جوان آنلاین: آنچه امروز از کربلا میدانیم نتیجه همان تلاشهایی است که گوش به گوش و سینه به سینه به ما رسیده است. آنچه خواندیم و در کلام بزرگان پای منبرها شنیدیم، همانها باعث شده تا تلاش کنیم حسینی باشیم و بمانیم. گزارشهای مکتوب تاریخی، اشعار و مرثیهها، ادبیات نمایشی و داستان، زنجیره متصلی بوده که برای ما عاشورا را ساخته است. همه ما در ذهن خود این واقعه را همانند محمود فرشچیان نقاش و نگارگر پیشکسوت ترسیم کردهایم. در واقع اصلاً هنر ادبیات بوده که این مفهوم را به ما انتقال داده است. هنوز هم مداحان به دنبال بهترین اشعار هستند تا در دهه محرم برای مردم بخوانند و این واقعه را نسل به نسل انتقال دهند، اما این همه ماجرا نیست. امروز ما نیازمند انتقال درست مفاهیم هستیم و به قول معروف شور و شعور حسینی را در کنار هم میخواهیم. در همین دهه محرم شیخ عباس صراف پای یکی از منبرهای خود حرف دقیقی زد: «دوره اینکه به مردم بگوییم برای امامحسین گریه کن تا گناهانت بخشیده شود گذشت؛ امروز ما باید از سعه صدر سیدالشهدا و اثر این شرح صدر برای مردم پای منبرها حرف بزنیم.» حمید هنرجو، پژوهشگر، نویسنده، منتقد ادبی، روزنامهنگار و شاعر کودک و نوجوان است. وی گفتوگویی در همین عرصه با ما داشته است. هنرجو معتقد است: «به همان اندازه که اشک و عزا لازم است ما نیازمند «حسین باوری و حسین یاوری» هستیم. به اعتقاد او تعالی عاشورا و واقعه کربلا فراتر از یک دهه باید باشد و چنین هدفی جز با انتقال درست مفاهیم محقق نخواهد شد.»
از امام حسین (ع) و مسیر او برایمان بگویید.
امام حسین (ع) برای بشر و بشریت پیوسته به عنوان یک هادی مطرح است و این هدایت نیاز به مأنوس شدن دارد. تا انسان راهی را نشناسد و از جذابیت گنجینهای آگاه نباشد برای سفر به آنجا هزینه نخواهد کرد؛ حالا حساب کنید انسان بخواهد اندیشه و ذهن خود را به جایی ببرد که هم آرامش بگیرد و هم آگاهی پیدا کند در نتیجه این مسیر نیازمند شناخت دقیق است.
این شناخت چگونه در ادبیات و هنر جاری میشود و میتوانیم از این طریق عزاداری صحیح را بیاموزیم؟
امام حسین (ع) جریان همیشه زنده و تاریخ ساز است که برای هر سده، هزار حرف دارد. پیش از این نیز شعرا، تاریخ پژوهان و نویسندگان گفتند و نوشتند و بعد از این هم هرکس به نسبت سده و دوران خود خواهد گفت و نوشت. ما باید غواص خوبی باشیم و مفاهیم مورد نیاز عاشورا را متناسب با زمانه خود را استخراج و به خوبی تبدیل کنیم.
نقص و آسیبهای موجود در زمینه انتقال مفاهیم و اشعار و نوشتهها چیست؟
آسیب این است که امام حسین (ع) و عاشورا را به صورت مطلق، سوگ ببینیم یا امام حسین (ع) و جریان عاشورا را کلاً از سوگ جدا کنیم. در واقع عاشورا هم حماسه است که در دل خود درس دارد و هم سوگ دارد به این دلیل که ما امام خود را در مظلومیت از دست دادیم. سید الشهدا در عین حال که مدافع حق بشر، عدالت و انسان بودند از سوی انسان نماها به شهادت رسیدند.
اینها جریاناتی است که هیچ متفکر آگاه و آزادهای را از خود دور نمیکند و همیشه ما احساس نیاز به آن میکنیم. نقص این است که گاهی شاید شعر و نوحه مناسب و داستان برای سنین مختلف وجود ندارد و برخی مداحان شناختی از مرثیه و ادبیات سالم ندارند.
شناخت یعنی چه؟
یعنی اگر ما مرثیه و نوحه را با اثر کلاسیک بشناسیم، گاهی برخی اشعار تحریف است و نباید فکر کرد با هر مفهومی میتوان اوج گرفت. شاعر و مرثیهسرا، مداح و مرکز هادی که حسینیه و تکایا هستند یک مثلث باید باشند که به یکدیگر ربط دارند. مرثیه و شعر غلط میتواند مسیر را تغییر دهد.
مرکز هادی را بیشتر توضیح دهید.
مرکز هادی میتوانند علما، تاریخ پژوهان و عاشورا پژوهان ما باشند. تلاش یزیدیان هم همین بود که جایگاه و شأن امام تقلیل پیدا کند، اما گاهی بعد از هزاران سال با کار، نوحه و شعر ضعیف برخی در صف یزیدیها میایستند. اشک زیباست، اما به همراه معرفت زیباست و نباید صرفاً برای اشک گرفتن تقلیل پیدا کنند.
خادم حسینی به تنهایی نمیتواند بنویسد و بخواند. البته استثنائاتی وجود دارد، اما غالباً صدای خوش جبران کننده شعر و مطلب هست در حالیکه مطلب و محتوا راه جداگانهای دارد. ممکن است یک شعر خوب را یک نفر دکلمه ساده و واقعه عاشورا را در جایگاه خود ترسیم کند که البته صدای خوب هم باعث میشود؛ شعر به دل بنشیند. آقای شاعر کار شما خواندن نیست مگر اینکه خدا اراده کند که در دو وجه باشید و همینطور مداح هم کار دو وجهی ندارد و هر کدام باید در مسیر خود قرار بگیرند.
اگر قرار باشد این شناخت و مسیر را در شرایط امروز توصیف کنید؛ چه میگویید؟
ما نسبت به ۱۰ یا ۲۰ سال پیش، جلو رفتیم و میبینیم و میشنویم سطح مداحیها به لطف امام حسین و بزرگانی، چون رهبر معظم انقلاب به جلو رفته است. در روزگار امروز عزیزانی داریم که اشعار خوبی گفتند و مثل قبل همانند صائب، اشعار پرمحتوا و خوبی سرودند. در شعر امروز شعر عاشورایی یک شعر زنده، فراگیر و اثرگذار است. یکی از ستونهای ادبیات امروز، شعر عاشورایی و داستان عاشورایی است. ما در ادبیات داستانی نیز شاهد آثار فاخری، چون پدر، عشق و پسر اثر سید مهدی شجاعی هستیم.
همچنین شعرای خوبی در سراسر کشور اشعاری سرودند که بینظیر و اثرگذار است، اما باز هم باید مراقب بود. کار ادبیات عاشورایی صرفاً اشک گرفتن نیست هر چند که عاشورا دانشگاه عاطفی است و با اشکگیری به ما درس آموخته است. فراموش نباید کرد همین عاطفه و احساس باعث شد تا در دستگاه بمانیم. آموزش پدران و مادران ما باعث شد تا این عاطفه را داشته باشیم. به شخصه اگر دست به قلم بردم آموزش مادرم بود.
زندگی ما ایرانیها و شیعیان در سوگ امام حسین (ع) مبتنی بر معرفت آموزی است، پس مسئولیت بزرگتر از گریهکردن نشان دادن جهت فکری امامحسین (ع) و یاران ایشان در مواجه با کفر و شرک است. جبههای که در صدد غصب مادیات و معنویات زندگی بقیه است. وقتی امام حسین (ع) میگوید «هیئت من الذله» در نتیجه ادبیات عاشورا فقط نباید بگریاند و باید وارد تفسیر چنین جملهای شود. مداح ما باید هم روشنگری کند و هم اشک معرفت بگیرد. گریه باید همراه معرفت باشد. امام حسین «مظلوم مقتدر» بودند، اما خواستند به بشریت نشان دهند من تا آخرین قطره خون پای دین، انسانیت و عدالت ایستادم. ادبیات عاشورایی جلوتر از حوزه سینمای ما ایستاد و به دلیل قابلیت اشعار این چنین رخ داد.
ما باید کاری کنیم مثلث مراکز هادی در کنار مداح و شاعر قوی شود تا شاهد کمترین وهمها باشیم. گاهی برخی اثرها وهم دارد و این در شأن شیعه و بشریت نیست که با برخی تعابیر و ادبیات سست و تحریف، واقعهای عظیم را بازگو کند.
برای آنکه شاخص فرهنگ حسینی در زندگی پایدار بماند و صرف یک دهه و دو دهه نباشد، چه باید کرد؟
ما وقتی زیاد بر عزا تأکید میکنیم به یک ایامی محدود خواهد شد و بعد از دهه اول که اوج این شور است کمرنگتر میشود. این ما هستیم که به عزا نیاز داریم و اهل بیت به عزای ما نیاز ندارند. داستان این است که اگر فقط عزادار باشیم به همین چند دهه محدود میشویم، اما اگر به جنبههای دیگر توجه کنیم و سلوک اهلبیت را با چشم دل ببینیم در نتیجه آثار فرهنگ حسینی همواره در زندگی ما وجود خواهد داشت. ما باید به مخاطب بگوییم که اهل بیت برای خود چیزی نمیخواستند و امروز هم نیازی به عزای ما ندارند. همچنین اهل بیت در زمان خود بسیار مطالعه داشتند. در روایات میگویند امام حسین و امیر المؤمنین (ع) اهل مطالعه بودند و حتی شعر میسرودند. این دانش بدون مطالعه نیست. اهل بیت دانایان زمان خود بودند. همچنین شجاعت بعد دیگری از این بزرگ منشیهاست که به رغم تنهایی، میایستند و راه درست را میروند. ما در کل سال باید به این ابعاد بپردازیم، اما اگر صرف اشک و عزا باشد به همین چند دهه محدود خواهد شد. ما باید حسین باور و حسین یاور باشیم و برای این مهم باید سبک زندگی خود را تغییر دهیم.
سبک زندگی صرف شرکت در جلسه زیارت عاشورای هفتگی نیست بلکه تأکید بر منش امام حسین است. زیر بار ظلم نرفتن و رعایت عدالت از جمله مواردی است که یک مدیر باید تصمیم بگیرد در منش خود در تمام فعالیتها این عدالت را رعایت کند.
پیشنها شما چیست؟
مطالعه، یکی از روشهای مهم برای شناخت اهل بیت است. همچنین برخی از مرثیهها و مداحیها و سخنرانیها مناسب جوانان نیست. یعنی سبک بیان واقعه مهم عاشورا جوان پسند نیست و به گونهای حرف میزنند که مخاطب امروزی جذب نمیشود. باید این روشها تغییر کند و به سمتی برود که جذابیت وجود داشته باشد. باید از ابزار روز از زیباییهای دین و زندگی اهل بیت بگوییم. امید که در مسیر امام حسین راستین باشیم و به انتقال فرهنگ عاشورایی کمک کنیم.