تابناک: ازدواج پديده اي است که از ديرباز و از زمان پيدايش انسان بوده و تا امروز نيز ادامه داشته است. حالا بماند که در اين دوره زمان از يک طرف ديگر تمايلي براي ازدواج وجود ندارد و سن ازدواج در حال افزايش است و از طرف ديگر انواع و اقسام ازدواجها به وجود آمده مثل «ازدواج موقت»، «ازدواج صوري»،» و... و از طرفي ميزان طلاق هم چه به صورت رسمي چه عاطفي افزايش پيدا کرده.
روزنامه «ابتکار» در گزارشی به سراغ يکي از پديدههاي ازدواج به نام «ازدواج سفيد» رفته که در سالهاي اخير به شکل چشمگيري افزايش پيدا کرده است. حتي کار به جايي رسيده که رسانهها و کارشناسها نيز به آن ميپردازند.
منظور از «ازدواج سفيد» زندگي مشترک زن و مرد بدون ازداوج رسمي است. يعني به گونه اي که زن و مرد بدون اينکه خطبه عقد يا صيغه بينشان جاري شود براي زندگي زير يک سقف ميروند. البته معمولا اين اتفاق با آگاهي پدر و مادرها و خانواده هر دو طرف صورت ميگيرد و آن دو مانند يک زن و شوهر با هم زندگي ميکنند نه همخانه، دوستانه و... به علت اينکه جامعه ايران يک جامعه ايراني-اسلامي است و چنين پديدههايي در آن به هيچ عنوان تعريف نشده به صورت مخفيانه انجام ميشود. به همين منظور نيز آماري درخصوص تعداد اين نوع ازدواجها در دست نيست.
رعنا و حامد 4 سال ميشود که به صورت ازدواج سفيد با هم در يک خانه زندگي ميکنند و ميگويند علاقه اي براي ثبت ازدواجشان ندارد. آنها مانند هر زن و شوهري حلقه به دست دارند و در تمام محافل و جمعها خود را به عنوان زن و شوهر نه همخانه معرفي ميکنند. مژگان ميگويد: «حامد را 8 سال است که ميشناسم بعد از يک سال که از آشناييمان ميگذشت متوجه شديم که خيلي از علايق و سلايقمان مانند يکديگر است براي همين به هم نزديک تر شديم و 6 سال پيش حتي خانواده هايمان در جريان آشنايي ما دو نفر بودند.»
او به زماني اشاره ميکند که تصميم ميگيرند با هم زندگي کنند: «بعد از چند سال ديديم که ميتوانيم با هم زندگي کنيم و از هرنظر با هم توافق نظر داريم. حتي هر دو اعتقادي به ازدواج نداشتيم به همين خاطر زماني که با خانواده هايمان مطرح کرديم در ابتدا چندان راضي نبودند اما وقتي ديدند که ما تصميم جدي گرفته ايم پذيرفتند.» حامد ميگويد همخانه بودن با نوع زندگي آنها فرق ميکند: «ما نوع زندگي مان به گونه اي نيست که هرکس وارد آن شود احساس کند همخانه هستيم بلکه تمام رفتارهاي يک زن و شوهر معمولي را داريم.
صبح با هم به سر کار ميرويم و بعد از ظهر به خانه ميآيم و شام ميخوريم. نه از رفيق بازي خبري است و نه دوران مجردي. خرج خانه را به صورتي درمي آوريم که مانند همخانهها به اصطلاح به صورت «دنگي» نباشد بلکه هرکس هرآنقدر که در توان داشته باشد ميگذارد و حتي يک حساب مشترک پس انداز داريم.» او در ادامه ص