حكايت اين روزهاي سازمان محيط زيست كه دست بر قضا به حفاظت و حراست از آب و خاك و مواهب اين سرزمين پهناور مفتخر است، حكايت تمثيل « يك بام و دو هوا» است. براي توضيح اين مفهوم ناگزير بايد يكي دو روز به گذشته برگشت.
يكي دو روز پيشسرويس اجتماعي روزنامه جوان مصاحبهاي با مهندس محمد درويش، مدير كل دفتر آموزش و مشاركتهاي مردمي سازمان محيط زيست داشت. يكي از سؤالات روزنامه از اين پژوهشگر مسائل زيست محيطي اين بود كه دفتر آموزش و مشاركتهاي مردمي چه برنامهاي براي منع شكار و كنار گذاشتن اسلحه شكارچيان داشته است؟ مهندس درويش در پاسخ به اين سؤال اشارهاي به سرگذشت شكارچي مريواني كرد و گفت: دفتر آموزش و مشاركتهاي مردمي نقش مهمي در سونامي «تفنگكشان» و مديريت آن داشته است.
وي در ادامه افزود: احمد عزيزي، شكارچي مريواني روز 25 بهمن سونامي تفنگكشان را ۱۳۹۲ در روستاي دركي اورامانات آغاز كرد. او پس از 12 سال شكار، با شكستن تفنگ شكاري خود موجي بزرگ و اميدبخش آفريد كه رفتهرفته به سونامي شورانگيزي بدل شد و پس از شكستن تفنگها در كردستان اين سونامي به دماوند و تهران و برخي از شهرها و استانهاي كشور رسيد و در جريان اين موج افتخار آفرين شكارچيان به حقوق حيوانات واقف شدند و اين موج بزرگ و سونامي قابل تقدير پس از آموزش احمد عزيزي توسط يك سازمان مردم نهاد محلي كه زيرمجموعه دفتر آموزش و مشاركتهاست، كليد خورد و باعث شد بسياري از شكارچيان براي هميشه تفنگهاي خود را بر زمين بگذارند يا معدوم و نابود كنند.
حال با اين اوصاف روز گذشته خبري غافلگير كننده با تيتر« نگراني فعالان محيط زيست از واگذاري برخي مناطق چهارگانه محيطزيست به شكارچيان» روي خروجي خبرگزاري مهر قرار گرفت.
در توضيح اين خبر آمده بود: بر اساس اطلاعات دريافتي، از چندي قبل مذاكراتي مبني بر واگذاري بلندمدت تعدادي از مناطق چهارگانه محيطزيست از جمله پناهگاه حيات وحش حيدري نيشابور و منطقه حفاظت شده ارس سيستان (هزار مسجد) در شهرستان كلات به يك شركت برگزاركننده تورهاي شكار انجام شده است و اين مذاكرات در حال حاضر مراحل پاياني خود را طي ميكند. مذاكرات در حالي به صورت كاملاً مخفيانه و محرمانه در حال انجام است كه بر اساس شنيدهها تاكنون مابين مديران حفاظت محيطزيست استان خراسان رضوي و رئيس مؤسسه برگزاركننده تورهاي شكار، چندين جلسه برگزار و توافقاتي نيز در اين زمينه حاصل شده است.
بر اساس اطلاعات دريافتي در حال حاضر توافقاتي مبني بر عقد قراردادي ۱۵ ساله براي واگذاري پناهگاه حيات وحش حيدري به رئيس موسسه برگزاركننده تورهاي شكار به منظور حفاظت و بهرهبرداري از منطقه در ازاي صدور سالانه تعدادي پروانه ويژه شكار براي شكارچيان داخلي و خارجي صورت پذيرفته است.
مدير ديدهبان محيط زيست و حيات وحش كشور در اين باره ميگويد: گزارشات دريافتي حاكي است از روز پنجشنبه (27/۶/۱۳۹۳) گروهي چهار نفره متشكل از مديران شركت مذكور و كارشناسان سازمان محيط زيست جهت بازديد از پناهگاه حيات وحش حيدري، بررسي تأسيسات و امكانات موجود و وضعيت حيات وحش، عازم اين منطقه شده و تا چند روز آينده نيز در حيدري حضور خواهند داشت. كيوان هوشمند ميافزايد:بر اساس اطلاعات دريافتي، مذاكرات و توافقات حاصله براي واگذاري بلندمدت مناطق به شركت برگزاركننده تورهاي شكار با هماهنگي و موافقت معاونت محيط طبيعي سازمان حفاظت محيط زيست صورت گرفته است.
لازم به ذكر است كه منطقه حيدري به دليل داشتن خالصترين نژاد قوچ اوريال همواره مورد توجه شكارچيان بوده است. شهرت قوچهاي حيدري تا به آنجا است كه برخي شكارچيان خارجي اين منطقه را بهشت قوچ دنيا نام گذاشتهاند. به غير از قوچ و ميش اوريال گونههاي شاخص ديگري از جمله پلنگ، كفتار، آهو، گربه وحشي، گربه پالاس، سمور، گرگ، گراز، روباه، شغال، خارپشت گوش بلند، سنجاب زميني، تشي، پايكا، عقاب طلايي، دليجه، هما، بالابان، تيهو، كبك و غيره در اين منطقه زندگي ميكنند.
حال با وجود اين پارادوكس بسيار فاحش، شنونده در ميماند كه قسم حضرت عباس منع شكار و تفنگكشان را باور كند يا دم خروس واگذاري منطقه حيدري به شكارچيان آن هم براي عمل مذموم و مطرود شكار! با اين اوصاف به ذكر چند نكته بسنده ميشود:
1- اخبار و احوال حوزه محيط زيست ميگويند در يك سالي كه از عمر دولت يازدهم ميگذرد، شكارچيان پاي را فراتر از گليم خود نهادهاند؛ چراكه آنها در اقصي نقاط كشور فجايع قابل بحثي را رقم زدهاند كه از عمدهترين آنها ميتوان به آتشزدن جنگلهاي مناطق مختلف كشور ( آنهم در چندين نوبت )، شليك به محيطبانان، دشمني با مسئولان و محيطبانان، آتش زدن پاسگاههاي محيطباني، زندهگيري و قاچاق حيوانات و حيوانات در آستانه انقراض. . . اشاره كرد.
2- به نظر ميرسد مسئولان و متوليان حفاظت و حراست از محيط زيست در مقابله با شكارچيان (كه عملكردشان هيچ گونه وجاهت قانوني و شرعي و عرفي ندارد ) ناتوانند. از اين رو به صرافت معامله با آنها افتادهاند. آن هم معاملهاي كه يك حاتم بخشي غيرمعقول است. چراكه مطاع مورد معامله منابع و مواهب خدادادي كشور است و به بيتالمال تعلق دارد.
3- جالب اينجاست سازماني كه مدعي مقابله و مبارزه با شكار است و در شعار و ادعا به جوامع پيشرو و حامي حقوق حيوانات تنه ميزند، نابترين زيستگاه حيات وحش كه در آشفته بازار تخريب زيستگاههاي حيوانات و بحرانهاي زيست محيطي هنوز تا حد زيادي بكر مانده را به كساني واگذار ميكند كه براي شكار و نابودي وحوش اين منطقه بر سر معامله آمدهاند. بنابر اين، اين اقدام معاونت طبيعي محيطزيست مصداق تمثيل سپردن گله به دست گرگ است و سازمان محيط زيست بازيگري دو پهلوست كه در بين شكارچيان و مدافعان حاميان محيط زيست بنا به اقتضا عمل ميكند و به اصطلاح با چوپان گريه ميكند و با گرگ دنبه ميخورد!