جوان آنلاین: اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، همانگونه که از نام آن پیداست، «سیاست و سازمان حزب توده، از آغاز تا فروپاشی» را مورد بازخوانی قرار داده است. این پژوهش سالها پیش و از سوی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی نشر یافته است. تارنمای ناشر در معرفی این کتاب به نکات ذیل اشارت برده است:
«سیاست و سازمان حزب توده از آغاز تا فروپاشی، عنوان یک مجموعه دو جلدی است که از سوی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ و منتشر شده است. در این مجموعه سیر شکلگیری جریان چپ در ایران و ظهور حزب توده تا مرحله انحلال آن پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در بخشی از مقدمه جلد اول کتاب سیاست و سازمان حزب توده میخوانیم: در طول تاریخ مارکسیسم ایرانی، حزب توده ایران مهم ترین، متشکلترین و معتبرترین سخنگو و نماینده این جریان سیاسی ـ فرهنگی محسوب میشده است. حزب توده که به عنوان وارث سوسیال دموکراسی عهد مشروطه و سپس حزب کمونیست ایران، در مهرماه ۱۳۲۰ پایهگذاری شد، در سالهای پس از جنگ جهانی دوم که اتحاد شوروی در صحنه بینالمللی حضور خود را به عنوان یک ابرقدرت اعلام داشت، توانست به سرعت به عنوان یک حزب منسجم در صحنه سیاست و فرهنگ ایران حضور یابد و در کشمکش با جریانهای وابسته به بریتانیا و امریکا، تصویری پرآشوب از این دوران تاریخی را رقم زند. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و تثبیت ایران در حریم نفوذ غرب که از سوی اتحاد شوروی به طور قطعی به رسمیت شناخته شد، حزب توده به تبع وابستگی خود به سیاست منطقهای شوروی، هر چند هر گونه نقش و حضور در حیات سیاسی ایران را از دست داد، معهذا به عنوان یک جریان فکری به موجودیت خود ادامه داد. به نحوی که میتوان فرهنگ لائیک و غربگرایی را که در دهه ۱۳۴۰ در ایران شکل گرفت، برآیند کنش متقابل سه خرده فرهنگ انگلوفیلی، مارکسیستی و امریکایی، در سیمای سخنگویان ایرانی آن ارزیابی کرد. این تأثیر به ویژه از طریق روشنفکرانی که در دهه ۱۳۲۰ در مکتب فکری و مطبوعاتی حزب توده پرورش یافتند و در دهه ۱۳۴۰، طبق یک برنامه سنجیده از سوی نواستعمار غرب و رژیم پهلوی، در ساختار نظام گذشته جذب شدند و در نهادهای فرهنگی کشور به کار گرفته شدند، اعمال شد. بنابراین هر چند در سالهای ۱۳۵۷ ـ ۱۳۳۲، حزب توده به عنوان یک نیروی سیاسی در ایران حضور نداشت، ولی به عنوان یک جریان فکری در پیریزی شالودههای فرهنگ لائیک و غربگرای موجود، نقشی مؤثر ایفا کرد و بالاخره با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و فروریختن معادلات سیاسی گذشته در منطقه، مجدداً حزب توده در سالهای
۱۳۶۱ ـ ۱۳۵۸، به عنوان کارگزار استکبار شرق و سخنگوی سیاسی و فرهنگی آن، در درون کشور فعال گشت. در این دوران حزب توده به دلیل شرایط سیاسی نوین ایران موفق شد، بر پایه تجربه غنی تشکیلاتی احزاب مارکسیستی جهان و با اتکا بر کادر ورزیده و مجرب خود که سالهای مدید در اتحاد شوروی و اروپای شرقی عالیترین دورههای آموزشی را طی کرده بودند و بالاخره با حمایت مادی اتحاد شوروی، به ایجاد تشکیلاتی منسجم دست زند و بکوشد تا به عنوان یک نیروی سیاسی، در جامعه انقلابی ایران وزن و اهمیت کسب کند و در جریانهای ضدانقلابی راست و میانه، طرحهای توطئهگرانه و مخربی را علیه انقلاب اسلامی پیریزی نماید. با انحلال حزب توده در سال ۱۳۶۲، این تلاش نافرجام ماند و از آن پس حزب توده مجدداً به یک جریان محدود و بیرمق در خارج از کشور بدل شد...».