جوان آنلاین: پس از انتشار گزارشی با عنوان «
تألیف هردمبیلی کتب درسی!»، در صفحه ۶ به تاریخ سوم اردیبهشت ماه، وزارت آموزش و پرورش توضیحاتی را به دفتر روزنامه ارسال داشتهاست.
توضیحات وزارت آموزش و پرورش به گزارش «جوان» به این شرح است:
روزنامه جوان در صفحه نخست و سپس در صفحه ۶ شماره ۷۰۰۸ خود در تاریخ ۳/۲/۱۴۰۳، مطلبی با عنوان «تألیف هردمبیلی کتب درسی!» منتشر نموده که نهتنها در مواردی، حاوی مطالب خلاف واقع است، بلکه متأسفانه با نتیجهگیریهای سطحی، شتابزده و کاملاً غیرکارشناسانه از برخی جملات تقطیعشده مسئولان مربوطه، نقش روشنگرانه رسانههای گروهی را در ارتقای فرهنگ عمومی به کلی زیر پا گذاشتهاست. در این راستا، اشاره به نکات زیر برای تنویر اذهان مخاطبان آن روزنامه، ضروری به نظر میرسد:
۱) در پاسخ به مطالبه رهبر معظم انقلاب در سالهای دهه نود و همچنین در آبانماه ۱۴۰۱ (که البته در یادداشت روزنامه جوان، به اشتباه، سال گذشته یعنی سال ۱۴۰۲ درج شده) مبنی بر گنجاندن اسناد لانه جاسوسی در کتابهای درسی، مجموعهای از این اسناد در کتابهای درسی گنجانده شده، بهگونهای که از ابتدای سال تحصیلی ۱۴۰۲- ۱۴۰۳، بالغ بر ۵۶ سند از این اسناد در ۱۸ کتاب درسی درج شدهاند. گزارش این خبر در آبانماه ۱۴۰۲ در رسانهها و خبرگزاریهای مختلف و حتی پایگاه اطلاعرسانی دفتر تنظیم و نشر آثار مقام معظم رهبری منعکس شد، لکن گویا نویسنده محترم یادداشت مذکور، نهتنها در آن ایام، پیگیر اخبار نبودهاست، بلکه زحمت جستوجوی ساده را در این مورد نیز به خود ندادهاست.
۲) نویسنده محترم با درک ناقص، غیرکارشناسی و سادهانگارانه از نسبت «کتاب درسی» و «برنامهریزی درسی»، اولویت برنامهریزی درسی را به معنای کماهمیت بودن تغییر کتابهای درسی در سازمان دانستهاست! این در حالی است که برای هر صاحبنظر و کارشناسی در حوزه تألیف کتب درسی واضح و بدیهی است که اتفاقاً برای پرهیز از «هردمبیلی» شدن فرایند تألیف کتابهای درسی، باید ابتدا برنامههای درسی با کیفیت تدوین نمود. برنامهدرسی به مثابه نقشه یادگیری، چارچوبی است که عناوین ارائه شده در هر دوره و پایه، چگونگی توزیع زمان آموزش و ساختار کلی محتوا را مشخص میکند و کتابهای درسی - به عنوان یکی از منابع و ابزارهای تربیت و یادگیری- در این چارچوب، معنادار میشوند. صحبت کردن از تحول کتابهای درسی بدون تمهید مقدمات آن، معقول و امکانپذیر نیست و بخش قابلتوجهی از اقدامات سازمان پژوهش در دو سال گذشته، به تهیه و تدارک این مقدمات اختصاص داشته که تعدادی از مهمترین آنها عبارتند از: تدوین چارچوب شایستگیهای پایه و عمومی (با اتکا به اسناد بالادستی، رهنمودها و مطالبات مقام معظم رهبری، مطالعات نیازسنجی و مطالعات تطبیقی)، تدوین هویت دورههای تحصیلی، اصلاح راهنمای برنامه درسی حوزههای یازدهگانه تربیت و یادگیری، بازنگری در جدول عناوین دروس و توزیع زمان دوره اول ابتدایی، آمادهسازی گروههای تخصصی برای شروع فرآیند تولید بسته یادگیری پایه اول ابتدایی. در ضمن همین اقدامات است که زمینهلازم برای شکلگیری تغییرات اساسی در محتواهای آموزشی و تربیتی و کتابهای درسی (و در صدر آنها، نافع بودن محتوای آموزشی)، پایهگذاری شدهاست. همچنین، در تمهید این مقدمات، از مشارکت صاحبنظران، مطالعات پژوهشی و تطبیقی و نظرات معلمان، مدیران مدارس و کارشناسان دیگر بخشهای ستادی و میدانی وزارت آموزش و پرورش استفاده شده که در مجالی مناسبتر، میتوان گزارشی تفصیلی از آنها ارائه کرد.
۳) تجربههای ناکام برخی تغییرات شتابزده در سالهای گذشته، به همگان ثابت کرده که تألیفیا تغییر ناگهانی کتاب درسی و اجرای سراسری آن از همان بدو تألیف، آسیبهای آموزشی- تربیتی و فرهنگی- اجتماعی قابلتوجهی دارد و اتقان فرآیندها و اجرای آزمایشی تدریجی و مرحلهای، از مهمترین پیشنیازهای یک «کار تمیز» در این عرصه است. به علاوه، تغییر کتاب درسی بدون آموزش، توانمندسازی و تغییر نگرش معلم نسبت به تغییرات، هیچ تحولی در پی نخواهد داشت. تعهد سازمان به اجرای آزمایشی هر کتاب درسی یا بسته آموزشی، آموزش معلمان و انجام ارزشیابی حین اجرا و توسعه تدریجی دامنه اجرا، بر اساس همین نگاه کارشناسی و برای پرهیز از آسیبها و هزینههای اقدامات شتابزده است و لذا، طبیعی است که در سال اول اجرا، تغییرات برای عموم جامعه آموزشی (که اساساً کتابهای جدید را دریافت نمیکنند) محسوس نیست. نویسنده محترم چگونه از نامحسوس بودن تغییرات برای عموم دانشآموزان (که به دلیل عدم اجرای سراسری است) و بدون اینکه هیچ اطلاعی از این تغییرات داشتهباشد، به سادگی نتیجه گرفته که همچنان قرار است دانشآموزان، درگیر حفظیات شوند و فرصت خلاقیت و مهارتآموزی از آنها گرفته شود؟
۴) در کشور ما، کتاب درسی به دلایل متعدد - از جمله ضعف کارکردهای برخی از دیگر ابعاد و عوامل نظام تعلیم و تربیت- باری بیش از کارکرد خاص خود را بر دوش کشیده و انتظارات زیادی از آن میرود و به همین خاطر، نقدهای زیادی به کتابهای درسی وارد میشود که بخشی از آنها بجا هستند و تمام همت مدیران و کارشناسان سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی - بهرغم همه محدودیتها و موانع- نیز اتخاذ تدابیر مناسب و کارشناسی برای برطرف کردن اصولی این کاستیهاست. این سازمان در عین استقبال از نقد سازنده و کارشناسانه تمام دغدغهمندان و دلسوزان، از همگان بهویژه رسانهها انتظار دارد با التزام به مسئولیتپذیری و تعهد حرفهای، از انتشار مطالبی که بیدلیل، اعتماد عمومی را مخدوش نموده و از حدود انصاف خارج شود، پرهیز نمایند.
پاسخ جوان:
۱ - در هیچ خط و کلمهای از گزارش «جوان» اشاره صریح و ضمنی به درج نشدن اسناد لانه جاسوسی در کتب درسی نشدهاست. این پاسخ شتابزده گویای ناخوانی یا بدخوانی گزارش مستند و متقن «جوان» از سوی وزارت آموزش و پرورش است. در هیچ کجای پاسخ ارسالی وزارت آموزش و پرورش به دعو اصلی گزارش «جوان» مبنی بر ساختار معیوب سازمان متناظر با تألیف کتب درسی پاسخ دادهنشدهاست. عملکرد این ساختار فشل، باعث شدهاست دغدغههای رهبر معظم انقلاب چندین سال معطل بماند و تذکرات چندباره ایشان را در پی داشتهباشد. آیا بهتر نیست سازمانی که امر مهم تألیف کتب درسی بر عهده آن است، ضمن پذیرش انتقادات سازنده، توجه و هم و غم خود را به جای امور حاشیهای، معطوف به غنیسازی محتواهای آموزشی کند؟!
۲ - گرفتن ایراد لفظی و تاریخی در گزارشی ۲ هزارو ۳۰۰ کلمهای، بیشتر بازی با اعداد و ارقام است، آن هم برای رد گم کنی! کارشناس تعلیم و تربیتی که با «جوان» گفتگو کرده و از قضا دغدغه تغییر و تحول مثبت در تألیف کتب درسی را دارد، به تذکر رهبر انقلاب مبنی بر اینکه چرا مطالبه شش سال قبل ایشان اجرا نشده، اشاره کردهاست. نویسنده هم همان صحبتها را در گزارش آورده، تا مشخص شود ساختار سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی پیچیدگیهای زیادی دارد که حتی صحبتهای رهبر معظم انقلاب را چندین سال بعد، آن هم با کم و کاست فراوان اجرایی میکند؛ کم و کاستهایی که خود این سازمان نیز طی گزارشی بدان معترف شدهاست.
۳ - کمتر کسی است که نداند اگر «کتاب درسی» نباشد، برنامهریزی آموزشی هم معنا و مفهومی ندارد، اصلاً معیار اصلی آموزش در مدارس همین کتاب است. به همین دلیل وجود کتاب درسی مناسب، شوقانگیز و کاربردی به مراتب نقش مهمتر و پررنگتری را نسبت به برنامهریزی آموزشی دارد. البته که نقدهایی نیز به نحوه برنامهریزی آموزشی در این سازمان وجود دارد که در این متن نمیگنجد.
۴ - در گزارش منتشر شده «جوان» درخواستی برای «تغییرات شتابزده» در کتب درسی عنوان نشدهاست و این برداشت ناقص نویسندگان جوابیه است، گویا آنها از شدت ناراحتی نتوانستهاند گزارش را تمام و کمال مورد بررسی قرار دهند. سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی تذکرات زیادی را درباره شوقانگیز نبودن کتابها و محتوای غیرکاربردی گرفتهاست و در سالیان متمادی فرصت کافی برای تغییر در کتب درسی را داشتهاست، اما عجیب به نظر میرسد که امروز صحبت از نشدنی بودن تغییرات شتابزده میکند. عمده کارشناسان آموزشی بر این باورند که تیم فعلی سازمان پژوهش و برنامهریزی درسی توان تغییرات هدفمند در کتب درسی را ندارد، چراکه تمام آنچه میتوانستند را انجام دادهاند. بنابراین باید یک تغییر جدی در این سازمان صورت بگیرد.
۵ - اگر وزارت آموزش و پرورش دغدغههای یک خبرنگار را نسبت به تعلیم و تربیت آیندهسازان مملکتش متوجه نشود و درک نکند، نمیتواند امیدی به تغییرات مثبت در آن داشت. هر چند در این وزارتخانه کارهای خوبی انجام شده و گزارش آنها هم در رسانههای مختلف، از جمله در «جوان» منتشر میشود، اما گوشزد کردن نقاط ضعف از سوی رسانهها نیز یک کمک به نظام آموزشی کشور محسوب میشود. رسانهها بازوی کمکی هر کدام از زیرمجموعههای وزارتخانه آموزش و پرورش محسوب میشوند و با هیچ کدام از آنها غرضورزی شخصی ندارند. آنها پل ارتباطی میان مردم و وزارتخانه هستند، اما از جوابیه داده شده اینطور برداشت میشود که با نگاه دیگری به این پل ارتباطی نگاه شدهاست، در صورتی که تصور بر این بود دغدغه رسانه باید برای آموزش و پرورش اهمیت بسیاری داشتهباشد.
۶ - «جوان» ضمن قدردانی از زحمات ارکان آموزش و پرورش، بنا بر رسالت خطیر خبری و رسانهای خود، به نقدهای سازنده از بخشی از عملکرد غیرقابل دفاع آموزش و پرورش طی گزارشهایی مستند ادامه خواهد داد.