کد خبر: 1244118
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۵:۲۰
علامه شهیدسید عارف حسین الحسینی و تجربه‌ای که از رهبری خویش برجای نهاد 
رهبر شیعیان پاکستان در تلاش گسترده خویش، دشواری‌های فراوانی را پذیرا گشت. از شیعیان ناهمسو تا اهل سنت مخالف با وحدت اسلامی، در زمره موانع حرکت وی بودند. سپاه صحابه و دیگر گروه‌های وابسته به عربستان نیز سعی در خنثی ساختن اقداماتش داشتند. دولت ضیاء الحق هم، از مانع تراشی برای او فروگذار نمی‌کرد. شهید این راه ناهموار را، با قدرت پیمود و بسا آرمان‌های دیرین شیعیان آن دیار را محقق کرد
 نیما احمدپور

جوان آنلاین: عبور دهه‌ها از شهادت علامه سیدعارف حسین الحسینی، هرگز گرد زمان را بر نام و منش او، در پاکستان و جهان تشیع ننشانده است. هم از این روی بازخوانی سیره وی، در دوره مسئولیتش، همچنان به هنگام و الهام‌بخش می‌نماید. مقال پی آمده سعی کرده است تا با مروری بر خاطرات شش نفر از شاگردانش به این مهم بپردازد. امید آنکه سیره پژوهان آن عالم مجاهد و عموم علاقمندان را، مفید و مقبول آید. 

بستر‌های انتخاب سیدعارف حسین‌الحسینی به رهبری 

به گاه رحلت علامه مفتی، جعفرحسین رهبر شیعیان پاکستان، علمای مسن‌تر و پرسابقه‌تر از علامه شهیدسید عارف حسین‌الحسینی، در این کشور حضور و اقامت داشتند. با این همه انتخاب آن شهید والا به رهبری، نشان از صلاحیت‌های ذاتی و عملی وی داشت. حجت‌الاسلام سیدشباب حسین شیرازی در تبیین پیشینه آن عالم پرتکاپو، پیش از انتخاب به رهبری شیعیان پاکستان، چنین گفته است:

«هرچند که حقیقت وجودی این شهید بزرگوار پس از شهادتش آشکار شد، اما قبل از آن هم علمای بزرگ آن دوره از جمله آقای صفدر حسین، ایشان را قبول داشتند. چون شهید قبل از رهبری هم، انقلاب کوچکی را در میان شیعیان به وجود آورده بود و انتخاب ایشان، یک امر اتفاقی نبود. ایشان در پاراچنار و در کنار تدریس، کار‌های فرهنگی هم می‌کرد. قبل از رهبری ایشان، خواندن دعای کمیل رایج نبود. ایشان در شب‌های جمعه و پس از نماز، طلاب را به خانه‌اش دعوت می‌کرد و با هم دعای کمیل می‌خواندیم و سپس از ما پذیرایی می‌کرد. بعد‌ها در هر شب جمعه به روستا‌ها می‌رفتیم و دعای کمیل را برگزار می‌کردیم و ایشان هم سخنرانی می‌کرد. در دوره جنگ ایران و عراق، بخش اعظم سخنرانی‌های شهید به انقلاب اسلامی، امام خمینی و دفاع مقدس مربوط می‌شد. همین سخنرانی‌ها باعث شد شهید را دستگیر و زندانی کنند و ایشان بیش از یک ماه در زندان بود! موقعی که بیرون آمد، مردم را آگاه کرد که، چون در برابر حکومت از حقانیت شیعه دفاع کرده به زندان افتاده است. ایشان با سخنرانی‌هایش در پاراچنار، رفته رفته مطرح شد. مخالفان ایشان، متنوع بودند. عده‌ای از آن‌ها هم لباس اهل علم را به تن داشتند، ولی علمایی هم بودند که واقعاً به ایشان علاقه داشتند. شیخ شفیق، عالم برجسته پاکستان که در برابر هیچ‌کس خاضع نبود، در برابر شهید خاضع و متواضع بود! یک‌بار که شهید به لاهور آمده بود، ایشان جای خود را به شهید داد و صراحتاً گفت: من در مقابل ایشان، هیچ حرفی برای گفتن ندارم! البته همانطور که گفتم، عده‌ای از علما هم بودند که گاهی شهید را می‌آزردند! شنیدم که عده‌ای به‌قدری ایشان را اذیت کردند که شهید گفته بود: من این رهبری را به شما واگذار می‌کنم و خودم به مجاهدین افغان می‌پیوندم و همراه آن‌ها جهاد می‌کنم، تا به شهادت برسم!...». 

ارتقای توانمندی‌های طلاب شیعه 

علامه سید عارف حسین الحسینی، در آغاز مسیر رهبری به توانمندی هرچه بیشتر شیعیان پاکستان می‌اندیشید. طبیعتاً یاران او در نیل به این هدف، در وهله نخست طلاب حوزه‌های علمیه بودند. وی با بسیج کردن محصلان علوم دینی، پیام‌های مذهبی و سیاسی خویش را به دورترین نقاط پاکستان رساند و مردم را نسبت به وظایف خویش آگاه نمود. حجت‌الاسلام سیدصادق حسین طاهری از شاگردان آن رهبر شهید، در این‌باره خاطرنشان ساخته است:

«شهید اصرار داشت که ما هر چه زودتر، شرح لمعه را تمام کنیم و برای ادامه تحصیل، به حوزه علمیه قم برویم. آن بزرگوار معتقد بود: رفتن اینها، در کار طلاب دیگر نیز تأثیر می‌گذارد. از این گذشته مدرسه‌ای در روستا درست شده بود و شهید می‌گفت: این بچه‌ها باید بعدازظهر‌ها به آنجا بروند و درس بدهند، لذا خود من مدتی در آنجا ماندم و تا سال چهارم دبستان را درس دادم. از دروس حوزوی هم، صرف میر و ادبیات درس می‌دادم. ایشان ما طلبه‌ها را به کار‌های دشوار وادار می‌کرد. مثلاً کتاب‌هایی را به دستمان می‌داد که به فارسی یا اردو ترجمه کنیم و سخت پیگیری می‌کرد که استعداد‌های نهفته شکوفا شوند. نهایتاً توصیه شهید را قبول کردم و برای ادامه تحصیل، به قم آمدم. شهید سعی می‌کرد تا محصلین ساعی را، همراه با خود به مناطق مختلف ببرد. من، چون طلبه کنجکاوی بودم، مسئولیت‌هایی را نیز به عهده‌ام گذاشته بود، از جمله پخش فیلم‌های تظاهرات در ایران و سخنرانی‌های حضرت امام به وسیله پروژکتور را، بنده انجام می‌دادم. در دو سه سالی که در آنجا بودم، بردن این فیلم‌ها به روستا‌ها و ترجمه مطالب آن‌ها به عهده من بود. مردم بیشتر از خود ما، هیجان و علاقه داشتند که درباره امام و انقلاب بدانند. به همین خاطر هم امریکا نسبت به این منطقه حساس شد و فهمید که دامنه انقلاب ایران، تا پاکستان هم رسیده است. به همین دلیل تلاش کرد با کمک بعضی از کشور‌های عربی، جنگ شیعه و سنی را به راه بیندازد و جلوی صدور انقلاب ایران به پاکستان را بگیرد. ما هم متهم بودیم به اینکه پاکستانی نیستیم و از ایران پول می‌گیریم! در این میان واکنش شهید به این نوع تبلیغات، جالب و مؤثر بود. ایشان در تمام مدت، از وحدت مذاهب اسلامی حرف می‌زد و تلاش می‌کرد تا بین شیعه و سنی، وحدت برقرار کند. در تمام مراسم‌ها هم سعی می‌کرد، تا علمای اهل تسنن را دعوت کند و البته آن‌ها هم حضور می‌یافتند...». 

توسعه فرهنگ شیعه، به مثابه والاترین ره آورد

بی‌تردید مهم‌ترین دستاورد رهبری علامه عارف الحسینی برای شیعیان، ایجاد توسعه فرهنگی و ارتقای بینش دینی و سیاسی آنان بود. امری که برای ایشان، توفیقاتی فراوان به همراه آورد و هم اینک نیز می‌توان به مشاهده آثار آن نشست. حجت‌الاسلام ثواب علی حیدری در تبیین این امر به نکات پی آمده اشارت برده است:

«شهید در طول چند سال رهبری، با مسائل متعددی دست به گریبان بود و متأسفانه نتوانست برای وضعیت اقتصادی شیعیان، کار چندان زیادی کند، اما در زمینه فعالیت فرهنگی، فوق‌العاده موفق بود و مراکز دینی، حوزه‌ها، مساجد و حسینیه‌های زیادی را بنا نهاد. پیش از مسئولیت ایشان، جوانانی بودند که اصلاًٌ اسم دین و مکتب به گوششان نخورده بود، ولی با تلاش‌های ایشان، بحمدلله هدایت و متدین شدند. دکتر‌ها و مهندسین زیادی بودند که رشته‌های تحصیلی خود را ترک کردند و طلبه شدند! خود من مهندسی می‌خواندم و نمی‌دانم اگر شهید نبود، کارم به کجا می‌کشید، ولی با هدایت و راهنمایی ایشان، الحمدلله به تحصیل در علوم حوزوی پرداختم. شهید همواره در بین دانشجویان جست‌وجو می‌کرد تا ببیند چه کسی استعداد طلبگی دارد، تا او را به انجام تحصیلات حوزوی تشویق کند. در منطقه اروگزی ایجنسی، هزاران شیعه زندگی می‌کنند که قبل از رهبری و اقدامات شهید، فقط یک مسجد داشتند! ایشان در آنجا مدرسه بزرگی به اسم انوارالمدارس و مسجد جامع بزرگی را تأسیس کرد، همچنین در مناطق مستضعف ایالت سرحد پاکستان و جا‌های دیگر هم، مساجدی را بنا نهاد. قبل از ایشان کسانی در منزل خود دعای کمیل می‌خواندند، ولی رسم نبود در مساجد جمع شوند و دعای کمیل بخوانند. شهید این رسم مبارک را بنا نهاد و امروز از مناره‌های مساجد و حسینیه‌ها، در شب‌های جمعه، صدای دعای کمیل شنیده می‌شود. ایشان در شهر پیشاور، مدرسه بزرگی به نام جامعه المعارف‌الاسلامیه را تأسیس کرد و در همین مدرسه هم، به شهادت رسید. شهید عارف‌الحسینی به تربیت جوانان اهمیت زیادی می‌داد و حدود ۲۸۰ کیلومتر جاده صعب‌العبور را طی می‌کرد، تا به دانشگاه برود و درس اخلاق بدهد. متأسفانه در پاکستان فضایی به‌وجود آمده بود که در ظرف چند سال رهبری، ایشان مجبور بود بخش اعظم وقت و انرژی خود را صرف اثبات شیعه بودنش کند! به قدری مورد ظلم بود که برخی می‌گفتند: ایشان منکر یا علی مدد است! لذا ایشان سخنرانی کرد و گفت: مثل ما مثل ماهی است که بی‌آب زنده نمی‌ماند، ما هم بدون حضرت علی (ع) زنده نمی‌مانیم و عزاداری سیدالشهدا (ع) شاهرگ حیات ماست... یکی از دشمنان مهم ایشان، پسرعمویش ژنرال جمال سید بود که در حکومت ضیاءالحق مقام بالایی داشت. این‌ها اصلاً مرجعیت را قبول نداشتند و بیشتر دنبال مراد و مریدی و خانقاه و... بودند و برای شهید، مزاحمت‌های زیادی ایجاد می‌کردند. از دیگر مخالفان ایشان، سیدحامد علی‌شاه موسوی بود که با سیدمحمد شیرازی، ارتباط داشت و او را ترویج می‌کرد. مخالفت دشمنان شهید با ایشان، بیشتر جنبه سیاسی داشت. آن‌ها به شهید طعنه می‌زدند که مواجب‌بگیر ایران است! البته پشت سر این شایعات، سازمان‌های اطلاعاتی پاکستان و جیره‌خواران بیگانگان قرار داشتند و طعنه‌زنندگان، از آن‌ها تمکین می‌کردند...». 

رنج‌ها و دشواری‌های فراوان، در مسیر حرکت 

رهبر فقید شیعیان پاکستان در مسیر فعالیت‌های خویش اما، با چالش‌های گوناگون مواجه شد و دشواری‌های فراوان را پذیرا گشت. از شیعیان ناهمسو تا اهل سنت مخالف با وحدت اسلامی، در زمره موانع حرکت وی بودند. سپاه صحابه و دیگر گروه‌های افراطی وابسته به عربستان سعودی نیز سعی در خنثی ساختن اقداماتش داشتند. دولت ضیاءالحق نیز از مانع تراشی برای او فروگذار نمی‌کرد. شهید این راه ناهموار را، با درایت و قدرت پیمود و بسا آرمان‌های دیرین شیعیان آن دیار را محقق کرد. حجت‌الاسلام سیدیعقوب حسین جعفری در این فقره، توضیحاتی به شرح ذیل دارد:

«مهم‌ترین مبنای ایشان در رهبری، اتحاد مذاهب مختلف اسلامی و مسلمین بود. در دورانی که با ایشان بودیم، دیدیم که خیلی‌ها به خاطر نحوه رفتار ایشان شیعه شدند! شهید با اینکه عاشق اهل بیت (ع) بود، با اهل سنت هم ارتباط راحت و صمیمانه‌ای داشت و همین باعث می‌شد که آن‌ها هم به او جذب شوند. ایشان از مسائل مهم و جاری، فهمی عمیق داشت و همه آن‌ها را تجزیه و تحلیل دقیق می‌کرد. در مقام انجام وظیفه رهبری، بس خستگی‌ناپذیر بود و گاهی تا ساعت دو بعد از نیمه‌شب کار می‌کرد. همه شاهد بودند که بسیار زحمت می‌کشید. خیلی‌ها تلاش می‌کردند تا ایشان را امریکایی، کمونیست یا حتی وهابی معرفی کنند! یادم است یک سال از رهبری ایشان گذشته بود که از صدا‌و‌سیمای ایران آمدند تا با ایشان مصاحبه کنند. پرسیدند: شما در عرض این یک سال چه کرده‌اید؟ ایشان گفت: تلاش کرده‌ام اثبات کنم که شیعه هستم! متأسفانه حتی برخی از شیعیان ناآگاه هم به ایشان تهمت می‌زدند. در دورانی که رهبری به عهده‌اش بود، فشار‌های روحی زیادی را تحمل کرد. ایشان اولین فرد در پاکستان بود، که راه‌پیمایی روز قدس را به راه انداخت. شهید عارف الحسینی، شجاعت خاصی داشت. ایشان می‌دانست با وجود حاکمان زورگویی، چون ضیاءالحق، احتمال بروز هر اتفاقی برای او هست. با این‌همه حرفش را می‌زد و از کسی ابایی نداشت. در دوره رهبری به بسیاری از نقاط پاکستان رفت و در همه جا مدارس، مساجد و حسینیه‌هایی را افتتاح کرد. اگر ایشان زنده می‌ماند، با خلق خوش و تأثیرگذاری گسترده و عمیقش، می‌توانست خیلی‌ها را شیعه کند، اما متأسفانه دشمن که همیشه در کمین انسان‌های تأثیرگذار و ضداستعمار است، ایشان را از ما گرفت. با تمامی شهرت و آوازه‌اش در دوره رهبری، بسیار ساده‌زیست بود و مطلقاً دنیاطلبی در ایشان وجود نداشت. هنگامی که به شهادت رسید، رادیو‌های بیگانه گفتند: او امام خمینی شبه‌قاره هند بود! ذره‌ای تکبر در وجودش نداشت و بسیار خوش‌طبع و خوش‌سفر بود...». 

اگر خانواده‌ام را نابود کنند، حمایت از ولایت فقیه را فرو نخواهم نهاد!

از دیگر رویکرد‌های آن رهبر شهید، حمایت از انقلاب و نظام اسلامی در ایران و تبلیغ اندیشه‌های امام خمینی بود. علامه عارف الحسینی، از دوره تحصیل در نجف، با رهبر فقید انقلاب اسلامی آشنا شد و دل در گرو آرمان او نهاد. شهید در پاکستان و به دلیل تبلیغ گسترده این مکتب، دشواری‌ها و ناملایمات فراوان را تحمل نمود و بهای سنگینی پرداخت. سرانجام نیز به دلیل پافشاری بر آن، پذیرای شهادت گشت. فرحت حسین مهدوی از شاگردان آن رهبر شهید، در این موضوع معتقد است: «کسی با شخص ایشان مخالف نبود، بلکه مخالفت‌ها به این دلیل بود که ایشان تشیع را در پاکستان فعال کرده بود. این‌ها با شهید همان دشمنی‌ای را داشتند که در طول تاریخ با تشیع داشته‌اند. البته گروه‌های رسمی و احزاب، دشمنی علنی نمی‌کردند، ولی از عملکردهایشان معلوم بود که از کار‌های ایشان، چندان هم راضی نیستند و پیشرفت شیعه، چندان خوشایندشان نیست. از سوی دیگر عناصر بیگانه از جمله سیا، بسیار با شهید مخالف بودند. در سازمان‌های اطلاعاتی پاکستان هم عواملی حضور داشتند که دشمن سرسخت ایشان محسوب می‌شدند. همینطور ضیاءالحق رئیس‌جمهور وقت و ژنرال‌های اطراف او و کسانی در آی. اس. آی، سازمان‌های دولتی‌ای که در ماجرای جهاد افغانستان فعالیت داشتند، با تفکرات شهید مشکل داشتند، مخصوصاً گروه موسوم به سپاه صحابه. گروه‌هایی هم بودند که کشور‌هایی مثل عربستان سعودی، از آن‌ها حمایت می‌کردند و به شکلی بنیادین مخالف شهید بودند، اما در موضوع شهادت سید، چندین کشور و افراد گوناگون دست به یکی کردند، از جمله عراق، عربستان، امریکا و نیز ژنرال ضیاءالحق، ژنرال ماجد جیلانی و فضل حق استاندار ایالت سرحد. البته هر کسی جرئت نداشت رودررو با ایشان مخالفت کند، چون به قولی گزک دست کسی نداده و کاری نکرده بود که کسی بیاید و صریح بگوید که من تو را قبول ندارم! حتی گروه‌های سنی هم، رسماً و صریحاً نمی‌آمدند بگویند که ما شما را قبول نداریم، چون ایشان در گروه‌های مخالف هم نفوذ و تأثیر داشت. از همه مهم‌تر ایشان سربازان جان‌نثاری داشت که حاضر بودند تا دم مرگ از او حمایت کنند. همین هم مخالفان را، در برابر ایشان محتاط و به‌ظاهر ساکت کرده بود. بخشی از مخالفت‌ها، به دفاع ایشان از امام خمینی و انقلاب اسلامی مربوط می‌شد. شما همین امروز هم اگر از حضرت امام و انقلاب اسلامی دفاع کنید، در پاکستان به شما انگ مزدور بودن می‌زنند! اما مسئله مهم این است که شهید، با وجود تمام این تهمت‌ها و مخالفت‌ها، ذره‌ای از مسیری که در پیش گرفته بود، پا پس نمی‌کشید. یکبار خبرنگاری از ایشان، نظرش را درباره ولایت فقیه پرسید. در پاسخ فرمود: اگر تمام بچه‌های مرا بکشند و خانواده‌ام را نابود کنند، من دست از حمایت از ولایت فقیه برنخواهم داشت! با تلاش‌های فرهنگی ایشان، ادامه جنگ ایران و عراق تا نابودی صدام، برای بسیاری از شیعیان پاکستان به صورت یک آرزو درآمده بود! موقعی که خبر قبول قطعنامه از سوی ایران پخش شد، عده‌ای از افراد نهضت جعفری آمدند و داد و بیداد راه انداختند، که چرا این اتفاق افتاد؟ ایشان لبخندی زد و گفت: ولی فقیه تصمیم گرفته‌اند که جنگ تمام شود، ما هم تسلیم هستیم، اگر می‌گفتند جنگ ادامه پیدا کند، باز هم تسلیم بودیم...». 

«انقلاب پاکستان» از پاراچنار شروع خواهد شد!

و سرانجام علامه شهید سید‌عارف حسین الحسینی، در شرایطی به شهادت رسید که شیعیان پاکستان در مدتی کوتاه، راهی طولانی پیموده بودند. هم از این روی خارج کردن این رهبر توانمند و پرتوفیق از صحنه، کاملاً حساب شده قلمداد می‌شود. چنانکه حجت‌الاسلام محمداصغر رجایی، بدین مهم اذعان دارد:
«شهید زمانی که در نجف تحصیل می‌کرد، با اندیشه‌های امام خمینی آشنا شد. بسیار به ایشان علاقه داشت و از همان زمان، انگیزه مبارزه با استثمار و استعمار در دلش بود. روحانیون پاکستان، فقط همان دروس حوزه را تدریس می‌کردند و به کار‌های دیگر کاری نداشتند، اما ایشان دید وسیعی داشت و دنیا را به شکل دیگری معرفی می‌کرد و می‌گفت: اگر انسان از اوضاع مسلمانان خبر نداشته باشد، چگونه می‌تواند به مستضعفین و محرومین کشور خودش کمک کند؟ در آن دوره ارتباطات وسیع امروزی ابداً وجود نداشت، ولی ایشان سعی می‌کرد با همان امکانات اندک به مردم آگاهی بدهد. چون اگر مردم بیدار و هوشیار نباشند، نمی‌توانند از حقوق خود دفاع کنند. ایشان حتی قبل از اینکه به رهبری شیعیان پاکستان برسد، در پاراچنار کار فرهنگی و سیاسی می‌کرد و سعی داشت تا مردم را از غفلت رها کند. یک‌بار آقای سیدعلی موسوی، برای سخنرانی در یکی از اعیاد شیعه به پاراچنار آمده بود. او گفت: پاراچنار مثل قم شده است، همانطور که انقلاب ایران از قم شروع شد و به کل ایران و جهان سرایت کرد، انقلاب پاکستان هم از پاراچنار شروع خواهد شد!... وقتی افکار، اندیشه‌ها و رفتار‌های کسی منافع دشمنان را به خطر می‌اندازد، طبیعتاً آن‌ها هم سعی می‌کنند از هر طریقی به او ضربه بزنند. حتی در لباس روحانیت هم بودند کسانی که می‌خواستند جلوی اقدامات شهید را بگیرند، ولی او سخت مقاومت می‌کرد و می‌گفت: هر بلایی که بر سرم بیاید، یک قدم از خط امام و ولایت فقیه عقب‌نشینی نخواهم کرد! مقاومت شهید، نهایتاً آنان را منفعل کرد...».

برچسب ها: پاکستان ، شیعیان ، طلاب
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار