سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: اگر به اصفهان آمده باشید و شما را خوب راهنمایی کنند تا در حاشیه هزاران میراث تاریخی بیبدیل سری هم به خیابان مسجد سید بزنید و این اثر گرانبها را از نزدیک ببینید قطعاً تماشاگر یکی از شاهکارهای دوره قاجاریه خواهید بود که به دلیل وجود تزئینات بسیار بدیع گلوبوته و اسلیمی و خط بنایی و دیگر خطوط از استادان نامدار این عصر در زمره یکی از بهترین معماریها قرار دارد که در گوشه گوشه آن شگردهای جالب این صنعت و تزئینات منحصربهفرد خودنمایی میکنند. این بنای کمنظیر مذهبی به همت مرحوم حجتالاسلام سیدمحمدباقر شفتی معروف به «سید» ساخته شده که وجهتسمیه مسجد نیز است. تاریخ تأسیس این بنای عظیم و پر وسعت قرن سیزدهم هجری و دوران محمدشاه قاجار است که مساحتی بالغبر ۸۰۷۵ مترمربع را در برگرفته است و خطاط معروف یعنی محمدباقر شریف شیرازی در کاشیهای این مسجد مخصوصاً تزئینات گلدانها و منظرههایی که نمایش دادهشده رنگ قرمز را ارجحیت بخشیده است.
بناهای این مجموعه عبادی چهار در اصلی، دو شبستان بزرگ، دو گنبد کوچک و بزرگ، دو چهلستون، دو مهتابی «ایوان» وسیع در کف حیاط، چهار مهتابی «ایوان» در طبقه فوقانی، سه ایوان و یک گلدسته معظم و بیش از ۴۵ حجره و چند دهلیز اجزای یکی از بناهای باشکوه و نفیس شهر اصفهان یعنی مسجد سید را تشکیل میدهند که ساعت رفیع آن روزگاری با نواختن زنگ و نمایش عقربهها تعیینکننده گذر زمان برای همه اهالی شهر اصفهان بوده و امروز نیز بیش از یک و نیم قرن است که همچنان در قلب اصفهان میتپد.
همانگونه که گفته شد همت ساخت این مسجد با مرحوم حجتالاسلام سیدمحمدباقر شفتی معروف به سید بود، اما عمر آن مرحوم به پایان یافتن ساخت و بهرهبرداری وفا نکرد؛ بنابراین ادامه روند زیر نظر فرزند و نوه ایشان بود تا خاتمه یافت. مسجد سید از نوع بناهای مذهبی چهار ایوانی است که سمت شمال آن با کاشیهای هفترنگ و گلوبوته اسلیمی تزئین شده و هماکنون پس از گذر سالیان دراز همچنان میعادگاه نمازگزاران و مرکز ثقل اصفهانگردان از سراسر جهان است. آنچه بیش از همه در این پایگاه دیانت خودنمایی میکند نبودن گلدسته بر بام آن است و همچنین وجود ساعتی بزرگ که در آغاز اختراع این وسیله زمانسنج بر ارتفاع رفیع آن جای گرفته است که اگر تا آنوقت ناقوس کلیساهای متعدد در شهر تاریخی اصفهان گذر زمان را به مردم خبر میداد اینجا با زنگ ساعت مطلع نماید، اما تعمیر و سرویس و روغنکاری سالانه این زمانسنج عظیم و رفیع نیازمند فردی متخصص و متبحر بود که خاندان ساعتچی در اصفهان نسل به نسل این نذر را ادا کردند که آخرین آنها استاد جواد ساعتچی است و این روزها را در کهولت و بستر بیماری سپری میکند. استاد جواد یکی از قدیمیترین و درعینحال باتجربهترین ساعتسازان جهان است که حین فراگیری این صنعت زمان خود از پدر، دورههایی را نیز در همان سالهای دهه ۲۰ در سوئیس و فرانسه گذرانده است. میگویند استاد در شهر هامبورگ با ساعتسازی برخورد میکند که در حال کلنجار رفتن با یک ساعت خراب بوده است، اما هرچه تلاش کرده نتوانسته است عیب آن را پیدا و برطرف کند.
استاد جواد جوان و باهوش از او میخواهد اجازه دهد تا ساعت را وارسی نماید که پس از ۵ دقیقه آن را تعمیر و راهاندازی میکند. ساعتساز هامبورگی از او میخواهد شاگردش شود، اما استاد جوان نمیپذیرد، چون عشق وطن داشته و راهی کشورش میشود تا برای همیشه در اصفهان بماند. ساعت قدیمی مسجد سید حدود ۱۵۰ سال پیش از هندوستان به اصفهان آورده شده است و هنگام نصب، چون ساعتسازی در این شهر نبوده یکی از ارامنه محله جلفای اصفهان آن را نصب و راهاندازی کرده که تعمیرکار ساعت کلیسای وانک بوده است. روایت شده در زمان نصب و راهاندازی این ساعت بزرگ شتری در پای آن ذبح و قربانی و گوشت آن میان فقرای شهر تقسیم شده است. استاد جواد ساعتچی در مقدمه کتاب «انسان، زمان و ساعت» مینویسد: «وقتی ساعت بزرگی که در مسجد سید اصفهان نصب شده بود خراب میشود و معتمدان آن محل او را احضار میکنند تا آن را تعمیر کند با کمال اشتیاق میپذیرد و مشغول کار میشود و رفع عیب میکند. از آنپس همچنان نگهداری و تعمیر ساعت جزء وظایف او میشود. چند سال بعد قسمتی از زنگ ساعت فرسوده شد و احتیاج به تعمیر پیدا کرد، اما هیچ نوع قطعهای از آن در کشور یافت نشد لذا تصمیم گرفت شخصاً آنها را بسازد که پس از سه روز تلاش شبانهروزی توانست آن را آماده و نصب نماید.»
یکی از آرزوهای استاد جواد ساعتچی همان بود که تا پایان عمر نذر خود را پیرامون نگهداری و تعمیر این ساعت ادا نماید، اما این روزها که ساعت نوستالژی مسجد سید به شیوه کوارتز «برق و باتری» تبدیل شده است و دیگر کوک نمیخواهد استاد نیز دوران کهولت را سپری میکند و تنها دستیار ناتوانی جسمی او اولاد پسری است که خوشبختانه پزشک نامدار شهر است. آخرین تلاشهای استاد جواد ساعتچی انتقال دانستههای خود به نسل جوان و مشتاق بهخصوص شماری از جانبازان و معلولان رزمنده دفاع مقدس است که امکان انجام هر شغلی و حرفه سنگین دیگری را به دلیل شرایط خاص جسمانی نداشتهاند. او تلاش کرد با کمک مسئولان صنعت اصفهان که روزگاری پایتخت صنعت کشور و منچستر ایران نامیده میشد مکان ویژهای را به این پیشه اختصاص دهد و جوانان مستعد و علاقهمند را از داشتههای خود مطلع سازد، اما با رویی باز و استقبال آنچنانی مواجه نگردید همانگونه که امروز نیز هیچیک از متولیان حفظ میراثهای ملموس و ناملموس توجهی به اینگونه یادگارهای پربرکت ندارند تا در گوشه عزلت زندگی کنند و قدمبهقدم وارد دوران نسیان و فراموشی شوند!
استاد جواد ساعتچی روزهای پرشکوه فرهیختگی خود را با بیماریهای متعدد ازجمله ورود به آلزایمر و خارش شدید پوست بدن سپری میکند تا فرزند را ناچار نماید بهرغم میل خود دستان هنرمند این فرهیخته را که روزگاری نهچندان دور زمان ایستاده را به حرکت درمیآورد به دستکشهای محافظ بسپارد تا هجوم ناخنها زخم ایجاد نکنند. به نظر میرسد نوعی جفا باشد اگر مسئولان و مدیران فرهنگ و هنر کشور و به ویژه در پایتخت فرهنگ و تمدن ایران اسلامی با تنظیم برنامهای مدون لختی از وقت خود را در ماه به عیادت این استادان بیبدیل و ستارگان سهیل پراکنده در سطح کشور نروند و اجازه دهند کوههایی از معرفت و فرهنگ و هنر در عزلت و تنهایی و با خاطراتی تلخ ذوب شوند همانطور که میراثهای ملموس و ناملموس دیگر براثر این بیتوجهیها یکبهیک در حال انقراض هستند.
*روزنامهنگار پیشکسوت