جوان آنلاین: مجتبی لشکر بلوکی در کانال تلگرامی خود نوشت: بگذارید با یک خاطره شروع کنم. کسی میگفت در یکی از مأموریتهای خارجی در تیم همراهان وزیر بودم. لیست همراهان وزیر در آن سفر کاملاً معلوم بود. میگفت دیدم که یکی از معاونان وزیر که در لیست نبود هم سروکلهاش پیدا شد؛ ساعت دو شب پرواز از فرودگاه امام! نشسته بودیم در پاویون. تشریفات اداری انجام شد. همه رفتیم به سمت هواپیما. آن معاون ماند. برایم جای تعجب شد. از وزیر پرسیدم که چرا فلانی نیامد. گفت پروتکل است که وقتی وزیر، کشور را ترک میکند، یکی از معاونان میآید تا آخرین دقایق نزد وزیر باقی میماند تا آخرین نکات و هماهنگی را انجام دهد تا زمانی که وزیر در ایران نیست بر اساس آخرین نکات همهچیز تدبیر شود. واقعاً چه پروتکل احمقانهای! در جهانی که شما حین سفر و در اوج آسمان هم به اینترنت دسترسی داری! اصلاً چه نیازی هست که یک معاون وزیر را نیمهشب به فرودگاه خارج از شهر بکشانی و او فردا خمار و خوابآلوده در مورد مهمترین مقتضیات حوزه کاری خودش تصمیمگیری کند؟ با خودم فکر کردم که این پروتکل از اول احمقانه نبود. هیچ پروتکلی احمقانه نیست. ما آدمها هستیم که احمق هستیم. پروتکلها زمانی که به وجود میآیند بر اساس تجربه و خرد جمعی و تاریخی به این نتیجه میرسیم که این کار لازم است. در لحظه تولد دلیل منطقی دارند، اما درگذر زمان که شرایط متفاوت میشود دیگر به آن پروتکل نیاز نیست ولی ما آن را حفظ میکنیم! این خاطره را بهانه میکنم و به رئیسجمهور جدید چند پیشنهاد ساده میدهم:
سخنرانی نکنید!
ما از رئیسجمهور هیچ انتظاری نداریم که سخنرانی کند. اصلاً چه نیازی هست که شما در روز کارگر، کارمند، معلم، روز قوه قضائیه و صدها روز دیگر سخنرانی کنید. به سخنرانی هفته دولت و نوروز و گزارش دهی فصلی کفایت کنید. اصلاً چه نیازی هست که شما در رخدادهای مختلف سخنرانی کنید. هر سخنرانی شما میلیاردها تومان برای ما آب میخورد. اصلاً اصلاً مبالغه نمیکنم: هزینههای انتظامی و امنیتی (چک و خنثی)، هزینه فرصت مدیرانی که جهت ادب باید از دستگاههای خود بیایند و منظم بنشینند و به حرفهای نهچندان کلیدی شما گوش کنند. هزینه استهلاک جاده و ماشینهای دولتی، هزینه تیم اداری تجهیز فضا و... ما از رئیسجمهور انتظار داریم پشت میزش بنشیند، تمرکز کند و چند تصمیم مهم بگیرد. همین! ما به سخنران نیاز نداریم! کشور ما نیازمند تصمیمات خردمندانه، جسورانه و حاصل اجماع است. شما باید تصمیم بگیرید. سخنرانی را به دیگران واگذار کنید.
پروتکلهای بیفایده تشریفاتی را ادامه ندهید!
مثلاً همه فکر میکنند که رئیسجمهور وقتی میرود یک استانی، باید تیم استاندار، امامجمعه و نمایندگان مجلس به استقبال بیایند. یک دختر کوچک زیبا را هم هماهنگ میکنند که برای شما شعر بخواند. پیش خودتان حسابوکتاب کنید که همین تشریفات چقدر زمان و هزینه از جیب بیتالمال خرج میکند. شجاع باشید و دستور بدهید تمام تشریفات استقبال را حذف کنند. مستقیم تشریف ببرید به جلسه تصمیمگیری و نه سخنرانی. ما مالیات و نفت نمیدهیم که برای شما تشریفات استقبال و بدرقه فراهم کنند.
بیشفعال نباشید!
مملکت ما پر از مسئله است، اما قرار نیست یک رئیسجمهور همه مسائل را حل کند. رئیسجمهور باید حداکثر پنج مسئله اصلی را از هزاران مسئله انتخاب و آن را حل کند. اینکه شما راجع به همهچیز صحبت میکنید. راجع به همهچیز جلسه میگذارید. راجع به همهچیز اظهارنظر میکنید. راجع به همهچیز تصمیم میگیرید نشانه آن است که اولویت و ضداولویت (نااولویت) ندارید. مدیری که توانایی تشخیص اولویتها را از مسائل فرعیتر و کماهمیت ندارد، اولین شرط مدیریت و عقلانیت را نقض کرده است. میدانم که تحتفشار هستید که راجع به همهچیز واکنش نشان دهید ولی اگر در این مسیر بیفتید این راه انتها ندارد!
تجویز راهبردی پایانی: خلاصه میکنم؛ سخنرانی نکنید، تصمیمگیری کنید. کورکورانه پروتکلهای باقیمانده از ادوار قبلی را تکرار نکنید. جسارت داشته باشید و پروتکلهای بیفایده، تشریفاتی و هزینهزا را کنار بگذارید. شجاعت داشته باشید و مسائل فرعی را پای مسائل اصلی قربانی کنید و تمرکز کنید روی اولویتهای سرنوشتساز و توسعه آفرین.