کد خبر: 1244985
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۱:۴۰
در درون همین نظریه «ادبیت» و فعال کردن هنر سازه‌هاست که تکامل آثار ادبی، در بستر بیکران تاریخ ادبیات ملل مختلف شکل می‌گیرد و تمام «موتیف»‌های ناتوان و همه هنر‌سازه‌های بی‌رمق و از کارافتاده، فعّال می‌شوند و با چهره‌ای دیگر خود را آشکار می‌کنند. 

 جوان آنلاین: کانال تلگرامی «شفیعی کدکنی» بخشی از نوشته‌های دکتر شفیعی کدکنی را به استناد «کتاب رستاخیز کلمات، صص ۵۹- ۶۲» به اشتراک گذاشت. این استاد دانشگاه تهران نوشته است:

به این بیت حافظ بنگرید:

چو آفتابِ می‌از مشرقِ پیاله برآید

ز باغِ عارضِ ساقی هزار لاله برآید

ما با هنر‌سازه‌هایی از نوع تشبیه «آفتابِ می» و «مشرقِ پیاله» و «باغِ عارض» از قبل آشنایی داریم، یعنی در ادبیات فارسی و عربی قبل از روزگار حافظ اینگونه تشبیهات به تکرار دیده می‌شود. آنچه باعث انگیزش این تشبیهات، در این شعر شده است، آن عمل ذهنی شاعر است که با این «نظام نو» فرمی به وجود آورده است که در آن، «هنر‌سازه‌ها» از نو فعال شده‌اند. 

هرچه هست و نیست مسئله انگیزش «هنر سازه» هاست. وزن، قافیه، ردیف، تشبیه، استعاره، جناس و تمام ابزار‌های موجود در آثار ادبی، بر اثر «تکرار» ناتوان و غیر فعال می‌شوند، کار نویسنده و شاعر این است که هنر سازه‌ها را فعال کند. 

در درون همین نظریه «ادبیت» و فعال کردن هنر سازه‌هاست که تکامل آثار ادبی، در بستر بیکران تاریخ ادبیات ملل مختلف شکل می‌گیرد و تمام «موتیف»‌های ناتوان و همه هنر‌سازه‌های بی‌رمق و از کارافتاده، فعّال می‌شوند و با چهره‌ای دیگر خود را آشکار می‌کنند. 

از باب تمثیل می‌توان گفت هر «واژه» سکه‌ای است که دو رو دارد. ما همیشه در گفت‌وگوی روزمره فقط با آن روی سکه سر‌وکار داریم که معنایی یا پیامی را به ما منتقل می‌کند، اما روی دیگر سکه که وجه جمال‌شناسیک اوست، غالباً، از ما نهفته است. تنها شاعر است که می‌تواند با خلاقیت خویش کاری کند که آن روی دیگر سکه را نیز ببینیم و مسحور آن روی دیگر سکه شویم و غالباً این عمل، در شعر، چنان اتفاق می‌افتد که ما از فرط اعجاب نسبت به وجه جمال‌شناسیک کلمه، «پیام» آن را یا روی دیگر آن را که وظیفه پیام‌رسانی دارد فراموش می‌کنیم.

حتی گاهی در اوج شاهکار‌های شعری، به تعبیر الیوت، قبل از اینکه شعر «فهمیده» شود، با ما رابطه برقرار می‌کند. شعر ناب چنین است. قبل از آنکه به معنی آن برسیم مسحور زیبایی و وجه جمال‌شناسیک آن می‌شویم. گاهی می‌شود ما ساعت‌ها مسحور یک بیت سعدی یا حافظ یا مولوی و فردوسی می‌شویم و آن را با خود زمزمه می‌کنیم و هرگز به معنی آن کاری نداریم. همان حالت رستاخیز کلمه‌هاست که ما را مجذوب خود می‌کند و چنان است که آن روی دیگر سکه را هرگز به یاد نمی‌آوریم؛ روی پیام‌رسانی و جانب معنایی جمله را.

برچسب ها: شعر ، شفیعی کدکنی ، ادبیات
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار