جوان آنلاین: این مصرع از سعدی، شاعر بزرگ ایرانی که میگوید «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی» و این جمله از سنت آگوستین از فیلسوفان دوره قرون وسطی که گفته است: «دنیا یک کتاب است و کسانی که سفر نمیروند، فقط یک صفحه میخوانند»، نشان میدهد سفر یکی از تجربیاتی است که باعث تغییر در زندگی میشود و اگر سفر و مسافرتی انجام نشود، نگاه به دنیا محدود خواهد شد. سفر شور و هیجانی ایجاد میکند که باعث بهبود کیفیت زندگی میشود. امید به زندگی را افزایش میدهد و مایه آرامش میشود، آن هم در جامعه امروزی با زندگیهای صنعتی که سراسر تنش و درگیریهای روزانه است؛ دغدغههایی که فرصت و مجال استراحت را از ما گرفته است و در این بین یک سفر چندروزه میتواند ما را از همه پریشانیها، تشویش ها، دلواپسیها و دلهرههای روتین زندگی دور کند و در فضای آسایش، آسودگی و راحت با فراغ بال قرار دهد. کریس ولز روانشناس نیز میگوید: «وقتی سفر میکنید، خودتان را مسئول حفاظت از خود میدانید، بنابراین همین مسئولیت جدید باعث تمرکز روی محیط جدید و مسائل مربوط به آن میشود و در واقع باقی موارد به حاشیه رانده میشود، پس متوجه میشوید که در کنترل اوضاع اطراف خود چقدر توانمند عمل کردهاید و راهحل برطرفکردن مشکل قبلی را به سادگی خواهید یافت.» جملات مطرحشده خلاصهای از اهداف یک سفر میتواند باشد که به آن اشاره شد، اما برای آشنایی بیشتر با اهداف سفر و مسافرت به شهرهای دور و نزدیک این سؤال از شهروندان مطرح شد که «هدفتان از سفر چیست؟» پاسخهای مختلفی به این سؤال داده شد که در زیر آمده است.
هدفتان از سفر چیست؟
پسر دانشجویی گفت: «وقتی به شهرهای مختلف سفر میکنیم با انسانها و رسم و رسوم مختلف آشنا میشویم و این باعث میشود با فرهنگ ایران و ایرانی هم بیشتر آشنا شویم.»
دوست او هم معتقد بود، سفر به اجتماعیشدن و معاشرتکردن آدمها کمک میکند.
خانم معلمی که مادر دو فرزند ۱۱ و ۱۵ ساله بود هم در جواب این سؤال گفت: «سفر این فرصت را میدهد تا برنامهریزی صحیح با مدیریت زمان را خوب یاد بگیریم. خود من گاهی به خاطر فعالیتهای روزانه امکان برنامهریزی ندارم. سفر باعث میشود این بخش از مغزم را فعال کنم.»
پدری نیز گفت: «اغلب در مسافرتها تمرکز دارم و ذهنم آشفته نیست. میتوانم به طور کامل در اختیار همسر و فرزندانم باشم و این برای من بسیار خوشایند و رضایتبخش است.»
آرمان ۳۰ سال دارد. در پاسخ این سؤال میگوید: «هر وقت بخواهم غم و اندوهی را فراموش کنم، مسافرت میروم. شاید فکر کنید توان مالی خوبی دارم، واقعاً این طور نیست. هر وقت دلم بگیرد و اعصابم کشش کارهای روزمره را نداشته باشد، سوار ماشین میشوم و برای دو ساعت هم که شده از شهر دور میشوم و به اطراف شهر که دسترسی راحتی دارند، میروم و از طبیعت لذت میبرم. به نظر من سفر معجزه میکند، حتی برای یک روز.»
مردی میانسال گفت: «با سفر به شهرهای دور و نزدیک سعی میکنم بچهها را با اقتصاد خانواده آشنا کنم. وقتی سفر میرویم، مخارج را به عهده دو پسرم میگذارم و خودم از دور آنها را کنترل میکنم. آنها تفاوت قیمت خوراک و پوشاک در شهرهای مختلف را میبینند و این باعث میشود، بچهها مدیران اقتصادی خوبی تربیت شوند.»
دختر جوانی سفر را عاملی برای خودسازی خودش میداند و میگوید: «برای ازدواج خیلی سختگیر بودم. چند ماه قبل به یکی از شهرهای مرکزی سفر کردیم. در یکی از روستاهایش گروهی عشایر زندگی میکردند که همصحبتی با آنها باعث شد نگاهم به زندگی و ملاکهایم برای انتخاب همسر تغییر کند. سادگی در خوراک، اما سالم، خوابیدن زیر آسمان شب و عدمدسترسی به اینترنت خیلی برایم جالب و درسآموز بود.»
پسر جوانی هم گفت: «اصلاً با این هدف سفر میروم که خودم باشم و خودم. اگر با خانواده و دوستان هم باشم، حتماً ساعاتی را به خودم اختصاص میدهم تا خلوت کنم. گذشته را مرور و به آینده و تصمیماتی که باید بگیرم فکر کنم. این فرصت، در زندگی روزمره کمتر پیدا میشود تا بتوان بدون دغدغه درست فکر کرد.»
مادری گفت: «خیلی به ورزش اهمیت نمیدادم تا اینکه در یکی از سفرهایم به استان چهارمحالوبختیاری، وقتی زندگی زنان عشایر را دیدم که به خاطر جسم و تغذیه سالم چطور از ارتفاعات بالا و پایین میروند، بعد از برگشت از سفر به تغذیه سالم برای خودم و خانوادهام بیشتر اهمیت دادم و طوری برنامهریزی کردم تا در هفته چند روز ورزش و تحرک داشته باشم.»
وقتی این سؤال را از یک زن و شوهر جوان پرسیدم با خنده گفتند: «میرویم سفر که از فناوری و تکنولوژی دور باشیم.» بعد زن جوان گفت: «در سال سه تا چهار بار سفرهای چندروزه داریم ولی در یکی از سفرها تصمیم میگیریم هیچکدام تلفن همراه نبریم. باور کنید آرامترین سفرمان در سال میشود.»
دختری دانشجو هم گفت: «در سفرهای سالانه یک دفتری دارم که در آن فرهنگها و غذاهای خاص هر شهر را یادداشت میکنم و دستورات پخت آنها را مینویسم. در سال یک تا دوبار آنها را درست میکنم و از خوردنشان لذت میبرم.»
مردی جوان هم گفت: «سفر میروم که خودم را بیشتر بشناسم. کاستیهایم و نقاط قوتم در سفر بیشتر نمایان میشود.»
زن میانسالی هم اینطور پاسخ داد: «سفر خاطراتی را خلق میکند که فراموشنشدنی است. در سفر سعی میکنم فرزندان را با گل و گیاه، آب و خاک و هوای پاک بیشتر آشنا کنم تا در بزرگسالی به محیط زیست اهمیت بیشتری بدهند.»
پاسخ شهروندان نشان میدهد سفر ذهن آدمها را باز و آنها را باهوشتر و خلاقتر میکند. سفر چشمانمان را باز میکند و باعث میشود خودمان را بهتر بشناسیم. ایجاد روابط معناداری میکند و مهارتهایمان را نشان میدهد. با زبان و گویشهای مختلف آشنا میشویم و به چشماندازمان به پیشرفتها کمک میکند. تنوعی در زندگی ایجاد میکند و میتواند رؤیاها را به واقعیت تبدیل کند. سفر حس موفقیت میدهد. پاسخ به خواسته دل است و مایه آرامش میشود. افزایش خلاقیت و مهارتهای ارتباطی در پی دارد و اعتمادبهنفس را بیشتر میکند. همین دلایل ایجاد انگیزه میکند تا بار و بندیلمان را ببندیم و سفر کنیم حتی برای یک روز. آن روی دیگر سفر چالشهای جدیدی میگشاید که باید به آن توجه کرد چراکه حل این چالشها ایجاد فرصت میکند و موجب پیشرفت است.
چالشهای سفر چیست؟
پرسش دیگرمان از شهروندان، درباره چالشهای سفر بود. پاسخهای مختلفی از جمله مشکلات فرودگاهی به لحاظ ظرفیت، زیرساختهایی که در معرفی گردشگری کشور بسیار مؤثر و نیاز است در کشور تقویت شود، بیان شد. منهای سفر هوایی، شهروندان از سیستم حملونقل دیگر ناوگان مسافربری هم گلهمند بودند. کمبود و وجود نقص فنی در بعضی ناوگانهای حملونقل مسافر، حادثهخیزبودن بعضی جادههای بین استانی و شهری به تأیید پلیس کشور و بدتر از آن عدمتوجه مسئولان استانی برای رفع آنها از جمله شکایاتی بود که از زبان شهروندان شنیده شد. هرچند در شهرهایی مانند مشهد مقدس و شهرهای شمالی کشور به دلیل کثرت مسافر مکانهای اقامتی زیادی مهیاست، اما کمبود واحدهای اقامتی در شهرهای دیگر گلایه بسیاری از مسافران بود. واحدهای اقامتی در بعضی از شهرها و استانها بیشتر در قالب هتلهای گرانقیمت است، به همین خاطر سفر شهروندان به این شهرها بسیار هزینهبر میشود و مسافران ترجیح میدهند برای کاهش هزینهها از چادرهای مسافرتی استفاده کنند ولی این شرایط برای بسیاری از خانوادهها به دلیل همراه داشتن فرزندان کوچک یا افراد سالمند امکانپذیر نیست. آموزش نیروی انسانی هم از مواردی بود که به نظر بسیاری از شهروندان باید برای کارکنان فرودگاهها، هتلها حتی رانندگان تاکسی شهرهای پرمسافر در زمینه پذیرش مسافر در نظر گرفته شود ولی این مهم در کشور ما کمتر به چشم میخورد. وضعیت نامطلوب بسیاری از نمازخانهها و سرویسهای بهداشتی بینراهی نیز از مواردی بود که بسیاری از خانوادههای ایرانی از آن گلایه داشتند. مردی جوان میگفت: «در سفری که همراه پدر و مادر سالمندم به یکی از شهرهای شمالی داشتیم، به سختی توانستم یک سرویس بهداشتی پیدا کنم که سرویس فرنگی داشته باشد که با پرداخت هزینه به یک رستوران فراهم شد.» کمبود مراکز رفاهی و کیفیت ارائه خدمات آنها، تنوع غذایی محدود به خصوص در منوی غذایی رستورانها و نبود غذاهای محلی در بعضی رستورانها، عدممتناسبسازی اماکن و وسایل حملونقل برای استفاده افراد معلول و کمتوان از دیگر پاسخهایی بود که بسیاری از شهروندان در پاسخ این سؤال مطرح کردند. امید میرود با توجه به نیاز مبرم هر کدام از شهروندان به سفر به دلیل دغدغههای روزمره و فواید حاصله از آن، مسئولان چالشهای مطرحشده را مورد توجه قرار دهند و در حل آنها برای رضایت و سوق مردم به سفرهای داخلی کوشا باشند.