جوان آنلاین: مرد میانسال که به اتهام قتل مادربزرگش در بازداشت به سر میبرد، با اعلام گذشت اولیایدم از قصاص فاصله گرفت.
جلسه رسیدگی به پرونده قتل مادربزرگ ۸۲ ساله در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد. وقتی قاضی سجاد منافیآذر رسمیت جلسه را اعلام کرد، نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و از کیفرخواست دفاع کرد. او به دادگاه گفت: متهمی که از زندان به دادگاه منتقل شدهاست، معین نام دارد و ۴۰ ساله است. او به اتهام قتل مادربزرگش بازداشت شده و در جریان تحقیقات هم به جرمش اعتراف و صحنه جرم را هم بازسازی کردهاست. نماینده دادستان در شرح حادثه هم گفت: حادثه قتل زن ۸۲ ساله اسفندماه سال ۱۴۰۱ اتفاق افتاد. روز حادثه زنی به مأموران پلیس تهران خبر داد مادرش به قتل رسیدهاست. با اعلام گزارش او، کارآگاهان پلیس آگاهی و بازپرس در محل حاضر شدند. محل حادثه ساختمان مسکونی در خیابان مدنی بود که جسد پیرزن در اتاق پذیراییاش رها شدهبود. کنار جسد، مجسمه گچی افتادهبود که آثار آن روی سر مقتول دیده میشد. بررسیهای اولیه حکایت از این داشت مقتول با اصابت همان مجسمه به سرش فوت شدهاست. وجود دو استکان چای روی میز پذیرایی حکایت از این داشت مقتول احتمالاً میهمانی داشته که با او آشنا بوده و خودش وی را به خانه راه دادهاست.
حادثه از زبان دختر مقتول
دختر مقتول که پلیس را از ماجرا با خبر کردهبود، به بازپرس گفت: «مادرم به تنهایی زندگی میکرد و ما به او سرکشی میکردیم. ساعتی قبل وقتی وارد خانهاش شدم، دیدم که وضع خانه به هم ریخته و مادرم روی زمین افتاده و فوت شدهاست. احتمال میدهم که دزد به خانه زده و حادثه اتفاق افتادهاست. دختر مقتول همچنین گفت که مادرم از دستگاه اکسیژنساز استفاده میکرد که سرقت شدهاست. او همچنین دو گوشی تلفن همراه داشت که هیچ کدام از گوشیها را در خانه پیدا نکردیم و احتمالاً آنها هم سرقت شدهاست.»
کشف جرم
نماینده دادستان تهران گفت: با انتقال جسد به پزشکی قانونی کارآگاهان پلیس دست به تحقیق زدند و با بررسی اثر انگشت به جای مانده در صحنه جرم موفق شدند عامل قتل را که نوه مقتول بود، شناسایی و او را بازداشت کنند. مرد ۴۰ ساله که شهاب نام داشت در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و گفت که حادثه ناخواسته روی دادهاست. نماینده دادستان گفت: شهاب در جریان بازجوییها به قتل اعتراف کردهاست، با این حال اولیای دم پرونده از او اعلام گذشت کردهاند که درخواست میکنم از جنبه عمومی جرم مجازات شود.
اعتراف متهم
در ادامه متهم به درخواست قاضی در جایگاه حاضر شد و بار دیگر حادثه را شرح داد. او گفت: من قصد قتل نداشتم و برای این کار هم به خانه مادربزرگم نرفته بودم. من صاحب همسر و فرزندی خردسال هستم و مدتی قبل از حادثه هم پدر و مادرم را از دست دادهبود. بعد از آن دچار افسردگی و مجبور شدم برای درمان به پزشک مراجعه کنم. آن روز مثل خیلی وقتهای قبل به خانه مادربزرگم رفتم تا به او سر بزنم. وقتی به خانهاش رفتم از دیدنم خیلی هم خوشحال شد و از من پذیرایی کرد. در حال حرف زدن حرف از میراث خانوادگی شد. به او گفتم خانواده مادریام اصلاً به من ارث ندادند. همان لحظه شروع به حرف زدن کرد و گفت او هم میراثش را به کسی نمیدهد و وصیت کرده است آن را به کسی ندهند. بعد به مادرم حرف زشتی زد که ناراحت شدم و ناخواسته دست به مجسمه گچی بردم و به طرفش پرتاب کردم که به سرش برخورد کرد و حادثه اتفاق افتاد. وقتی به خودم آمدم، دیدم که فوت شدهاست. ترسیدم و مانده بودم چه کنم برای همین وضع خانه را به هم ریختم تا همه فکر کنند دزد به خانه زدهاست.
گوشیهای تلفن همراهش و دستگاه اکسیژنساز او را هم سرقت کردم و از خانه بیرون رفتم. هر چه را سرقت کردهبودم، در جای خلوتی رها کردم و به خانه رفتم تا اینکه خبر رسید مادربزرگم فوت شدهاست. من دچار عذاب وجدان بودم، با این حال در مراسم خاکسپاری و ترحیم او شرکت کردم. بارها خواستم خودم را معرفیکنم تا از عذاب وجدان راحت شوم، اما به خاطر دختربچه شش سالهام این کار را نکردم تا اینکه مأموران اثر انگشتم را روی مجسمه کشف کردند و بازداشت شدم. متهم در حالی که گریه میکرد گفت از کاری که کرده خیلی پشیمان است و از دادگاه خواست در مجازات او تخفیف دهند تا نزد همسر و بچهاش برود و از آنها مراقبت کند. قضات دادگاه بعد از ختم جلسه وارد شور شدند.