جوان آنلاین: ایده مهم است، اما از ایده مهمتر، همت برای تحقق ایده پیشنهادی است. گاهی این ایده شخصی و گاهی نیز معطوف به امر دسته جمعی است. شخصی بودن آن یک مدل انگیزه نیاز دارد و جمعی بودن نیاز به همتی دارد که معطوف به اراده گروهی است که البته دومی از اولی سختتر است. گاهی یکسری ایدهها به حدی خوب است که کاملاً قابل کپی برداری است و با اندکی دخل و تصرف میتوانیم از آن ایده جدید بسازیم، گاهی هم حتی بدون دخل و تصرف میتوان یک ایده را کپی کرد و انجام داد که البته این مهم مربوط به موضوعات علمی نخواهد شد.
موضوع برمیگردد به سوژه اصلی پرونده این هفته کاشانه که به «اوقات فراغت» مربوط میشود؛ اوقات فراغت جزو همان مواردی است که میتوان در آن هم کپیبرداری هم ایدهسازی و هم اینکه به صورت دستهجمعی دست به کاری نو و جدید زد.
ایدهای که از آن میخواهیم، صحبت کنیم نه اتاق فرار است، نه کافه، شطرنج، منچ و مارپله، نه مافیا و جاسوس بازی، نه دوچرخهسواری و رفتن به طبیعت، بلکه میخواهیم از ایده ساده و خلاقانهای بگوییم که عملیکردن آن به سادگی آب خوردن است، اما نتایج تربیتی شگرفی دارد.
ایده ابتدایی را مادر طاها مطرح میکند، فردی که سالها پیش در همسایگی خود با خانوادهای مواجه میشود که پسران این خانواده در سنین مختلف از نوجوانی تا جوانی و بزرگسالی در همه ابعاد زندگی موفق بودند. البته که وی در گفتگو با ما از لفظ مردانه و موفق استفاده و ماجرا را اینگونه تعریف میکند: «سالها پیش همسایهای داشتیم که چهار فرزند پسر داشت و هر کدام از دیگری بهتر، برازندهتر، مؤدبتر و آقاتر بودند؛ جوانانی سالم، ورزشکار، اهل خانواده، معتقد، پویا و پرتلاش. روزی از مادر آنها پرسیدم روش تربیتی شما برای بچهها چه بود. این خانم به من گفت که پسرها از سنین کودکی همواره با حاج آقا به زمین فوتبال میرفتند و با دوستان نزدیک خودشان و پدرهای آنان شبی چند ساعت بازی میکردند.»
این همان موضوعی بوده که باعث میشود حالا به صورت هفتگی یک باشگاه با هزینه جمعی فامیل برای چند شب در هفته به مدت یک ساعت اجاره شود تا پسران و پدران فامیل به صورت جمعی ورزش کنند و روحیه ورزشکارانه داشته باشند.
فوتبال، فوتسال، والیبال و حتی نرمش و ورزش به صورت دسته جمعی است، اما نه با افراد غریبه و از هر طیف با هر نوع اعتقادی، بلکه بازی با بچههای اقوام و خویشان و دوستان نزدیک است. ورزش آنها توأم با بازی و خنده است. یکبار پدر محمدطاها دروازهبان است و بار دیگر پدر مهدی دروازهبانی میکند. یکبار محمدطاها و مهدی در یک گروه هستند و هفته بعد رو در روی هم قرار میگیرند. یکبار پدربزرگ علی و مهدیار که دوستان نزدیک هستند در یک گروهند و بار دیگر پدربزرگها و بچهها رو در روی هم قرار میگیرند. زمین فوتبال و فوتسال میزبان بازیهای جمعی است و بازیکنان آن از هفت ساله هستند تا پدربزرگ ۷۰ ساله.
همین هفته اخیر بود که زمین بازی به خواست بچهها تبدیل به زمین بازی «زو» شد تا بچهها این بازی را هم تجربه کنند. حالا حساب کنید که زمین جمعی به جای فامیل پذیرای افراد غریبه هم باشد. در واقع شرایط هیچ وقت برای تغییر کاربری یک زمین فوتبال یا فوتسال به یک بازی دیگر که بچهها دوست دارند، فراهم نیست، اما وقتی جمع خودمانی باشد چنین چیزی ممکن خواهد شد!
گاهی وقتها بنا به گفته مشاوران بچهها، پدران بیرون زمین دست از بازی میکشند و در نقش تماشاچی مشوق آنها میشوند. محمد طاها ۹ ساله میگوید: «بازی با پسرخاله و پسرعمو خیلی برایم جذابتر از افراد غریبه است. من تمام طول هفته منتظر روزهای زوج هستم تا شب یک ساعت به زمین برویم. تمام طول این یک ساعت در حال خنده و بازی هستیم. به معنی واقعی بازی میکنیم. دورهمی خیلی خوش میگذرد.»
وی تأکید میکند: «من دوست دارم با دوستان خودم بازی کنم نه با دوستانی که مجبور هستم اتفاقی توی زمین بینمشان.»
مهدی که دوست محمدطاهاست، میگوید: «در طول هفته چندبار با محمدطاها حرف میزنم و به او میگویم شک نکن فردا شب بیایی بازنده زمین هستی و همین خط و نشان کشیدنها کلی به من کیف میدهد.»
مادر محمدطاها همان فردی است که ایده تشکیل چنین اوقات فراغتی را با الهام از تربیت پسران همسایه خود در جمع فامیل مطرح کرده است. ایده اولیه با رفتن دسته جمعی به استخر شکل میگیرد که به صورت ماهانه بوده است. بعد از موفقیت در این فضا ماجرا به اجاره شبانه زمین بازی برای اعضای فامیل منتهی شده است. ایدهای که باعث کاهش وزن چند کیلویی یکی از پسران فامیل هم شده است. انگیزه وی برای بازی ابتدا دیدار جمعی بوده است و بعد هر بار یک دقیقه یک دقیقه وارد بازی شده و حالا جزو نفرات اولی است که روزهای زوج راهی زمین بازی میشود؛ در نهایت حالا کاهش وزن هم داشته است.
وی میگوید: «پدران خانواده عمدتاً مشغول به کار هستند در نتیجه زمان کمتری برای سپری کردن با پسران خود دارند. برای یک دختر، مادر الگو خواهد بود و برای پسران پدران الگو هستند. پدر باید برای پسر خود حتی یک ساعت در هفته وقت بگذارد. هرچند که باید این زمان به تنهایی هم میسر شود، اما همین بازی دست جمعی در هفته هم بسیار عالی است.»
وی از واژه «دایره امن» برای ایده اوقات فراغت فامیلی استفاده میکند و میگوید: «چنین فضایی خیال ما را آسوده میکند که فرزندم در دایره امنی که ما به او پیشنهاد میدهیم، قرار دارد. در ورزش رفاقت و بازی توأمان در کنار یکدیگر است. بارها میشنوم که هنگام بازی بچهها قهر میکنند، آشتی میکنند، میگذرند، میبخشند، کوتاه میآیند و بلند میشوند و این چنین در فضای اوقات فراغت هم تربیت خواهند شد.»
مادر محمدطاها در ادامه میگوید: «پسربچه علاقه به فعالیت و بازی دارد و اوقات فراغت دقیقاً باید زمان خالی کردن انرژی باشد نه صرف نشستن در یک گوشه و به دست گرفتن تبلت و گوشی. با چنین مدلی هم پدرها یکدیگر را میبینند و معاشرت میکنند و جمع رفاقتی دارند، هم یکجور صلهارحام است، هم بچهها کنار یکدیگر بازی میکنند. چه بهتر که فرزند من هفتهای یکبار با عمو و دایی خود به اتفاق بازی کند. اینکه فرزند من حضور همزمان هر دو را کنار خود ببیند هم اصل تربیتی خواهد بود هم به او انرژی خواهد داد.»
شاید بد نباشد بدانید یکی از اصول تربیتی که روانشناسان درباره آن صحبت میکنند، همین است که بچهها باید به واسطه همراهی والدین در یک دایره امن از انتخاب دوست و رفیق قرار بگیرند و بعد از میان همانها دست به انتخاب بزنند. در واقع چنین جمعی علاوه بر اینکه به کودکان و نوجوانان برای انتخاب دوست کمک میکند، سایر جنبههای تربیتی را هم در امر اوقات فراغت در بر میگیرد.