جوان آنلاین: دکتر محمدرضا مهراندیش، رئیس کل اسبق موزه ملی ایران و کارشناس ارشد پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری درباره اهمیت سفر میگوید: «سفر در تاریخ، تمدن و فرهنگ ایران، جایگاه بااهمیتی دارد و برای درک ظرفیتها و زیباییهای جهان امر لازمی به حساب میآید.» او این گفتگو را با این بیت از عطار نیشابوری آغاز کرد: «زین بحر همچو باران، بیرون شو و سفر کن
/زیرا که بیسفر تو هرگز گهر نگردی» و در ادامه یادی از سعدی شیرازی کرد که در غزلی گفته است: «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی.» وی معتقد است: سفر همواره از علاقهمندیهای خانوادههای ایرانی و متناسب با شیوه و سبک زندگیشان بوده و است. وجود کاروانسراهای متعدد به جا مانده از گذشتههای دور و نزدیک که امروز به عنوان میراث فرهنگی و حتی به عنوان میراث جهانی شناخته میشوند، نشانه توجه به سفر به عنوان بخشی پیوسته به سبک زندگی ایرانیان در گذشته بوده است. معمولاً انسانهای مشتاق و جستوجوگر به دیدن ناشناختهها و دیدن بناها، اماکن تاریخی و طبیعی تمایل داشتهاند و دارند. او با اشاره به سفرنامه ابن بطومه یا کتاب سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی و سیر و سیاحت سعدی شیرازی مهر تأییدی بر این موضوع میزند که این سرمایههای تاریخی همراه با سفرهای دشوار، پرمشقت و سیاحت در زندگی مردمان و سرزمینهای دور و نزدیک بوده است که علاوه بر تکامل و پختگی، توانستند تجربههای گرانبهایی به دست بیاورند و آثارشان را ماندگار کنند و به ثبت برسانند. از گفته این کارشناس چنین برمیآید که توجه خانوادهها به سفرهایی به شرط ارزان و ساده، اما با هدف و برنامهریزی شده میتواند راهی برای تربیت نسل و خلق سرمایههای تاریخی برای آینده کشور باشد. مهراندیش همچنین تأکید میکند سفر را نباید با اشرافیگری و لاکچریبازی آلوده کرد، زیرا نمایش چنین سفرهایی حسرت در دل مردم میکارد! متن پیش رو ماحصل گفتگو با این کارشناس ارشد پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری است که میخوانید.
در ابتدای مصاحبه بفرمایید اهمیت مسافرت و رفتن به سفر برای خانوادهها چیست؟
در فرهنگ ما ایرانیان، توجه و میل به سفر بسیار بااهمیت است. دلایل فراوانی را میتوان ذکر کرد که سفر برای انسان موضوع مهمی است و مسافرت برای خانوادهها بسیار اهمیت دارد. در طول سفر خانوادهها در کنار هم علاوه بر تفریح، لذت بردن، گشت و گذار و به دست آوردن حس آرامش، تجربهاندوزی هم میکنند و به دانش و معلوماتشان افزوده میشود، همبستگی و همدلیشان تقویت میشود و خواسته یا ناخواسته زندگیشان بعد از هر سفر، غنیتر و پربارتر میشود، درسهای جدیدی از زندگی میآموزند و همراه با دوستان یا خانواده، خاطرات تلخ و شیرینی را در تاریخ زندگیشان ثبت میکنند. یکی دیگر از نکات جذاب سفر آشناشدن با جامعه، فرهنگها و قومیتهای جدید و پیداکردن دوستان جدید و مصاحبت و معاشرت با آنهاست.
رابطه بین سفر و سبک زندگی، چه ابعاد و ویژگیهایی در زندگی ما ایرانیها دارد؟
سفر خانوادههای ایرانی به قصد سیاحت یا زیارت همیشه از علاقهمندیهای آنها و متناسب با شیوه و سبک زندگیشان بوده و است. وجود کاروانسراهای متعدد به جا مانده از گذشتههای دور و نزدیک در سرزمین ما، اطراف شهرها و جادههای کشور که امروز دیگر به عنوان میراث فرهنگی و حتی به عنوان میراث جهانی شناخته میشوند، نشانه همین امر توجه به سفر به عنوان بخشی پیوسته به سبک زندگی ایرانیان در گذشته بوده است. سفر همیشه برای ایرانیان جذابیت خود را داشته و دارد. معمولاً انسانهای مشتاق و جستوجوگر به دیدن ناشناختهها و دیدن بناها و اماکن تاریخی و طبیعی تمایل داشته و دارند. برای نمونه اگر به کتاب سفرنامه «ابن بطوطه» یا کتاب سفرنامه «ناصر خسرو قبادیانی» نگاه بیندازیم، متوجه میشویم آنها چه سفرهای دشوار و پر مشقتی داشتهاند و چه تجربههای گرانبهایی نیز به دست آوردهاند و همان سفرهای دور و درازشان باعث پختگی و تکامل آنهاو خلق آثار ماندگارشان شده است یا «سعدی شیرازی» با سیر و سیاحت در زندگی مردمان و سرزمینهای دور و نزدیک، حکایات پند آموز و ماندگاری برای فرهنگ، تاریخ، ادبیات و جامعهشناسی ایران در کتاب گلستان سعدی ثبت کرده است که خواننده این آثار بیتردید با خواندن آنها مشعوف میشود.
با توجه به ویژگیهایی که اشاره کردید، اگر به هر دلیلی سفر از سبد خانوادهها حذف شود چه عواقبی به دنبال خواهد داشت؟
بدون تردید حذف سفر از زندگی خانوادههای ایرانی عواقب زیانباری دارد. این لطمه هم در زمینههای شخصی و خانوادگی و هم در زمینههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. در زمینه شخصی و خانوادگی سفر با موضوعاتی مانند استراحت، رفع خستگی، تجدید قوا، به قول خارجیها رفرش شدن زندگی انسان و همچنین طراوت، بازسازی روحیه و امیدآفرینی برای زندگی بهتر وبا نشاطتر همراه است. در زمینه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هم سفر اثراتی مهم و تأثیرگذار دارد که به طور مستقیم و غیرمستقیم برای بهبود کیفیت زندگی، توسعه ارتباطات و تبادلات فرهنگی درون جامعه، شناخت ویژگیها و ارزشهای اقوام مختلف، درک بهتر تفاوتها و تنوعهای فرهنگی جامعه ایرانی، شناخت سایر هموطنان، انسجام و اتحاد بیشتر، سرزندگی و شادابی اجتماعی اهمیت دارد. سفر در کنار این موضوعات، منافع اقتصادی و مالی هم برای مردم ساکن در مقصدهای مورد بازدید مسافران خواهد داشت.
ارزیابی شما از وضعیت سفرهای داخلی در سبد زندگی خانوادههای ایرانی چیست؟ آیا آماری در این زمینه دارید؟
متأسفانه به رغم تلاشهایی که از سوی دستاندرکاران بخشهای دولتی و خصوصی صورت گرفته است، کشور ما با وجود دارابودن جاذبههای ارزشمند میراث فرهنگی و طبیعی، همچنان سرانه سفر داخلی اندکی دارد. به هر حال بحثهای اقتصادی و کمبودهای زیرساختی در این رابطه برای رشد سفرهای داخلی، خیلی مهم هستند. آنطور که در آخرین آمارهای رسمی ذکر شده است، بیش از ۶میلیوننفر در نوروز۱۴۰۳ از موزهها و اماکن فرهنگی و تاریخی (از تاریخ ۲۴اسفند۱۴۰۲ لغایت ۱۲فروردین۱۴۰۳) بازدید کردند. آمارهای تعداد مسافرانی که در شهرها هم اقامت داشتهاند حکایت از این دارد کهاز ۲۴اسفند ۱۴۰۲ تا ۲۴فروردین امسال ۶۳میلیونو۶۴۷هزار «نفر- شب» اقامت ثبت شده است، البته این آمار مربوط به نوروز است که بیشتر حجم سفرها را داریم و بالطبع در سایر ایام سال چنین آماری وجود ندارد.
اگر بخواهیم سبک سفر رفتن ایرانیها را با خارجیها مقایسه کنیم، از نظر جنابعالی به چه نکات قابل توجهی میرسیم که باید مدنظر قرار گیرد؟
اغلب مردم در کشورهای دیگر برای سفر رفتن خیلی به خودشان سخت نمیگیرند. یک کولهپشتی بزرگ برمیدارند، روی دوششان میاندازند و راهی سفر میشوند و سفرهای ارزان و سادهای دارند. سفر از برنامههای تعریفشده زندگی آنهاست. از سفر به عنوان فرصتی برای آشنایی با فرهنگها و سنتهای کشورهای دیگر، دیدن جاذبههای تاریخی، طبیعی و میراث فرهنگی، تجربه غذاها و نوشیدنیهای جدید بهره میبرند که در اغلب مردم کشورمان این روحیه کمتر دیده میشود.
با مرور زمان فرهنگ سفر در بین خانوادهها تغییر کرده؛ اغلب شکل نمایشی به خود گرفته است و سعی میشود سفرشان را شیک و لوکس نشان دهند. این تغییر رویکرد علاوه بر سوءاستفاده برخی کاسبان و آسیبهایی به اصل موضوع سفر، چه تبعات دیگری برای جامعه به دنبال دارد؟
البته سفرهای به اصطلاح اشرافی و گران، درصد اندکی از سفرهای داخلی را شامل میشود و قشر خاص و محدودی به خاطر هزینههای سرسامآور این سفرها میتوانند چنین سفرهایی داشته باشند و سراغ رستورانها و هتلهای لوکس بروند و پولهای کلان خرج کنند. متأسفانه برخی هم به این نوع سفرها که باعث مشکلات و حسرتهایی برای اکثریت جامعه به خصوص جوانان میشود، دامن میزنند و منافع خودشان را بر منفعت اجتماعی و ملی ترجیح میدهند. متأسفانه اینگونه سفرهای گران و پرهزینه که با مفهوم سفر، مسافرت، سیر و سیاحت رایج و سنتی متفاوت هستند، به جای آنکه با هدف استراحت، آرامش و تجربهاندوزی باشد، برای نمایشدادن توانایی مالی و فخرفروشی و انعکاس گسترده برای چشم و همچشمی بعضی اقشار در صفحههای مجازی و به رخ کشیدن عکسها و فیلمهای آنچنانی است. در سالهای اخیر، تورهای خاصی به مقصدهای جذاب توریستی برای اینگونه سفرها راهاندازی شده است و بعضیها درآمدهای قابل توجهی هم دارند. مواردی مانند وسایل نقلیه خصوصی زمینی و هوایی، وعدههای غذایی در رستورانهای گران، پرسنل خدماتی حرفهای و آموزشدیده، هتلها، ویلاها و اقامتگاههای حفاظتشده و منحصربهفرد و تفریحات اشرافی در فهرست خدمات اینگونه سفرهاست. متأسفانه شنیده میشود برخی خانوادهها برای اینکه از قافله اینگونه سفرهای اشرافی جا نمانند حتی وامهای کلان میگیرند که برای بازپسدادن این وامها به مشکل هم برمیخورند! به هر حال این تجملگراییهای افراطی، یکی از آسیبها و بیماریهای فرهنگی و اجتماعی جامعه امروز است و نیاز به مطالعات جامعهشناختی و روانشناختی دارد، چراکه این رویههای ناپسند وقتی تبلیغ میشود و در یک قشر خاص عمومیت پیدا میکند، به عنوان یک معضل اجتماعی نیازمند اصلاح است. رسانهها به خصوص صداوسیما در این میان نقشی اساسی بر عهده دارند، به ویژه در زمینه تبلیغات بازرگانی نباید اینگونه تفریحات و سفرها را که فقط درصد بسیار کمی میتوانند از آن برخوردار شوند، تبلیغ کنند، آن هم در شرایطی که اکثریت مردم مشکلات سخت اقتصادی دارند و جوانان قادر به ازدواج و تشکیل یک زندگی ساده و حداقلی برای خودشان نیستند.
مطالبه مردم، سیاستگذاران، متولیان سفر و گردشگری از دولت چیست و چگونه میتوان شرایط سفر رفتن را برای همه اقشار جامعه فراهم کرد؟
برای سفر و گردشگری داخلی باید سیاستگذاری و برنامهریزی داشت. مردم انتظار دارند متولیان سفر و گردشگری در کشور این موضوع را درست و دقیق مدیریت کنند تا همه اقشار بتوانند از عهده هزینههای سفرشان بربیایند. یکی از راهکارها در شرایط اقتصادی فعلی، برنامهریزی برای سفرهای همگانی و ارزان است. همچنین توزیع سفر در تمام فصول سال و اقدامات مدیریتی برای ساماندهی توزیع جغرافیایی سفر برای همه استانهای ایران لازم است. متأسفانه هنور هم خیلی از نقاط جذاب کشورمان با وجود ظرفیتهای بالا و دیدنیهای بیمانند تاریخی و طبیعی، مسافر و گردشگر ندارند. قطعاً توزیع زمانی و مکانی درست سفرها یکی از وظایف دولتهاست. یک نکته دیگر را که میخواستم عرض کنم این است که خانوادهها به فرزندانشان سفرنامهنویسی و نوشتن خاطرههای سفر را گوشزد کنند. تجربه نگارش وقایع سفر، تجربه زیبا و باارزشی است، حتی از این طریق فرزندان ما برای حفظ میراث فرهنگی کشورمان هم بیشتر تشویق میشوند. نکته دیگر اینکه در سفرهای خانوادگی باید تلاش شود قواعد اجتماعی و زیستمحیطی سفر رعایت شود و به کودکان هم این قواعد به صورت عملی آموزش داده شود. نقش رفتارهای الگوساز بزرگترهای خانواده در سفرها خیلی مهم است. سفرها میتوانند نقش آموزشی و تربیتی هم داشته باشند. برای نمونه عرض میکنم وقتی در یک سفر خانوادگی، پدر و مادر خانواده به طبیعت و پاکیزگی محیط زیست احترام بگذارند، بدیهی است که در فرزندان خانواده هم روحیه طبیعتدوستی و حفاظت از طبیعت تقویت میشود. تأثیرات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی سفر و در مجموع مردمشناسی سفر از موضوعات مهم و قابل بررسی و مطالعه هستند.