شاید برای احصای یکی از به یادماندنیترین آثار سینمایی که زن را در بستر خانواده به همراه نمایش نقش مادرانگی و همسری بر پرده نقرهای نشان دادهاند، اسامی فیلمهای زیادی به ذهن هجوم بیاورد از نقش هما روستا در از کرخه تا راین که همزمان با نمادی از یک زن ایرانی در غربت، ایفاگر نمایه یک خواهر دلسوز و نگران و پراگماتیک برای سلامتی برادر جانبازش است تا الفت شیار ۱۴۳ یا مادران چشم انتظار فیلم سینمایی بوسیدن روی ماه، اما کنتراستی که حاتمیکیا با نمایش دو شخصیت زن فیلم سینمایی آژانس شیشهای به مخاطب نشان میدهد اتفاق و رویکرد جالب و درگیرکننده است.
در این فیلم دو کاراکتر اصلی زن وجود دارد؛ یکی فاطمه همسر حاج کاظم و دیگری نرگس همسر عباس همرزم اهل مشهد حاج کاظم در گردانی که وی فرمانده آن بودهاست. فاطمه همسر حاج کاظم در این فیلم به جز یکی دو سکانس حضور فیزیکی بیشتری ندارد و مخاطب بیشترین مواجههاش با او از طریق نامهها و مونولوگهای حاج کاظم با اوست. بر عکس او نرگس نقش بیشتری دارد و به نوعی زن جوان آن روزگار را نمایندگی میکند که در پیگیری خواستهها و درخواستهایش رودربایستی ندارد و بدون لکنت و خجالت حرفش را میزند. این مسئله در سکانسهای متعددی به نمایش گذاشته میشود، چه در ابتدای فیلم که عباس میگوید به اجبار نرگس مجبور شده تا شب عید برای درمان به تهران بیاید و چه در جاهای دیگر که مشغول جر و بحث با عباس برای نپذیرفتن حرف فرمانده و مربی سابقش یعنی حاج کاظم و تن ندادن به تمایلات اوست.
فاطمه در این فیلم نقش یک همسر سنگ صبور و همیشه پای کاری را نشان میدهد که از طریق نامهها و مونولوگهای حاج کاظم مخاطب با او ارتباط میگیرد و زنان آن ایام و دوران را میشناسد. همسری که فرصت زندگی کردن در کنار شوهر را به خاطر جنگ تحمیلی و دور بودن او از خانواده از دست داده و حالا هم به خاطر فشار اقتصادی و درگیر شدن همسرش به کسب معاش از طریق مسافرکشی همچنان رفیق همراه و یار سختیها و تلخیهای زندگیاش ماندهاست. طرفه اینکه در کنار این همه سختی باید نقش تلطیفکننده فضای خشک و متصلب بین حاج کاظم و سلمان (پسر بزرگ و نوجوانش) را هم ایفا کند.
نرگس، اما در ابتدای مسیر زندگی است و بر خلاف روستازاده بودن که خودش مترادف با سختی کشیدن و زندگی پر از مشکلات روستاییان است، زن جوان اهل مبارزه و رودررو شدن با مسائل ریز و درشت زندگی است و برعکس کاراکتر فاطمه که بیشتر او را در منزل و مشغول خانهداری و مادریکردن میبینیم، همیشه در کنار شوهرش هست و شانه به شانهاش او را مجبور کرده تا برای پیگیری مشکلات و درمان جراحات و جانبازیاش از روستایشان در خراسان به تهران بیاید. نرگس به خوبی زن جوان دوران ابتدایی دهه ۸۰ را نمایش میدهد و حاتمیکیا در نشان دادن این تغییر و تحول در بین زن دیروز با زن امروز (آن ایام) موفق عمل کردهاست. سیمای واقعی زن ایرانی در آثار دفاع مقدس موفقیتی است که متأسفانه در دیگر ژانرهای سینمایی دیده نمیشود.