جوان آنلاین: این یادداشت نقد یا تحلیل فیلم نیست، بلکه واکاوی یک بحران فرهنگی است، چراکه حرمت قلم و ادبیات سینمایی بیشتر از خزعبل و زبالههایی است که به عنوان اثر هنری ساخته میشوند، شبهفیلمهایی که مخاطب را گول میزند و فقط جیب آنان را نشانه میگیرد. فارغ از اینکه علاقهای به دیدن فیلمی از مسعود اطیابی داشته باشم به دلیل مسئولیت کاریام مجبور به دیدن تگزاس ۳ شدم.
اطیابی، کارگردان پرکاری است و در این چند سال توانسته سالی چند فیلم و سریال بسازد. اینکه چگونه میتواند و هزینه ساخت این آثار از کجا میرسد به کنار، اما او توانسته یکتنه با ساخت فیلمهای بیکیفیت آثاری بسازد که سلیقه بخشی از سینماروها را به ابتذال سوق دهد. تگزاس ۳ هم با همین مختصات ساخته شده، اثری که بیش از حد دچار هجو و لودگی شده و انگار اطیابی فیلمهایش را عمداً براساس ابتذال میسازد. پردازش سخیف در فیلمهای اطیابی نه اجازه ایجاد کمدی میدهد و نه حتی طنازی به وجود میآورد. تنها عاملی که باعث میشود فیلم به سه قسمت برسد، قطعاً استفاده از گیشه است. بهطور صریح میشود گفت که در آثار شبهکمدی مانند تگزاس، دلالی اولویت اصلی در ساخت محسوب میشود. نه فیلمنامهای در کار است و نه کارگردانی در اثر احساس میشود، حتی اطیابی به خودش زحمت نداده نقدهای دو قسمت قبل را در قسمت سوم رفع کند و باز هم سام درخشانی و پژمان جمشیدی به عنوان بازیگران اصلی فیلم حضور دارند، اما اینبار همنشینی این دو بازیگر جواب نداده و هر آنچه از این دو بازیگر و سایرین دیده میشود، لودگی در بستر هجو است. نه موقعیت جدیدی در اثر دیده میشود و نه کارگردان تمهیدات جدیدی برای قسمت سوم تگزاس فراهم کرده است.
تمامی موقعیتها تکراری و منسوخ است، به طوری که حتی تکهکلامها کار نمیکنند و بسیار سخیف هستند. به این فکر کنید که این فیلم ردهبندی سنی ندارد و بچهها هم به سالن سینما میروند. اینکه از اول و تا آخر فیلم بحث موادمخدر و کوکائین است یا فحشهای رکیک داده یا اینکه دیالوگهای اروتیک رد و بدل میشود، بدآموزی ندارد؟! حتی کاراکتر بهرام که پژمان جمشیدی آن را بازی میکند نوع واکنشها و نوع دیالوگ گوییاش شباهت به کسانی دارد که ابهام جنسی دارند! این کاراکتر چگونه میتواند برای مخاطب ایجاد کمدی کند؟ به نظر میرسد تگزاس ۳ سعی دارد بیشتر مخاطب را تحت تأثیر لودگی قرار دهد و با دیالوگهایی که در شأن مخاطب نیست، ایجاد خنده کند.
در تگزاس ۳ حتی موقعیت طنز هم وجود ندارد. تمامی موقعیتها در دو سری قبل کار شده و اینجا دیگر کارکردی ندارند، آنچه تعجبآور است، حجم زیادی از نابلدی اطیابی است. او فکر کرده با حضور جمشیدی و درخشانی میتواند کمدی تولید کند، اما کمدی در دیدگاه اطیابی به اندازهای سخیف و غیرقابل تحمل است که بعد از گذشت ۲۰ دقیقه از زمان فیلم عدهای تماشاگر سالن را ترک میکنند، چراکه تگزاس با ساختاری که دارد به مخاطب توهین میکند. فیلمی که چیزی برای عرضه ندارد و میخواهد با دیالوگهای بداهه و مبتدیانه مخاطب را بخنداند.
قطعاً مخاطب فهیم سینما صبر لازم را برای دیدن کامل این فیلم ندارد. اطیابی جریان اصلی سینمای ایران را به سمت شبهفیلمهای سخیف سوق داده و حتی فیلمهای او ماقبل از فیلمفارسی است. نه متنی وجود دارد و نه اجرای قابل قبولی. با دو بازیگر تکراری و دیالوگهای بداهه و موقعیتهای منسوخ، کمدی شکل نمیگیرد. اضافه کنید که تهیهکننده، سرمایهگذار و کارگردان فقط به گیشه فکر میکنند و اینکه رکورد پرفروشترین فیلم برای کدام فیلم است! سینمای کمدی ما فقط به فروش بسنده کرده و برای تولیدکنندگان کیفیت اثر مهم نیست. در چنین برهه حساسی چه توقعی میشود از سینمای ایران داشت؟ سینمایی که دیگر تأملبرانگیزی خود را از دست داده و سیستم فرهنگی کشور هم تلاشی برای بهبودی کمدی فاخر نمیکند.