از ماهها قبل پرونده جنگ اوکراین وارد مرحله جدیدی شده است. روسها با اقدامات تدریجی در محور شمال شرق اوکراین و منطقه خارکیف در حال پیشروی هستند و تحرک در محور جنوب شرقی را به آمادهسازی نیروی نظامی که عمدتاً نیروهای داوطلب خارجی افغانی و آفریقایی و تا حدودی روسی هستند و بیش از ۱۳۰ هزار نفر میشوند، موکول کردهاند. محور جنوب شرقی به تکمیل حلقه قطع اتصال اوکراین به دریای سیاه هدفگذاری شده و چهار استان شرقی را در سیطره روسیه قرار داده که ژئوپلیتیک جدیدی در دریای سیاه برای روسیه و کشورهای غربی شکل میدهد. اوکراین همچنین با بحران نیروی نظامی و کاسته شدن انگیزه جنگ در نظامیان اوکراینی که از مستشاران و گاه مجموعههای عملیاتی، اطلاعاتی و فرماندهی کشورهای غربی و امریکایی بهرهمند شدند، مواجه شده است. این بحران، روند جنگ را به عرصه ورود تسلیحات جدید هجومی از سوی امریکا و تعدادی از کشورهای اروپایی کشانده است. سلاحهای هستهای امریکا در لهستان مستقر شده و در کنار موشکهایی با برد متوسط و بلند، تحویل هواپیماهای جنگی امریکایی نیز در دستور اجراست. متقابلاً روسیه با آرایش موشکی و هستهای و مواضع روشن از سوی مشاوران پوتین، ضرورت دفاع هستهای-هجومی از امنیت و منافع روسیه و هدف قرار دادن چند پایتخت اروپایی با ماهیت بازدارنده در مقابل امریکا و حتی زدن چند ایالت مهم امریکا در شرق این کشور را دنبال میکند.
اوکراین با تکیه بر امکانات جدید غربی، آغاز اقدامات محدود پهپادی و موشکی در داخل خاک روسیه را آزموده که با واکنش شدید عملیاتی روسیه در مناطق گستردهای از اوکراین روبهرو شده است. روسیه با اعزام ناو و زیردریایی هستهای خود به سواحل کوبا، عزم خود را برای تکرار بحران موشکی کوبا در دوره خروشچف به نمایش گذاشته و این اقدام را رویهای طبیعی معرفی کرده است. حاصل این تصویر، این دغدغه جدی را در اروپا شکل داده و بحران اقتصادی در آلمان، انگلیس، فرانسه و شرکای جنگی اوکراین را به یک کابوس ویرانگر جنگی تبدیل کرده است.
اگرچه روسها به لحاظ نیروی رزمی امکانات وسیعی ندارند، ولی به مدد دارا بودن تسلیحات هجومی بازدارنده و تمرکز آنها بر تولیدات پرحجم دفاعی و هجومی و گسترش ناوگان دریایی و زیردریایی هستهای و ساماندهی اوضاع اقتصادی و مسیرهای کریدوری، شرایط خود را بهبود بخشیدهاند. در مقابل، غربیها با وجود اینکه در سه یادداشت از سوی کسینجر در سال پایانی عمر وی، توصیه به حل و فصل مسئله اوکراین شدهاند تا این کشور بین روسیه و غرب تقسیم شود و سرریز بحرانهای گوناگون جنگی و مالی دامن غرب را نگیرد، ولی امریکا و غرب برای یکسرهسازی نظام بینالملل به نفع خود، استمرار بحران و فرسایش توان روسیه را گام اول خود میدانند تا به پرونده چین وارد شوند. نشست اخیر جی ۷ با اینکه از راهحل سیاسی غیر مشروط سخن گفته، ولی با کارت مصادره اموال روسیه در امریکا و غرب و دادن اموال روسیه به اوکراین تا ۵۰ میلیارد دلار با واکنش روسیه روبهرو شده است. روسیه نیز که تا ۲۰۲۲، با ۸۳ میلیارد دلار سرمایهگذاری جی۷ در خاک خود، دارای حاشیه مانور است و تهدید به مصادره آن نموده، کابوس خسارت ۸۳ میلیارد دلاری را برای کشورهای جی۷ به رخ کشیده است. اگر تمایل غرب برای پایان بحران با روشهای سیاسی را جدی بگیریم، غرب با اقدامات ارعابگونه نظامی و مالی، به دنبال بهبود بخشیدن کارت بازی و چانهزنی در مذاکرات سیاسی است که با توجه به شرایط موجود، هیچ افق قابل اعتمادی برای مؤثر بودن این مانور تسلیحاتی و مالی غربی بر روسیه مشاهده نمیشود، چرا که راهبرد فرسایش روسیه و تنزل جایگاه بینالمللی آن در این روند مشاهده نمیشود و غرب به این هدف راهبردی نیازمند است تا شکست در جنگ بحران، بر مشکلات مجموعه غربی اضافه نشود. چشمانداز خروج از بنبست را نمیتوان از شاخصهای فعلی دریافت کرد و آنچه شانس استمرار در بحران اوکراین نشان میدهد، ادامه جنگ فرسایشی و کم شدت را محتمل مینماید.
رشد جریان راستگرا در حکومتها و پارلمان اروپا و احتمالات انتخابات ریاستی امریکا، تعیینکننده مسیر تحولات در بحران اوکراین است که حداقل تا اوایل سال میلادی جدید باید منتظر ماند.