کد خبر: 1239633
تاریخ انتشار: ۲۳ تير ۱۴۰۳ - ۰۲:۰۰
زنده‌یاد استاد علی صفایی حائری مثالی از یک حرکت انقلابی و پویا
صفایی بیش از ۵۰ عنوان کتاب در زمینه‌های گوناگونی، چون تربیت، نقد و روش نقد، ادبیات هنر، روش تدریس و آموزش، قرآن کریم و روش برداشت از آن، تفسیر و دیدار‌های تازه با قرآن، دعا و حدیث، ولایت و امامت، معارف اسلامی و آموزه‌های اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی اسلام نگاشته است که در غالب آن‌ها با محوریت مسائل روز جامعه اسلامی نظریه‌پردازی کرده و آثارش به نوعی بر مبنای روش آموزش قرار گرفته است
 نیما احمدپور

جوان آنلاین: روز‌های اکنون، تداعی‌گر یاد و خاطره اندیشمند پرکار و آتیه‌اندیش زنده‌یاد استاد علی صفایی حائری است. در میان وجوه گوناگون کارنامه آن روحانی دانشور بازخوانی گرایشات سیاسی و کارنامه او در میدان فرهنگ و هنر از مهم‌ترین و جذاب‌ترین محور‌ها به شمار می‌رود. مقال پی آمده درصدد است تا با استناد به پاره‌ای روایت‌ها و تحلیل‌ها به این موضوع بپردازد. امید آنکه تاریخ‌پژوهان انقلاب اسلامی و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید. 
 
 «عین- صاد» کیست؟
پیش از ورود به موضوع اصلی این مقال، مروری بر حیات فکری و فرهنگی استاد صفایی حائری ضروری می‌نماید. این امر موجب می‌شود بستر وقایعی که از آن‌ها سخن می‌رود به نیکی شناخته و اهمیت آن درک شود. در این‌باره بر تارنمای حوزه نیوز تک نگاشته‌ای وجود دارد که مروری بر آن مقصود ما را برآورده می‌کند:
«علی صفایی حائری معروف به عین- صاد، فرزند آیت‌الله شیخ عباس صفایی حائری و نوه شیخ محمدعلی صفایی حائری در سال ۱۳۳۰ در شهر قم به دنیا آمد. تحصیلات دروس سطح حوزه را در کمتر از چهار سال به پایان رساند. او رسائل را نزد آیات سیدمهدی روحانی و شیخ جعفر سبحانی تحصیل کرد و برای فراگرفتن مکاسب که از کتب فقهی پایان دوره سطح است از آیات بناروانی و فاضل لنکرانی بهره جست و در نهایت با خواندن کتاب کفایه‌الاصول نزد آیات فاضل، ستوده و حسین نوری دوره سطح را به اتمام رساند. در خارج فقه و اصول از آیات شیخ مرتضی حائری و سیدمحمد محقق داماد استفاده کرد و در طی این دوره علمی و به تصریح خود بیشتر از محضر علمی پدرش که جزو اساتید زبده حوزوی در سطوح عالی بود استفاده کرد تا اینکه در جوانی به درجه اجتهاد نایل شد. او همزمان با تحصیلات حوزوی و در آستانه ۱۴ سالگی پس از آشنایی با ادبیات کودکان در سطح وسیع به مطالعه تاریخ ادبیات ایران، عرب، ژاپن، چین، یونان، اسپانیا، آفریقا، امریکای لاتین و سایر کشور‌های غربی روی آورد و با نمونه‌هایی از شاهکار‌های ادبی هر دوره آشنا شد. در همین زمان با افکار فرانتس کافکا، صادق هدایت و نیز تحلیل‌های پوچ گرایانه غربی، طرح‌های نواگزیستانسیالیستی، مارکسیستی و الحادی در عرصه ادبیات آشنا شد. چنانکه خود می‌گوید: شاید ۱۳ ساله بودم که داستان‌های صادق هدایت را تمام کردم، داستان‌هایی که درد و رنج انسان را مشخص می‌ساخت و پوچی و بن‌بست او را نشان می‌داد... او در ۱۶ سالگی با دختری از اقوام پدری ازدواج کرد. صفایی در ۱۸ سالگی اولین یادداشت تحلیلی و مقاله انتقادی سلسله‌وار خود را با عنوان مسئولیت و سازندگی - که بعد‌ها تبدیل به کتاب شد- را با امضای عین - صاد منتشر کرد که به واقع، شالوده و ساختار تفکرش بر آن استوار شد. صفایی بیش از ۵۰ عنوان کتاب در زمینه‌های گوناگونی، چون تربیت، نقد و روش نقد، ادبیات هنر، روش تدریس و آموزش، قرآن کریم و روش برداشت از آن، تفسیر و دیدار‌های تازه با قرآن، دعا و حدیث، ولایت و امامت، معارف اسلامی و آموزه‌های اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی اسلام نگاشته است که در غالب آن‌ها با محوریت مسائل روز جامعه اسلامی نظریه‌پردازی کرده و آثارش به نوعی بر مبنای روش آموزش قرار گرفته است. انتشارات لیله القدر ناشر تخصصی آثار اوست. سرانجام در سحرگاه روز سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۳۷۸. ش برابر با ۲۹ ربیع‌الاول ۱۴۲۰. ق، به همراه سه تن از دوستانش و بر اثر سانحه تصادف در راه مشهد مقدس بدرود حیات گفت. پیکرش در عصر روز چهارشنبه پس از تشییع و ادای نماز میت از سوی آیت‌الله سیدمهدی روحانی، نزدیک به قبر فرزند شهیدش در گلزار شهدای قم به خاک سپرده شد....» 

 تقلید از رهبری رحجان دارد
فصلی از کارنامه سیاسی و فرهنگی صفایی، در پیوند با رهبر معظم انقلاب اسلامی رقم می‌خورد. این امر تابعی از علاقه او به انقلاب اسلامی و دستاورد‌های آن است. حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمجید پورطباطبایی از دوستان عین- صاد، ارجاع او به تقلید از آیت‌الله خامنه‌ای در پی رحلت آیت‌الله اراکی را اینگونه به تاریخ سپرده است:
«شاید کمتر کسی بداند که پسر بزرگ ایشان در سال ۶۷ و هنگام ورود رزمندگان اسلام به حلبچه شهید شده و در حال حاضر در گلزار شهدای قم مدفون است. همچنین قبل و بعد از شهادت فرزندشان خودم بار‌ها شاهد بودم که هنگام تشییع شهدای دفاع‌مقدس ایشان در گوشه جمعیت و با خیل مشایعین در حال حرکت است. زمانی که اتهامات فراوانی مبنی بر همراه نبودن با انقلاب به ایشان وارد می‌کردند، (در سال‌های ۶۴ و ۶۵)، نهضت آزادی تصور کرده بود ایشان طعمه خوبی برای بهره‌برداری است. به همین منظور نامه‌ای به امضای مهندس بازرگان و آقای صباغیان در انتقاد از امام (ره)، نظام، جنگ و اینگونه مسائل با مضمون صلح ایران و عراق از طریق عبدالعلی بازرگان پسر مهندس بازرگان برای ایشان فرستادند، نامه‌ای که برای بسیاری فرستاده بودند. مرحوم صفایی در پاسخی بسیار محکم و قوی، دلایل نهضت آزادی را در ضدیت با نظام مورد نقد قرار داده و به آن‌ها توصیه کردند که آب به آسیاب دشمن نریزند و بی‌جهت دفاع از نظام در برابر عراق را مورد خدشه قرار ندهند. در زمینه دفاع تمام‌قد ایشان از انقلاب، نظام و رهبری دو مورد قابل ذکر است. یکی اینکه در جلسه مناظره ایشان در سال ۶۲ با برخی از علما، خطاب به مرحوم صفایی مطرح می‌شود که شما متهم به مخالفت با انقلاب هستید. ایشان جمله مشهوری دارند با این مضمون، من معتقدم تضعیف این نظام جنایت، توجیه رفتار‌های نامناسب افراد و کارگزاران این نظام حماقت و تکمیل کمبود‌ها و کاستی‌ها رسالت است. مورد دیگر در این زمینه این است که خود بنده پس از رحلت حضرت امام، با اذن مرحوم آیت‌الله اراکی از امام تقلید می‌کردم. بعد از آیت‌الله اراکی تصمیم گرفتم به یک مرجع زنده رجوع کنم. در آن زمان جامعه محترم مدرسین حوزه علمیه قم هفت نفر را به عنوان مرجع معرفی کرده بود. من از مرحوم صفایی پرسیدم از بین این هفت نفر کدام یک اعلم است؟ ایشان فرمودند هیچ کدام بر دیگری رجحان ندارند و همه در یک سطح هستند. ایشان سه نفر را به ترتیب نام بردند؛ اول آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی)، دوم آیت‌الله مؤمن (رضوان‌الله‌علیه) ـ که البته جامعه مدرسین ایشان را معرفی نکرده بود ـ و سوم آیت‌الله شبیری زنجانی (ادام‌الله‌ظله). سپس گفتند حالا که هم‌سطح هستند، تقلید از رهبری، حمایت و تقویت ایشان با فراهم‌کردن زمینه‌رسیدن وجوهات به ایشان رجحان دارد، زیرا ایشان کشور را اداره می‌کند و اگر امکانات مالی ایشان تقویت شود، در تقویت پایه‌های انقلاب مفیدتر خواهد بود....» 

 امثال ایشان در حوزه‌ها بمانند و پاسخگوی سؤالات باشند
برخی یاران و شاگردان صفایی از توجه آیت‌الله خامنه‌ای به وی خاطراتی نقل کرده‌اند. امری که با توجه به شخصیت جامع فکری و فرهنگی رهبری، قابل قبول به نظر می‌رسد. نمونه‌ای از این قبیل خاطرات، دیدار برخی از یاران عین- صاد با رئیس‌جمهور وقت، در اوایل دهه ۶۰ است. حجت‌الاسلام محمدعلی علی‌گو ماجرا را به ترتیب پی آمده روایت کرده است:
«بیشتر صحبت‌ها نقل شده از شاگردان آیت‌الله حائری است که با رهبری دیدار داشتند و این مسائل را با ایشان در میان گذاشته‌اند. مثلاً یک‌بار آقای مسیح مهاجری در روزنامه جمهوری اسلامی، درباره آیت‌الله حائری مطلبی نوشت و ایشان را یک فرد التقاطی خواند! آن موقع روزنامه جمهوری اسلامی متعلق به حزب جمهوری اسلامی بود. در همین‌باره در کتاب حکایت‌ها و هدایت‌ها نوشته سیدمسعود پورسید آقایی آمده است: در همین زمان به همراه جمعی از افراد از جمله آقایان لاجوردی، نقدی، تجلی، موسوی، نیکخواه و محمودی در دفتر ریاست‌جمهوری خدمت‌شان رسیدیم. آقای مصطفی موسوی از شاگردان سابق مقام معظم رهبری و هم واسطه این دیدار بود. ایشان با گرمی از همه ما استقبال کردند. یکی از دوستان گفت در روزنامه‌ای که شما مدیر مسئول آن هستید، در مورد آقای صفایی چنین چیزی نوشته شده است. ایشان گفتند من اطلاع ندارم. یکی از دوستان روزنامه را به ایشان داد. ایشان با دقت خواندند و در حین خواندن گفتند عجب! عجب! بعد فرمودند من آقای صفایی را از نزدیک می‌شناسم، ایشان به منزل ما (در مشهد) آمده است، من هم به منزل ایشان (در قم) رفته‌ام، ایشان در تفسیر قرآن صاحب‌نظر است، همچنانکه علامه طباطبایی صاحب‌نظر است از قول من به ایشان سلام برسانید و بگویید این یک موجی است که فروخواهد نشست، در مقابل آن نایستند، زودگذر است. ما به امثال ایشان در حوزه‌ها نیازمندیم، ما که گرفتار کار‌های اجرایی شده‌ایم، اما امثال ایشان باید در حوزه‌ها بمانند و پاسخگوی نیاز‌های حوزه و سؤالات و شبهات باشند... بنا شد که با آقای مسیح مهاجری هم گفت‌وگویی داشته باشند و تذکری بدهند که ما دیگر از کم و کیف آن بی‌اطلاعیم....» 

 ردپای عین- صاد در تولیدات فرهنگی و سینمایی
استاد صفایی، توجه به جریان فرهنگ و هنر در جامعه را در زمره وظایف و رسالت‌های فرهنگی خویش قلمداد می‌کرد. او در سمت و سو دادن به بسیاری از تولیدات سینمای دینی، نقش عمده یا منحصر به فرد داشت. این در حالی است که جامعه کمتر از آن‌ها مطلع شده است. حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمجید پورطباطبایی در این فقره خاطرنشان ساخته است:
 «آقای داوودنژاد قبل و در هنگام ساخت فیلم نیاز، هفته‌های متمادی در شب‌های سه‌شنبه به جمکران می‌رفت. از نظر بنده در مجموعه آثار آقای داوودنژاد، فیلم نیاز از سایر فیلم‌های دیگر ایشان کاملاً شاخص و جداست. در فیلم نیاز، رفت‌و‌آمد و ارتباط آقای داوودنژاد با آقای صفایی کاملاً محسوس و مشخص است. همچنین آقای میرکریمی بعد از اکران فیلم زیر نور ماه، در مصاحبه با مجله فیلم در پاسخ به این سؤال که ایده اولیه این فیلم چگونه به ذهن شما رسید، اظهار کرده بود: من با روحانی‌ای روبه‌رو شدم به اسم علی صفایی (عین- صاد) و با طرز رفتار و سیر و سلوک و زندگی او آشنا شدم و فیلم زیر نور ماه را با توجه به زندگی عین -صاد و شناختی که از او داشتم، ساختم. مرحوم صفایی نیز در آخرین سفرشان به مشهد قصد بازدید از پشت صحنه فیلم کودک و سرباز میرکریمی را داشت که به لقا الهی پیوست. شاید کمتر کسی بداند که بیشتر بار محتوایی فیلم روز واقعه کار مرحوم صفایی است. فیلمنامه روز واقعه را بهرام بیضایی نوشته، اما مقایسه فیلمنامه و فیلم نشان می‌دهد که این دو به معنای واقعی کلمه با هم متفاوتند. حتی این تأثیرگذاری به گونه‌ای بود که کارگردان این اثر یعنی شهرام اسدی هم متوجه نمی‌شد! ناظر فیلم یعنی مرحوم مهدی حسینی - که در تصادف همراه با ایشان مرحوم شد- پیش‌تر به مرحوم صفایی فیلمنامه را برای مطالعه داده بود و در زمان فیلمبرداری این فیلم در بیابان‌های اطراف ساوه هر روز از سر صحنه فیلمبرداری به منزل مرحوم صفایی می‌آمد و در مورد اتفاقات آن روز توضیح می‌داد. ایشان هم پیشنهاد می‌داد که مثلاً این گفتگو‌ها را هم در کار اضافه کنید. سرانجام اتفاقی که افتاد این بود فیلمنامه روز واقعه آقای بیضایی که بیشترین شاخصه‌اش عشق یک مسیحی به یک دختر مسلمان بود، تبدیل به یک فیلم تأثیرگذار عاشورایی شد که هنوز هم بعد از این همه سال، هیچ فیلمی نتوانسته جایگزین روز واقعه شود....» 

 سلوک اخلاقی صفایی، جذب‌کننده اقشار گوناگون
راز تأثیر شگرف صفایی را باید در اخلاق مجذوب‌گر وی جست‌وجو کرد. هرکس به بهانه‌ای با او مراوده می‌یافت، در کمند جاذبه‌اش قرار می‌گرفت و در آن می‌ماند. این اکسیر راز مانایی دین و متولیان آن در جامعه است و عین- صاد، به نیکی از آن برخوردار بود. حجت‌الاسلام محمدعلی علی‌گو در تبیین این خصلت استاد خویش چنین آورده است:
«هر کسی دچار هر مشکل و درماندگی می‌شد، سراغ استاد می‌آمد. بعضی‌های‌شان مشکل مادی داشتند. دیگری مشکل رفتاری داشت و از استاد کمک می‌خواست. بعضی مشکل سیاسی داشتند، آن دیگری مشکلات عقیدتی و... کلاً آدم‌هایی که افسرده بودند یا در راه مانده بودند، به استاد مراجعه می‌کردند. در خانه ایشان همیشه باز بود و مردم در طول شبانه‌روز به ایشان مراجعه می‌کردند. من در خاطرات کسی دیدم که این فرد ساعت سه نیمه شب به خانه مرحوم آیت‌الله صفایی مراجعه کرده و کمک خواسته است! خیلی عجیب است که وقتی نیمه شب هم در خانه‌اش را بزنند، وقتی ایشان در را باز می‌کند با روی خوش او را می‌پذیرد و دردش را درمان می‌کند. مرحوم صفایی در بحث‌های تربیتی خودش، به صورت عملی بسیار موفق عمل کرده است. افراد بسیار زیادی هستند که در یک برخورد با ایشان مریدش شده‌اند، برخی از آن‌ها کسانی بودند که در خیابان به او ناسزا می‌گفتند! اما ایشان به جای تلافی، دور می‌زد و برمی‌گشت و با آن فرد صحبت می‌کرد و در همان برخورد اول آن فرد شرمنده می‌شد و عذرخواهی می‌کرد و ارتباط می‌گرفت. من الان افرادی را در ذهن دارم که اولش به استاد در خیابان ناسزا گفته‌اند، اما بعد به خاطر برخورد خوب ایشان طلبه و الان مبلغ دینی شده‌اند. این افراد زندگی‌شان پس از برخورد با آیت‌الله صفایی حائری، کاملاً تغییر کرد و الان آدم‌های بزرگی شده‌اند که دیگر نمی‌شود اسم‌شان را برد. کسانی که با یک فحش دادن با حاج آقا آشنا شدند، اما در ادامه با او دوست شدند و مراوده یافتند....» 

 و کلام آخر در اندیشه دینی عین- صاد
ما در این مقال، از جزء به کل رسیدیم. از رویکرد سیاسی صفایی آغاز کردیم و به نوع نگاه وی به معارف دینی رسیدیم. بی‌تردید آنچه او را به این رتبه از تأثیر فرهنگی و اجتماعی رساند، تفکر جست‌وجوگر و پاسخگوی وی بود. عین- صاد متون کلان دین را مبنا قرار داد و از بطن آن برای مسائل و مشکلات جامعه راه حل استنباط می‌کرد. حجم تولیدات وی در این عرصه اعجاب‌آور می‌نماید. گستره‌ای که تا هم اینک نیز انتشار آن تمام نشده است! عباس صفایی حائری برادرزاده استاد در این‌باره می‌نویسد:
«فهم او ریشه در انسی عمیق و همیشگی با قرآن و احادیث داشت. از دیگر سو روش مواجهه با منابع و حیانی و آداب تفسیر و برداشت از متن دین را به‌خوبی می‌دانست. صفایی این‌گونه اصیل و مستند از دین روایت می‌کرد. او با گشودگی کم‌نظیری فرهنگ زمانه خود را مطالعه می‌کرد و با شاخه‌های مختلف علوم انسانی از ادبیات و هنر تا فلسفه و روانشناسی آشنا بود. این وسعت مطالعات و گستره ارتباطات صفایی با انسان‌ها و رفت‌وآمد‌های بی‌تکلفش او را با چالش‌های دین در جهان جدید و همچنین بن‌بست‌ها و نیاز‌های انسان معاصر آشنا ساخت. صفایی با فهم این چالش‌ها و درک نیاز‌های انسان به دامن وحی پناه برد و تلاش کرد با تکیه بر قرآن و سنت، طرحی برای یک سلوک سالم و سرشار از معنی را برای انسان دراندازد. در طرح او از زندگی دین بال انتخاب آدمی است. از لحظه‌ای که انسان نسبت به زندگی و حضورش در هستی احساس مسئولیت می‌کند، هر انتخابش همراه با پرسش‌های بسیاری می‌شود، پرسش‌هایی فوری که پاسخ آن را نمی‌توان از هر منبعی توقع داشت. صفایی بر این باور بود که انتخاب انسان در هستی پیچیده و منظمی اتفاق می‌افتد که علم در مسیر تجربه قوانین آن است. در چنین بستر مرتبط و مبهمی نمی‌توان بی‌گدار به آب زد. انسان نیاز به شناخت‌هایی دارد که مسیر او را روشن کند. صفایی این آگاهی حیاتی را از دامن وحی جست‌وجو می‌کرد. گستره و پیچیدگی هستی، فرصت کوتاه انسان در این جهان و مسیر طولانی او تا بعد از مرگ احاطه‌ای را می‌طلبید که ماورای توانایی بشر است تنها خداوند می‌تواند چنین حدی از معرفت را به انسان ببخشد. نقطه عزیمت صفایی برای شناخت و ایمان به خدا و دین، همین درک عمیق از نیاز‌های انسان است، نیاز‌های او در ارتباط با خودش، جامعه انسانی و هستی....»

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار