جوان آنلاین: مردی که متهم است پس از مشاجره کودکانه با همسرش وی را به قتل رسانده و جسدش را دو روز در خانه نگه داشتهبود، به زودی در دادگاهکیفری یک استان تهران محاکمه میشود.
آخرین روزهای فروردینماه امسال، مردی میانسال به نام شایان وارد یکی از کلانتریهای تهران شد و گم شدن همسرش را گزارش داد. او گفت چهار روز است همسرم از خانه بیرون رفته و از او خبر نداریم و احتمال میدهیم اتفاق ناگواری برایش افتادهباشد. در این مدت گوشی تلفن همراهش خاموش است و کسی از بستگان و دوستان هم از او خبری ندارد. همچنین به بیمارستانهای شهر و پزشکی قانونی هم رفتهایم، اما هیچ نشانی از او پیدا نکردهایم تا اینکه تصمیم گرفتم ماجرا را به پلیس گزارش دهم.
بعد از مطرحشدن شکایت، پرونده به دستور بازپرس جنایی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و از شایان تحقیقات بیشتری شد. او گفت: «من و همسرم دلارام سال هاست ازدواج کردهایم و صاحب دو فرزند هستیم که هر دو دانشآموز ابتدایی هستند. چند روز قبل و مثل همیشه ظهر به دنبال بچهها رفتم و آنها را از مدرسه به خانه آوردم. قبل از اینکه خانه را ترک کنم، دلارام در حال رسیدگی به کارهای خانه بود، اما وقتی همراه بچهها برگشتیم خانه نبود. تصور کردم برای خرید خانه را ترک کردهاست، اما از آن زمان دیگر خبری از او نشد.»
بعد از آن، فرزندان خانواده هم مورد تحقیق قرار گرفتند. آنها گفتند: «ظهر روزی که مادرمان گم شد، ما مدرسه بودیم. صبح مثل همیشه او ما را بدرقه کرد و به مدرسه رفتیم. ظهر هنگام هم پدر به دنبالمان آمد و به خانه برگشتیم، اما خبری از مادرمان نبود.»
سرنخ
در شاخه دیگری از بررسیها، کارآگاهان پلیس در جریان تحقیقات میدانی از همسایهها متوجه شدند شایان و دلارام از مدتها قبل با هم اختلاف داشتند. همسایهها تأیید کردند که خیلی وقتها صدای مشاجره زوج میانسال را شنیدهبودند، بنابراین از آنجا که احتمال میرفت شایان در گم شدن همسرش نقش داشتهباشد، بار دیگر مورد تحقیق قرار گرفت. او اینبار در جریان بازجوییهای فنی پلیس اعتراف کرد که همسرش را به قتل رساندهاست.
اعتراف به قتل
شایان توضیح داد: «من و همسرم همیشه بر سر موضوعهای پیشپا افتاده با هم مشاجره میکردیم. مشاجره آن روزمان هم همینطور اتفاق افتاد. شب قبل از حادثه تولد یکی از بچهها بود. آن شب چند نفر از دوستان را به جشن تولد دعوت کردیم و با نوشیدنی از میهمانها پذیرایی کردیم. من اجازه ندادم همسرم نوشیدنی بخورد و سر این موضوع از من ناراحت شد. او ناراحتیاش را بروز داد و بعد از رفتن میهمانها با من مشاجره کرد، با این حال من دوست نداشتم او از آن نوشیدنی مصرف کند.»
خشم
متهم در شرح حادثه هم گفت: «صبح روز بعد وقتی بچهها راهی مدرسه شدند، همسرم موضوع نوشیدنی شب گذشته را پیشکشید و خیلی زود همین موضوع به مشاجره تبدیل شد. من کنترل رفتارم را از دست دادم و با او درگیر شدم. در جریان درگیری دست انداختم و بادکنک شب تولد را برداشتم و نخ بادکنک را به دور گردنش پیچیدم و فشار دادم. وقتی به خودم آمدم دیدم که نفس نمیکشد. آنجا بود که فهمیدم فوت شدهاست. مانده بودم با جسدش چکار کنم. جسد را به اتاق خواب بچهها بردم و زیر تختخواب گذاشتم و ظهر به دنبال بچهها رفتم و به خانه برگشتیم. دو روز وضعیت همین طور ادامه داشت و ما با جسد دلارام در خانه زندگی میکردیم. بچهها روی تختی میخوابیدند که جسد مادرشان زیر آن قرار داشت. روز سوم که رسید، بوی تعفن به مشام میرسید. بعد از اینکه بچهها را به مدرسه رساندم به خانه برگشتم و جسد را پتوپیچ کردم و داخل خودروی سواریام گذاشتم و به سمت بیابانهای شرق تهران رانندگی کردم. در جای خلوتی جسد را دفن کردم و به خانه برگشتم تا اینکه بازداشت شدم.»
کیفرخواست
بعد از اعتراف متهم و با اطلاعاتی که او در اختیار پلیس گذاشت، کارآگاهان جسد را کشف و به پزشکی قانونی منتقل کردند. با کاملشدن تحقیقات، بازپرس متهم را به جرم قتل عمد مجرم شناخت و بعد از صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران اراجاع شد. متهم به زودی پای میز محاکمه حاضر میشود.