبوعات موافق و مخالف نظام اسلامی مواجه شد. در مقال پی آمده، این سیر را مورد بررسی قرار دادهایم. امید آنکه تاریخپژوهان انقلاب اسلامی و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
«لایحه مطبوعاتی»ای که از سوی شورای انقلاب تصویب شد
وضعیت آشفته و پرهرج و مرج مطبوعات به ویژه جراید ضدانقلاب و برخی از مطبوعات حزبی باعث شده بود به تنشهای سیاسی و اجتماعی داخل کشور دامن زده شود. به ویژه بعد از فتنه انگیزیهای متعدد روزنامه آیندگان علیه نظام جمهوری اسلامی، امام خمینی (ره) در دیدار با گروهی از جوانان عضو کمیتههای انقلاب اسلامی از وضعیت حاکم بر فضای مطبوعات گله گذاری کرده و فرمودند: «ما از سرنیزهها و مسلسلها و اینها فارغ شدیم، سر قلمها حالا بر ضد ماست. قلمها به جای سرنیزهها آمده است! مقالهها به جای مسلسلها حالا به روی اسلام بسته شده است. الان ما گرفتار سرنیزه نیستیم، ما گرفتار قلم هستیم، اهل قلم. ما گرفتار روشنفکرها هستیم. ما گرفتار آزادیخواهها هستیم که نمیدانند آزادی چیست! یعنی چه آزادی؟ ما الان گرفتار اینها هستیم و من امیدوارم بیدار بشوند ـ یک وقت ملت ما ـ یکوقت آزادیخواههای ما هم بیدار بشوند، از این غربی بودن بیرون بیایند، توجه بکنند به خودشان، خودشان را مستقل قرار بدهند....» (۱)
این درد دل امام و گله ایشان از وضعیت مطبوعات ضدانقلاب، باعث جدیتر شدن مطالبات مردم در مخالفت با اینگونه جراید شد. برای همین شورای انقلاب و دولت موقت - که از همان ماههای ابتدای انقلاب به دنبال تعیین آیین نامه و ضوابطی برای سروسامان دادن به اوضاع و فضای بیقانون مطبوعات بودند- مسئله را به صورت جدیتر دنبال کردند. ابتدا دولت و به ویژه وزارت ارشاد ملی و وزیر این وزارتخانه یعنی آقای ناصر میناچی مقدم اعتقاد داشتند این آییننامه به وسیله خود دستاندرکاران و صاحبنظران امر مطبوعات تنظیم شود. حتی در این زمینه چند جلسه هم در وزارتخانه مزبور برگزار شد، ولی به دلیل اینکه در جلسات مزبور صاحبنظران و مطبوعاتیهایی حضور داشتند که به نمایندگی از «۱۳ گروه سیاسی و عقیدتی متفاوت» در جلسه شرکت میکردند، عملاً هیچ توافقی برای تنظیم آیین نامه صورت نگرفت. (۲) تا اینکه بعد از تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی و اشاره بند دوم اصل سوم این قانون درباره نشریات (۳)، در ۲۰ مرداد ۱۳۵۸، نخستین مقررات مطبوعاتی در نظام جمهوری اسلامی به تصویب شورای انقلاب رسید و نشر یافت. (۴)
واکنشهای موافق و مخالف
روزنامه کیهان در آن مقطع در واکنشی مثبت نسبت به تصویب لایحه مطبوعات در شورای انقلاب اسلامی در تاریخ شنبه ۲۲ مرداد ۵۸، از قول وزیر ارشاد ملی نوشت: «ما به دنبال انقلاب انتظار داشتیم که مطبوعات کشور، خود درمورد تصفیه مطبوعات از عناصر وابسته به رژیم گذشته اقدام کنند، اما متأسفانه پس از شش ماه با تمام آزادیهایی که به مطبوعات کشور داده شد، انتظار ما عملی نشد و اکنون این مردم هستند که در مقابل ما قرار گرفتهاند و از ما میخواهند که مطبوعات را از عناصر وابسته تصفیه کنیم.» (۵) البته در مقابل با مطرح شدن لایحه مطبوعات، روزنامهها و مجلات ضدانقلاب نیز شروع به مخالفت با آن کردند. مثلاً سردبیر مجله فردوسی - ایرج مستعان- در یادداشتی با عنوان «مطبوعات، رنگ تازه قفست مبارک» (۶) تصویب قانون مطبوعات را تقبیح کرد و آن را ادامه سیاست سانسور رژیم پهلوی دانست. مجله «تهران مصور» هم سر ماجرای لایحه مطبوعات، تیتر اصلی روی جلد شماره ۳۰ خود را به «قلم در چنگال ارتجاع» اختصاص داد و در مطالب «یا مرگ یا آزادی» - در صفحه ۱۲- و «روشنفکران درباره آزادی مطبوعات نظر میدهند» به لایحه مطبوعات شدیداً اعتراض کرد. (۷) با وجود این اعتراضات از سوی برخی اهالی مطبوعات، آیتالله علی قدوسی دادستان انقلاب اسلامی با قاطعیت تمام به توقیف مجلاتی که طبق قانون مصوب مطبوعات در شورای انقلاب به شکل غیر قانونی منتشر میشدند، اقدام کرد. کاری که البته با اعتراض تندتر ضدانقلابیون مواجه شد. مثلاً مسعود بهنود در ستون یادداشت سردبیر این شماره نوشت: «قلم میتواند چند روزی یا چند سالی زیر فشار اختناق متوقف شود، اما نه برای همیشه... روزی سرانجام آزادی از راه میرسد. حالا دیگر میبینیم که شبح اختناق و صدای پای فاشیسم از دور پیداست؟.» (۸)
با حمایت امام خمینی (ره) از اقدامات قانونی دادستانی انقلاب اسلامی و حمایت همه جانبه مردم از آن جریان ضدانقلاب در این مورد عملاً مجبور به سکوت شد، زیرا امام در تاریخ ۲۶ مرداد ۵۸ و در جمع گروهی از مردم به شدت به عملکرد مطبوعات فتنهگر انتقاد کردند و در سخنان صریحی فرمودند: «و، اما اشتباهی که ما کردیم این بود که به طور انقلابی عمل نکردیم و مهلت دادیم به این قشرهای فاسد؛ و دولت انقلابی و ارتش انقلابی و پاسداران انقلابی، هیچ یک از اینها عمل انقلابی نکردند و انقلابی نبودند. اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم، به طور انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات [خائن]را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم و رؤسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزبهای فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم و رؤسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم و چوبههای دار را در میدانهای بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمتها پیش نمیآمد. من از پیشگاه خدای متعال و از پیشگاه ملت عزیز، عذر میخواهم، خطای خودمان را عذر میخواهم... دادستان انقلاب موظف است، مجلاتی که بر ضد مسیر ملت است و توطئهگر است، تمام را توقیف کند و نویسندگان آنها را دعوت کند به دادگاه و محاکمه کند. موظف است کسانی که توطئه میکنند و اسم حزب روی خودشان میگذارند، رؤسای آنها را بخواهد و آنها را محاکمه کند. ما باز تا چندی مهلت میدهیم به این قشرهای فاسد و این اعلام آخر است و اگر چنانچه در کار خودشان تعدیل نکنند و به ملت برنگردند و دست از توطئهها برندارند، خدا میداند انقلابی عمل میکنم. میآیم تهران و رؤسایی که مسامحه میکنند، با آنها انقلابی عمل میکنم.» (۹) به این ترتیب سه روز بعد و در روز ۲۹ مرداد ۵۸، آیتالله قدوسی دادستان انقلاب اسلامی، ۲۲ روزنامه و مجله را توقیف کرد. پیکار، کار، مردم، جوان، کارگر، جوانان، بهلول، حاجی بابا، آهنگر، مش حسن، آزاد، امید ایران، تهران مصور، آرمان، یولداش، آذربایجان، چه باید کرد، تهران، آزاد، آزادی، گزارش روز و جوشن از جمله مطبوعات توقیف شده بودند. البته باید این نکته را در نظر داشت که دولت موقت و به تبع آن وزارت ارشاد، چندان موافق انقلابی عمل کردن شهید قدوسی در توقیف مطبوعات ضدانقلاب نبودند، ولی با این حال دادستانی انقلاب به انجام وظایف خود پرداخت، به طوری که در روز دهم شهریور ۵۸، دادستانی انقلاب طبق اعلام قبلی به بررسی مطبوعات توقیف شده پرداخت و از مسئولان تمامی جراید خواست تا یک نسخه از نشریه خود را به دادسرای انقلاب بفرستند. این قاطعیت دادستانی باعث میشد دولت موقت و وزارت ارشاد هم مجبور به پذیرش عملکرد دادستانی شوند.
توقیف مطبوعاتی که سفارت امریکا از انتشارشان خوشحال بود!
با تصویب لایحه مطبوعات و اجرای قوانین آن به دست دادستانی انقلاب، فضای مطبوعاتی و به تبع آن فضای سیاسی کشور تا حدود زیادی آرام شد به طوریکه اتفاقات سیاسی مهمی، چون تسخیر لانه جاسوسی امریکا در تهران، استعفای دولت موقت، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و بعد از آن انتخابات مجلس شورای اسلامی، در فضایی بسیار پرشور ولی با آرامش سیاسی پشت سر گذاشته شد، اما هنوز بودند روزنامهها و مجلاتی که به آشوب آفرینی در فضای سیاسی کشور مشغول بودند. یکی از این روزنامهها، روزنامه «بامداد» بود. صاحب امتیاز این روزنامه، ابتدا میرشجاع گسگری و سردبیرش علیرضا رهبانی (منصور) بود، ولی از ماه سوم انتشار، صاحب امتیازی روزنامه هم به رهبانی واگذار شد. (۱۰) علیرضا (منصور) رهبانی، فعالیت مطبوعاتی خود را از ابتدای دهه ۴۰ شمسی و با مقاله و خبرنویسی در روزنامه اطلاعات شروع کرد. وی بعد از تأسیس روزنامه رستاخیز (ارگان مطبوعاتی حزب رستاخیز) و در سال ۱۳۵۲. ش، در حالیکه معاون سردبیر روزنامه آیندگان بود، به روزنامه رستاخیز رفت. رهبانی از سال ۱۳۵۴ تا مقطع انحلال حزب رستاخیز و به تبع آن تعطیلی این روزنامه، معاونت سردبیری این جریده را عهدهدار بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رهبانی ناگهان ژست انقلابی به خود گرفت و در اولین شماره روزنامه بامداد (۱۷ اردیبهشت ۱۳۵۸. ش) و در سرمقاله روزنامه نوشت: «در یک کلام، چون انقلاب این امکان را پدید آورده است که بتوانیم با آزادی بنویسیم و با آزادی منتشر کنیم.» (۱۱) این در حالی بود که طبق سند شماره ۱۷۳ - ۱۰ می۱۹۷۹. م- کشف شده از لانه جاسوسی امریکا، گزارش نویس سفارتخانه امریکا درباره انتشار بامداد نوشته است: «روز شنبه ۷ می، یک روزنامه صبحگاهی جدید، مستقل، فارسی زبان و تنها رقیب واقعی برای روزنامه آیندگان با نام بامداد در خیابانها ظاهر شد. باری روزن وابسته مطبوعاتی در روز چهارشنبه ۹ می، منصور رهبانی سردبیر بامداد را در ساختمان سه طبقه جدیدالاجاره ملاقات و در یک جلسه گرم و تاجرمأبانه از وی پذیرایی کرد. رهبانی تصدیق کرد که میخواسته به خوانندگانش بگوید، روزنامه اساساً از کارکنان سابق رستاخیز تشکیل شده، اما به خاطر یک شروع بدون پیش داوری، در یک جلسه عمومی تصمیم بر این شده که گفتن این حقیقت به
تعویق بیفتد.» (۱۲) با این همه، چون بسیاری از مردم، گذشته رهبانی و بسیاری از نویسندگان رستاخیزی این روزنامه را فراموش نکرده بودند، جلوی ساختمان این روزنامه دست به تجمعات اعتراضی میزدند به طوری که در شماره ۷ بامداد و در مقالهای با عنوان «حرمت آزادی و کتاب سوزانها» به قلم محسن پورسعادت، به برخورد مردم معترض به انتشار روزنامه بامداد و به ویژه سوزاندن تعدادی از نسخههای روزنامه بامداد توسط آنان اعتراض شده بود. (۱۳) البته گردانندگان روزنامه بامداد در آینده، چندان نتوانستند ماهیت خود را مخفی کنند و با تعطیلی موقت روزنامه آیندگان بعد اطلاعیه دفتر امام، با حمایت از این روزنامه، موضع ضدانقلابی خود را آشکار نمودند. (۱۴) کمی بعد نیز با حمایت از عملکرد حزب خلق مسلمان، درج مقاله هما ناطق در مذمت دادگاههای انقلاب و... مواضع ضدانقلابی بامداد بیشتر برای مردم آشکار شد. (۱۵) به همین دلیل خواسته تعطیلی روزنامه بامداد جزء مطالبات مردم انقلابی بود، ولی از آنجایی که این روزنامه مجوز انتشار داشت و رویه منافقانهای در درج اخبار و مقالات پیش گرفته بود و مثلاً بعد از هر سخنرانی امام، صحبتهای ایشان را در روزنامه منعکس میکرد، دادستانی انقلاب این روزنامه را در تیر ۱۳۵۸. ش تعطیل نکرد، اما همزمان با برگزاری انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی، اعتراض مردم به عملکرد منافقانه روزنامه بامداد شدیدتر شد. تا اینکه عدهای ناشناس [!]بمب دستسازی را در ساختمان روزنامه بامداد منفجر کردند که، چون این اتفاق در روز جمعه افتاد، هیچ خسارت جانی در پی نداشت. (۱۶) گرچه بعد از آن گردانندگان روزنامه بامداد حداکثر استفاده تبلیغاتی را از این جریان کردند و با راه انداختن تور بازدید از محل انفجار و کشاندن پای بسیاری از مسئولان دولت به دفتر روزنامه، حسابی مظلوم نمایی نمودند. (۱۷) البته برخی از تحلیلگران سیاسی، این ماجرا و انتسابش به مردم انقلابی را از اساس مشکوک میدانستند. به هر روی بعد از مدتی و به دلیل عملکرد ضدانقلابی گردانندگان در درج تحریف آمیز سخنان امام خمینی (ره)، دادستانی انقلاب اسلامی به این روزنامه اخطار داد، اما، چون دفعه دوم هم به درج تحریف آمیز شکواییه همافران از شرایط اقتصادی شان پرداخت، با شکایت آنان این روزنامه به حکم دادستانی انقلاب اسلامی در تاریخ ۴ تیر ۱۳۵۹. ش توقیف شد. (۱۸) البته اندکی بعد، دو روزنامه انقلاب اسلامی و میزان، هفتهنامه مجاهد و حرکت اصفهان که بعد از انقلاب انتشار خود را آغاز کرده بودند و صاحبان آنها پس از پیوند ریاست جمهوری (جناب بنی صدر) با سران سازمان مجاهدین خلق، دست به فتنهگری علیه نظام جمهوری اسلامی میزدند، ابتدا برای عملکرد ضد قانونی خود اخطار گرفتند، اما با عیان شدن رویارویی بنی صدر و سازمان مجاهدین خلق با نظام جمهوری اسلامی و حمله این مطبوعات به نظام جمهوری اسلامی، به حکم دادستانی انقلاب اسلامی توقیف شدند. (۱۹) به این شکل دادستانی انقلاب پس از بررسی پرونده تخلفات این چند مطبوعه، بر اساس قانون و به دلیل نشر اکاذیب و مقالات تشنج آفرین، اقدام به توقیف آنها کرد. (۲۰)
کلام آخر
لایحه مطبوعاتی که در تابستان ۱۳۵۸. ش تصویب شد، به علاوه عملکرد مقتدرانه شهید آیتالله علی قدوسی در اجرای آن موجب شد در درجه اول، تمام مطبوعات ملزم به اجرای قوانین رسانهای نظام جمهوری اسلامی شوند و در درجه بعد، جلوی فتنه انگیزی مطبوعات ضدانقلاب گرفته شود. این امر در دوره خود، فعالیت مطبوعات را قانونمند و مبتنی بر نظم ساخت.
منابع:
۱- صحیفه امام، جلد ۸، ص ۲۵، مورخ ۹ خرداد ۵۸،
۲- معین فرد، محمدرضا، «سیر تحول قوانین مطبوعات در ایران»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ ۱۳۸۸. ش، ص ۱۲۵،
۳- در این بند آمده: «نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، مگر اینکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد.» همچنین در بخش دیگری از این اصل آمده: «رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیئت منصفه در محاکم دادگستری صورت میگیرد. نحوه انتخاب، شرایط، اختیارات هیئت منصفه و تعریف جرم سیاسی را قانون بر اساس موازین اسلامی معین میکند.»
۴- معین فرد، محمدرضا، صص ۱۳۴ و ۱۳۵،
۵- روزنامه کیهان، شماره ۱۰۷۸۱، مورخ ۲۲ مرداد ۵۸، صص ۱ و ۲،
۶- مجله فردوسی، شماره ۳۱، مورخ ۲۲ خرداد ۱۳۵۸. ش، ص ۳،
۷- تهران مصور، شماره ۳۰، ۲۶ مرداد ۱۳۵۸. ش، صص ۱۲ و ۲۰،
۸- تهران مصور، شماره ۳۰، مورخ ۲۶ مرداد، صفحات ۴، ۸ و ۹،
۹- صحیفه امام، ج ۹، ص ۲۸۳ مورخ ۲۶ مرداد ۱۳۵۷. ش
۱۰- قاسمی، سیدفرید، «راهنمای مطبوعات ایران» - ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۱. ش-، چاپ ۱۳۷۲. ش، ص ۶۱،
۱۱- روزنامه بامداد، شماره ۱، مورخ ۱۷ اردیبهشت ۱۳۵۸. ش، ص ۱،
۱۲- اسناد لانه جاسوسی امریکا –کتاب دهم، روزشمار انقلاب اسلامی-، بخش دوم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، صص ۳۷۳ و ۳۷۴،
۱۳- روزنامه بامداد، شماره ۷، مورخ ۲۴ اردیبهشت ۵۸، ص ۶،
۱۴- روزنامه بامداد، شماره ۸، مورخ ۲۵ اردیبهشت ۵۸، صص ۱ و ۴،
۱۵- بامداد، شمارههای ۹ و ۱۲،
۱۶- خبر این انفجار در روزنامه کیهان، شماره ۱۰۹۵۴، مورخ ۲۵ اسفند ۵۸، ص ۳ و روزنامه بامداد، شماره ۲۴۲، مورخ شنبه ۲۵ اسفند ۵۸، صص ۱ و ۲ چاپ شد. همچنین معاون سردبیر روزنامه بامداد در این خبر اعلام کرده بود هفته گذشته هم دفتر سرپرستی روزنامه بامداد در اصفهان توسط بمب خراب شده و خساراتی به ساختمان آن وارد شده است.
۱۷- روزنامه بامداد، شماره ۲۴۳ و ۲۴۴ و ۲۴۵، مورخ ۲۶، ۲۷ و ۲۸ اسفند ۵۸،
۱۸- اسناد لانه جاسوسی امریکا –کتاب دهم، روزشمار انقلاب اسلامی-، بخش دوم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، صص ۶۴۳ و ۶۴۴،
۱۹- روزنامه کیهان، شماره ۱۱۲۶۸، مورخ ۶ اردیبهشت ۶۰، ص ۲ و روزنامه میزان، شماره ۱۶۴، مورخ یکشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۶۰. ش، ص ۱ و روزنامه انقلاب اسلامی، شماره ۵۰۹، مورخ ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، ص ۱،
۲۰- غائله چهاردهم اسفند ۱۳۵۹. ش - ظهور و سقوط ضدانقلاب-، دادگستری جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۶۴. ش، صص ۶۴۲، ۶۴۳ و ۶۷۹