جوان آنلاین: مذاکرات، سازوکارها و نتایج آن در سه ماه اخیر از مهمترین موضوعات مورد توجه رسانههای داخلی و خارجی و همچنین نشستها و جلسات سیاسی بوده است. شاید در هیچ کشوری فرایند مذاکره به اندازه ایران مورد توجه و تحلیل قرار نگرفته و اثرگذار ارزیابی نشود. در حالی که گفتوگو با کشورهای دیگر و رسیدن به توافقی با آنها امری عادی و مرسوم در سیاست خارجی بسیاری از کشورهاست، در ایران این موضوع کانون بسیاری از تحلیلها، انتقادات و حتی توهینهاست. هرچند این نوع و میزان توجه ریشه در رویدادهای تاریخی و فراز و نشیبهای روابط با برخی از کشورهای جهان دارد، اما این فرایند عقلانی گاهی بستر درگیریهای سیاسی در داخل کشور شده و امکان نتیجهگیری از آن را دشوار میسازد. با این حال، وزارت امور خارجه به عنوان متولی اصلی اجرای تصمیمات در حوزه روابط با جهان و مذاکرات، در طول ماههای گذشته تلاش کرده است تا ضمن توجه به واقعیات داخلی و خارجی، میان منافع ملی و این واقعیات پل زده و راهگشایی کند.
به گزارش ایرنا، دستگاه دیپلماسی تلاش دارد تا بر پایه «شناخت، شفافیت و واقعگرایی» برای معادله پیچیده مذاکره پاسخی مناسب یافته و روند و مسیر هرگونه مذاکرهای را با غرب تا حدود زیادی مشخص سازد.
مذاکره و مواضع وزارت امور خارجه
التزام وزارت امور خارجه به عنوان مجری سیاستهای نظام، ایجاب میکند که در هر نوع مذاکره با طرف بدعهد، هوشیاری لازم رعایت شود. این امر نمود اجرایی سه اصل «عزت، حکمت، مصلحت» است. مروری بر مواضع «سید عباس عراقچی»، وزیر امور خارجه، در ماههای اخیر و بهویژه پس از روی کار آمدن «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا، نشان میدهد که دستگاه دیپلماسی کشور بهرغم تمام فشارهای رسانهای، مطابق با دکترین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران موضع گرفته است. عراقچی در تازهترین گفتوگوی خود با شبکه الجزیره قطر بار دیگر این مواضع را بهصورت صریح و شفاف تأکید کرده است:
۱. رخدادها یک تاریخ پر از خصومت و بیاعتمادی میان ایران و آمریکا ایجاد کرده است که مسلماً همه اینها با یک کلمه جبران نمیشود.
۲. باید دلیلی برای گشایش صفحه جدیدی میان ایران و آمریکا وجود داشته باشد که در حال حاضر زمینهای برای این کار نیست.
۳. باید سیاستهای اتخاذ شده از سوی آمریکا را بررسی کنیم تا مشخص شود آیا در نتیجه این سیاستها، زمینه جدیدی ایجاد خواهد شد که بر مبنای آن گفتوگوهایی صورت بگیرد.
۴. آزادسازی پولهای بلوکه شده ایران میتواند یکی از گامهای اولیه اعتمادزا باشد.
چهار محور مورد تأکید وزیر امور خارجه که پیشتر نیز در گفتوگو با اسکاینیوز انگلیسی، خبرنگاران داخلی و رسانه ملی بارها اعلام شده است، حکایت از آن دارد که دستگاه دیپلماسی تلاش دارد تا بر پایه «شناخت، شفافیت و واقعگرایی» برای معادله پیچیده مذاکره پاسخی مناسب یافته و روند و مسیر هرگونه مذاکرهای را با غرب تا حدود زیادی مشخص سازد.
حکمت شناخت از طرف مذاکره
مفهوم حکمت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، شناخت دقیق مذاکرهکنندهی آن سوی میز را ضروری میسازد. آمریکا به عنوان اصلیترین طرف مذاکراتی، روابطی همواره تیره با هالهای از خصومت و بیاعتمادی با ایران داشته که به اقتضای زمان و مکان پررنگتر یا کمرنگتر میشود. از میان رفتن این هاله، اما حداقل در کوتاهمدت ممکن به نظر نمیرسد. واقعیت آن است که بنیان هر مذاکرهای میان ایران و آمریکا بر «بیاعتمادی» استوار است و ریشه این بیاعتمادی را میتوان در حمایت واشنگتن از کودتا علیه دولت قانونی «محمد مصدق»، نخستوزیر ایران در دهه ۳۰ شمسی تا خروج از توافق برجام در دهه ۹۰ شمسی دانست. به تصریح وزیر امور خارجه، مجموعه این رویدادها ایران را به آمریکا بدبین ساخته و شناخت آنها برای آغاز و تداوم هر گفتوگویی ضروری است.
مصلحت کشور و نگاه واقعگرایانه
مفهوم مصلحت، نگرش واقعگرایانه به نقاط ضعف و قوت و پرهیز از افتادن در تله شعارهای غیرواقعی و غیرمنطقی را لازمه هر گفتوگویی میداند؛ بنابراین بدبینی موجود در روابط دو کشور و مناسبات منطقهای و بینالمللی را تحت تأثیر قرار میدهد. رفع این بدبینی، اما بیش و پیش از آنکه در گرو وعدهها باشد، نیازمند عمل است. تأکید وزیر امور خارجه بر جایگزینی اقدام با حرف، سیاست واقعگرایانه ایران در مواجهه با جهان را نشان میدهد. روی دیگر این واقعگرایی زمانسنجی مذاکره است. به گفته وزیر امور خارجه، صفحه جدیدی در روابط بین ایران و آمریکا گشوده نشده و این صفحه جدید نه با تغییر روسای جمهور آمریکا بلکه با تغییر در رویکرد، رفتارها و تصمیمات واشنگتن در قبال تهران امکانپذیر است.
سیاست خارجی دولت چهاردهم در طول پنج ماه گذشته با رویکردی واقعگرایانه، ضمن حفظ اصول اشارهشده، تلاش کرده است منافع جمهوری اسلامی ایران را نیز در منطقه حراست کند. وزیر امور خارجه سکاندار این حراست است.
شفافیت تاریخی ایران در اعلام خواستهها
جمهوری اسلامی ایران از نوامبر ۲۰۱۳ تا فوریه ۲۰۲۵، در هر مذاکره و گفتوگویی با طرفهای غربی بهطور شفاف اعلام کرده است که در برنامه هستهای خود، در پی ساخت و استفاده از سلاح هستهای نیست، اما استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای را حق خود میداند و بر آن مُصر است. به این دو اصل، رفع تحریمهای غیرقانونی نیز از سال ۱۳۹۷ (۲۰۱۸) اضافه شده و هدف تهران از هرگونه گفتوگو و مذاکره، رفع محدودیتهای اقتصادی است. این موضع بهوضوح در گفتوگوی وزیر امور خارجه با خبرنگار الجزیره مطرح شد و عراقچی اولین ضربه به دیوار بیاعتمادی میان دو کشور را آزادسازی داراییهای بلوکهشده ایران اعلام کرد. ایدهای که میتواند در صورت وجود حسننیت در کاخ سفید، همان صفحه جدید و گامهای اعتمادساز بین دو کشور باشد. همزمان، نگاه مسئلهمحور ایران در مذاکرات احتمالی، مانع از عقبگرد و تکرار فرآیند مذاکره برای مذاکره خواهد شد و عزت کشور و مردم را بیش از هر موضوع دیگری تأمین خواهد کرد.
آسیبهای سیاستزدگی در روابط خارجی
عقلگرایی ایران ایجاب میکند که به دونالد ترامپ، عهدشکن، کمترین اعتماد را داشته باشد؛ اما همان عقلگرایی، گفتوگو را تنها راه صلح و ثبات در منطقه و جهان میداند. از این رو، امکانسنجی هر نوع مذاکره و معاملهای باید با در نظر گرفتن تمام این عوامل انجام شود. این مهم در میانه آغشتگی سیاست خارجی و الزامات آن به مناقشات و جناحیگریهای داخلی، تحتالشعاع قرار گرفته و آفت منافع ایران، دستکم در دو دهه گذشته بوده است. این سناریوی تکراری، با روی کار آمدن دولت چهاردهم باز هم در حال اکران است و این در حالی است که نه شرایط اقتصادی و نه روانی مردم تمایلی به این اکران ندارند.
گروهی به سیاق مرسوم با کلیدواژههایی، چون «پالس ضعف» بر طبل انتقاد جناحی و توهین به وزارت خارجه میکوبند؛ اما پرسشی که این میان بیپاسخ میماند، نسبت این توهینها که اکثر آنها نیز از تریبونهای رسمی اعلام میشود، با منافع ملی چیست؟ سیاست خارجی دولت چهاردهم در طول پنج ماه گذشته با رویکردی واقعگرایانه، ضمن حفظ اصول اشارهشده، تلاش کرده است منافع جمهوری اسلامی ایران را نیز در منطقه حراست کند. وزیر امور خارجه سکاندار این حراست است و شاید لازم به یادآوری باشد که همان سیاست و همین وزیر چند ماه پیش در دوران ماجراجوییهای تلآویو توانست با رایزنیهای گسترده علنی و غیرعلنی، منطقه را متقاعد به ایستادن در برابر اسرائیل کرده و امکان فراگیر شدن جنگ را کاهش دهد.