جوان آنلاین: رهبری جهانی امریکا در حال پایان است. نه به دلیل «افول امریکا»، نه به دلیل ظهور یک جهان چندقطبی، و نه به دلیل اقدامات دشمنان امریکا. این پایان از آن رو رخ میدهد که رئیسجمهور دونالد ترامپ میخواهد آن را پایان دهد. تقریباً تمامی سیاستهای ترامپ، چه در داخل و چه در خارج، به سرعت در حال تخریب بنیان قدرت امریکا هستند.
بزرگترین بهرهبردار از این وضعیت، شی جینپینگ، رهبر چین خواهد بود، کسی که مدتهاست برای لحظهای که واشینگتن دچار لغزش شود و چین بتواند جای ایالات متحده را به عنوان ابرقدرت جهانی بگیرد، برنامهریزی کرده است. اینکه ترامپ حاضر است جهان را به شی واگذار کند—یا حتی متوجه نیست که دارد این کار را انجام میدهد—نشان میدهد، نگاه کوتهبینانهاش، شیفتگیاش نسبت به خودکامگان و خودشیفتگیاش در حال تهدید امنیت بینالمللی و آینده امریکاست.
ترامپ در حالی تصمیم به عقبنشینی گرفته که امریکا در موقعیت برتری قرار دارد. سیاست خارجی جو بایدن مؤثر بود. با حمایت از دفاع اوکراین در برابر تهاجم روسیه، بایدن مسکو را چنان ضعیف کرد که ولادیمیر پوتین مجبور شد برای کمک به کرهشمالی روی آورد. حمایت او از اسرائیل در جنگ با حماس در غزه، نفوذ ایران در خاورمیانه را کاهش داد و تقویت نظام اتحادهای جهانی امریکا از سوی بایدن، چین را تحت فشار قرار داد و رهبران دموکراسیهای پیشرفته جهان را علیه برنامههای شی برای به چالش کشیدن نظم جهانی متحد کرد.
اکنون ترامپ با اختیار خود، این اهرمهای فشار را کنار میگذارد. این فرد که ادعای استادی در مذاکره دارد، آماده است اوکراین را به روسیه واگذار کند، آن هم قبل از آنکه مذاکرات رسمی آغاز شوند. وزیر دفاع امریکا، پیت هگست، بازگرداندن اوکراین به مرزهای قبل از اشغال کریمه در سال ۲۰۱۴ را یک «هدف غیرواقعبینانه» توصیف کرد که این نشان میدهد دولت ترامپ آماده است توافق صلحی را بپذیرد که به پوتین اجازه دهد، بخشی از این کشور مستقل را که به آن تجاوز کرده، حفظ کند. هگست، همچنین عضویت اوکراین در ناتو را رد کرد—همان امکانی که پوتین آن را بهانهای برای حمله به اوکراین قرار داده بود. این نتیجه برای پوتین که جنگی ویرانگر را آغاز کرد و عملاً آن را باخته است، دستاورد بدی نخواهد بود. اما برنده اصلی از چنین توافقی چین خواهد بود.
چین که مهمترین شریک روسیه است، از هر موفقیتی که پوتین در این جنگ فاجعهبار به دست بیاورد، سود خواهد برد و این پیروزیها برنامه مشترک آنها برای تغییر نظم جهانی را تقویت خواهد کرد. به همین دلیل است که شی، ترامپ را به این مسیر تشویق میکند. گزارشهایی وجود دارد که پکن پیشنهاد داده است، نشستی میان ترامپ و پوتین برای حلوفصل جنگ اوکراین برگزار شود. در این صورت، شرکتهای ساختمانی چینی میتوانند وارد شوند و با بازسازی اوکراین ویرانشده که چین با حمایت از اقتصاد تحریمزده روسیه به نابودی آن کمک کرده بود، ثروت هنگفتی به جیب بزنند.
فراتر از این، شی قطعاً میداند چاپلوسی ترامپ نسبت به پوتین، فرصتی برای چین خواهد بود تا اتحاد فراآتلانتیک را تضعیف کند و نفوذ خود را در اروپا گسترش دهد. در کنفرانس امنیتی مونیخ، جی. دی. ونس، معاون ترامپ، از متحدان اروپایی به دلیل به حاشیهراندن احزاب راستگرای افراطی انتقاد کرد و در همین حال وانگیی، وزیر خارجه چین، از این فرصت استفاده کرد تا شی را به عنوان «ضدترامپ» معرفی کند. او خطاب به حضار گفت: «چین بدون شک یک عامل ثبات در این سیستم چندقطبی خواهد بود و تلاش میکند نیرویی سازنده در جهانی در حال تغییر باشد.»
رهبران اروپایی، احتمالاً فراموش نکردهاند که شی، پوتین را در جنگ اوکراین یاری کرد. اما اگر ترامپ امنیت اروپا را تضمین نکند، شی ممکن است از این فرصت استفاده کند تا قدرت خود را گسترش دهد و ادعا کند، میتواند پوتین را مهار از اوکراین محافظت و ثبات اروپا را حفظ کند. این وعده شاید پوچ باشد زیرا ممکن است شی نتواند یا نخواهد جلوی پوتین را بگیرد. اما اگر اروپا از سوی واشینگتن رها شود، ممکن است چارهای جز نگاهکردن به سوی شی برای حفظ صلح نداشته باشد. گابریلیوس لندسبرگیس، وزیر خارجه پیشین لیتوانی، در پستی در ایکس نوشت که چین میتواند «نقش امریکا را در جلوگیری از پیشروی روسیه در جناح شرقی» برعهده بگیرد و در نتیجه کشورهای اروپای شرقی «وابسته به حفاظت چین» شوند.
ترامپ همچنین فرصتهای دیگری به شی داده است. با خروج امریکا از سازمان بهداشت جهانی و شورای حقوق بشر سازمان ملل، امریکا میدان را برای چین خالی میکند تا سیستم سازمان ملل را به ابزاری برای قدرت جهانی خود تبدیل کند.
تعطیلکردن آژانس توسعه بینالمللی امریکا (USAID) نیز چین را در جهان در حال توسعه، به بازیگر مهمتری تبدیل میکند. طرح عجیب ترامپ برای اخراج فلسطینیان از غزه، در خاورمیانه—منطقهای که چین آن را حیاتی میداند—به نفع شی خواهد بود. حتی تعلیق کمکهای مالی فدرال برای خودروهای برقی، موجب میشود خودروسازان امریکایی در صنعتی که چین در تلاش برای سلطه بر آن است، دچار مشکل شوند.
چین ممکن است عقبنشینی امریکا را به عنوان فرصتی برای اقدامات تهاجمیتر در جهت منافع خود تلقی کند—در تایوان و همچنین در قبال دیگر متحدان امریکا در آسیا، از جمله ژاپن، کره جنوبی و فیلیپین. ترامپ احتمالاً تصور میکند، میتواند شی را با تعرفهها مهار کند. او اوایل این ماه تعرفههای جدیدی بر واردات چین وضع کرد. اما به نظر نمیرسد شی نگران باشد. پکن در واکنش، صرفاً یک اقدام نمادین انجام داد و تنها بر یکدهم واردات امریکا تعرفه گذاشت. چرا باید نگران چند محموله اسباببازی بود، وقتی که میتوانی بر جهان تسلط پیدا کنی؟
این آسیب به جایگاه جهانی امریکا ممکن است جبرانناپذیر باشد. اکنون امید این است که دموکراسیهای بزرگ اروپا و آسیا—فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن و بریتانیا—خلأیی که ترامپ ایجاد میکند را پر کنند و مانع از نفوذ چین شوند. اما این راهبرد پرریسک است زیرا دیگر نمیتوان فرض کرد، واشینگتن بار دیگر رهبری جهانی را به دست خواهد گرفت یا اینکه در صورت بازگشت، تعهدات آینده آن پایدار خواهند ماند. این عدم اطمینان ممکن است متحدان امریکا را وادار کند که به هر نحوی با چین کنار بیایند.
اعتماد، زمانی که از بین برود، سخت بازمیگردد. اگر ترامپ جهان را به چین واگذار کند، امریکا در جهانی خواهد زیست که خصمانهتر، ناامنتر و برای مردمش خطرناکتر خواهد بود.
ترجمه: مطالعات راهبردی امریکا