جوان آنلاین: هر چند با آمدن تابستان برنامهریزی خانوادهها برای ایام فراغت آغاز میشود، اما در نظر بسیاری از کارشناسان فراغت تنها خاص یک یا چند ماه از سال نیست و لازم است هر فردی کنار فعالیت تحصیلی و کاری زمانهایی را به برنامهها و فعالیتهای مورد علاقهاش بپردازد تا موجب رشد و شکوفایی او در همه ابعاد شود، در غیر این صورت زندگی افراد میشود همان زندگی کاریکاتوری که در نظر بسیاری از کارشناسان از جمله محسن نصری جامعهشناس، تک بعدی پیش میرود و به شدت آسیبزاست. به گفته وی، فراغت در انحصار یک فصل، تعریفی در سبک زندگی اسلامی ندارد. در واقع عبارت اوقات فراغت به معنی بیکاربودن در سبک زندگی اسلامی بیمعناست و عبارت تنظیم اوقات در آن مطرح است که با انجام آن زندگی از حالت تک بعدی خارج میشود و افراد در همه ابعاد رشد و پرورش مییابند، بنابراین لازم است تجدیدنظری در مفهوم و شکل اوقات فراغت صورت گیرد و فرهنگ اوقات فراغت به همه ماهها و فصلهای سال تقسیم شود تا سبک زندگی از علوم انسانی غربی به سمت علوم انسانی اسلامی تغییر پیدا کند. در ادامه مصاحبه با این جامعهشناس را پیشرو دارید.
نظر شما درخصوص این موضوع که بیشتر توجهات به اوقات فراغت در ایام تابستان صورت میگیرد، چیست؟
ابتدا تعریف مختصری از اوقات فراغت داشته باشیم؛ اوقات فراغت، یعنی فارغشدن از کار، شغل، درس. زمانهایی که فرد مطابق میل و علاقهاش رهبری میشود. در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است: دو نعمت است که بسیاری از مردم با آن آزموده میشوند؛ فراغت و تندرستی. از این حدیث چنین استنباط میشود اگر برای فراغت برنامهریزی نباشد، میتواند زمینه بسیاری از آسیبهای اجتماعی شود. در بحث برنامهریزی اوقات فراغت دو بحث مبنایی وجود دارد؛ نکته اول اینکه نظام توسعه غربی ایامی از سال که فرد به کار اقتصادی درآمدزا مشغول نیست، اوقات فراغت نامیده میشود، به همین دلیل میگویند در آن اوقات ورزش و مطالعه و تفریح کنید، یعنی در تعریف اوقات فراغت فقط بعد مادی مدنظر است، اما در سبک زندگی و نگاه پیشرفته اسلامی، اوقات فراغت نداریم، بلکه تنظیم اوقات داریم، یعنی باید زمان را به گونهای تنظیم کرد تا به همه امور رسید. همانطور که خداوند در سوره انشقاق نیز فرموده است: «از یک کار مهم فارغ شدی به کار مهم دیگری بپرداز.»
پس در بحث فراغت تفاوت نگاه غربی و اسلامی در این است که در نگاه جامعهشناسی غربی، انسانی که در ایامی مشغول فعالیت اقتصادی درآمدزا نیست آن زمان اوقات فراغت او میشود، اما در سبک زندگی اسلامی چیزی به عنوان اوقات فراغت به معنای بیکاربودن نداریم، بلکه تنظیم و برنامهریزی برای اوقات داریم. بر همین اساس بعضی اموری که در اوقات فراغت سبک زندگی غربی لحاظ میشود در سبک زندگی اسلامی یک نیاز ضروری برای انسان است که باید برای آن برنامهریزی کند. به طور مثال مطالعه و ورزش تنها برای اوقات فراغت نیست، بلکه یک نیاز ضروری است که طی سال باید به آن توجه کرد. مورد دیگر همراهی و کنار خانواده و اقوام بودن است که در اسلام صله ارحام یک اصل مهم به شمار میرود، بنابراین طی سال باید وقت خاصی را برای آن گذاشت.
در روایتی از امام رضا (ع) آمده است که میفرمایند: وقتتان را چهار قسمت کنید یا در روایت دیگری از امیرالمؤمنین (ع) آمده است بخشی از اوقاتتان را به عبادت، بخشی به کار و تلاش، بخشی را برای ارتباط با دیگران و بخشی را برای تفریح حلال قرار دهید، بنابراین با تنظیم وقت در زندگی هر کاری زمان مخصوص خود را میگیرد.
نکته دوم، براساس روایت حضرت علی (ع) و امام رضا (ع) وقتی اوقاتی را توأم با کار به تفریح و نشاط اختصاص دهیم، در اصل فرد آماده میشود تا بقیه فعالیتش را به درستی و به نحو احسن انجام دهد. به همین جهت در کنار ۹ ماه تلاش دانشآموز و دانشجو در مدرسه و دانشگاه، همچنین فعالیت روزانه بقیه اقشار جامعه، باید تلاش کرد در همان ایام زمانی برای استراحت روحی و فکری، ایجاد نشاط با ورزشکردن و ارتباط با دوستان قرار داده شود که متأسفانه سبک زندگی ما به این حد نرسیده و روی آن کار فکری نشده است. مراکز فرهنگی نیز تنها در ایام تابستان بحث اوقات فراغت را به جد مطرح میکنند و به آن میپردازند، در حالی که تفریح، ورزش و مطالعه باید در همه ایام زندگی لحاظ شود. راهحل آن هم مشخص است باید از سبک زندگی غربی دوری کرد و تنظیم اوقات به سبک زندگی اسلامی داشت. خانوادهها باید در هفته وقتی را برای تفریح و ورزش مانند دیدن فیلم در سینما و انجام برنامههای جذاب و برخلاف کارهای روتین انجام دهند.
خانوادهها را با ابعاد مثبت و منفی ایام فراغت آشنا میکنید؟
به هر حال از کودکی فصل تابستان به عنوان اوقات فراغت معرفی شده است. در بیان بعد مثبت آن باید گفت این ایام فرصت خوبی برای دانشآموزان به جهت فشار تحصیلی ۹ ماهه است. تابستان فرصتی برای برآورده شدن نیازهای سلامتی، نشاط، هیجان کودکی و نوجوانی است. کودک، نوجوان و جوان نیاز دارد هیجان خود را تخلیه کند، بنابراین لازم است برنامهریزی دقیقی داشته باشیم، ولی این به آن معنا نیست که مسائل اصلی زندگی مانند علم و دانش، عبادت و معنویت و تلاش در ارتباط با دوستان صالح در حاشیه قرار بگیرد.
در بیان معایب آن باید گفت افراط و تفریط هم آسیب فردی دارد و هم آسیب اجتماعی. اگر قرار باشد نسل جوان و نوجوان تنها به ورزش بپردازد، صبح تا شب به کلاسهای مختلفی مثل نقاشی یا دورهمیهای دوستانه برود، دیگر ابعاد نیازهایش فراموش میشود و این خود یک آسیب اجتماعی است و از همه بدتر آنکه شخصیت متعادلی برای او شکل نمیگیرد. این همان زندگی کاریکاتوری است که شاید در نگاه دیگران خندهدار هم به نظر برسد. چون تناسبی بین اجزای آن نیست. یک دست بزرگ است، یک دست کوچک، یک پا بزرگ است یک پا کوچک. نباید زندگیهایمان کاریکاتوری باشد. باید بین نیازها تناسب ایجاد کرد.
شاید به خاطر همین نگاه تک بعدی است که بعضی دانشآموزان با پایان تابستان رغبتی برای رفتن به مدرسه ندارند یا به عبارتی شروع مهر با همه زیباییهای پاییزیاش برایشان خوشایند نیست؟
درست است. این بیرغبتی طبیعی هم است، چون دانشآموزی که سه ماه تابستان را فقط در تفریح، بازی، سفر و دید و بازدید بوده از کسب علم ودانش دور بوده، ساعات خواب و استراحتش آزاد بوده، قطعاً برایش سخت است که بخواهد در چارچوب قرار بگیرد و سر ساعتی بخوابد و سرساعتی بیدار شود.
این تعادل نداشتن چه آسیبهای اجتماعی دیگری به همراه دارد؟
اگر این تعادل برقرار نشود، نابهنجاریهای اجتماعی دیگری مانند وندالیسم را نیز پدید میآورد، چراکه افراد محروم شده از امکانات اجتماعی به خاطر آنکه نمیتوانند از آن امکانات بهرهبرداری کنند به آنها آسیب میرسانند. نکته مهم دیگر آنکه بعضی کلاسهای آموزشی، تفریحی و ورزشی با هزینههای زیاد تعریف میشود، به همین خاطر بخشی از خانوادهها نمیتوانند فرزندشان را در این کلاسها ثبتنام کنند، بنابراین این دانشآموز سرخورده میشود و در طول سال تحصیلی یک سطح منفی تحصیلی خواهد داشت و در واقع تحقیر اجتماعی میشود. این تحقیر شدن روی روابط اجتماعی او هم تأثیر دارد و دانشآموز به خاطر تفاوت در سطح طبقاتی نمیتواند تعاملات خوبی داشته باشد. به عنوان مثال دانشآموزی که ۹ ماه از سال را در یک نیمکت کنار دوستش مینشیند، وقتی میبیند رفیقش سه ماه تابستان را به کلاسهای مختلف رفته است، اما او از این کلاسها محروم بوده، دچار عقده و در پی آن خسارت اجتماعی میشود و در نهایت این جامعه است که دچار تنش خواهد شد. بالاخره این عقدههای درونی سر باز میکند و در روابط اجتماعی اثر منفی میگذارد.
آسیب دیگری که این عدم تعادل برجا میگذارد، رقابت ناسالمی است که ایجاد میشود. ما دانشآموزی را که ۹ ماه از سال فقط درس خوانده و به بقیه مسائل توجهی نداشته است، میخواهیم در سه ماهه تابستان دوباره از صبح تا عصر او را درگیر کلاسهای مختلف کنیم. شاید جنس کلاسها تفاوت داشته باشد، اما روال همان کلاس رفتن است. این دانشآموز در اوقات فراغت توانی به او افزوده نمیشود و شاید دچار مشکلاتی شود. از طرفی همان رقابت ثبتنامی پیش میآید، چراکه برای عدهای ثبتنام در کلاسها به لحاظ هزینهای مقدور نیست.
برای خروج از این مدل سبک زندگی و پیشگیری از آسیبهای آن چه پیشنهادی دارید؟
میطلبد نظام علمی و فرهنگی تجدیدنظر و فرهنگ اوقات فراغت را تقسیم و به تنظیم اوقات تبدیل کنند تا از علوم انسانی غربی به سمت علوم انسانی اسلامی برویم. در اینباره لازم است نظام آموزش و پرورش، نظام تربیتی خانوادهها و دانشگاهها تنظیم اوقات را به درستی تعریف و تبیین کنند تا فراغت در ایام تحصیل و کار هم لحاظ شود نه اینکه تنها در سه ماه تابستان باشد. در این باره چند اقدام پیشنهاد میشود؛ اول اینکه مجموعههای فرهنگی مانند خود آموزش و پرورش امکانات در اختیارش را در اختیار دانشآموزان قرار دهد. دوم اینکه مجموعههای عمومی مانند شهرداریها، مکانهای تفریحی و فراغتی خود را در اختیار نوجوان و جوانان قرار دهند تا آنها نخواهند به واسطه هزینه سنگینی که بر خانوادهها تحمیل میشود، محروم شوند. والدین هم تلاش کنند این تنظیم اوقات را انجام دهند و کار تربیتی و تفریحی را در خانه فرهنگسازی کنند. اگر در رفتارهای اجتماعی این روزهای جوانان شکل اسلامی رعایت نمیشود به همین دلیل است که مبنای علوم انسانی ما بر پایه غربی تعریف میشود، بنابراین میطلبد استادان و دانشجویان در رشتههای جامعهشناسی و روانشناسی در تنظیم اوقات کار کنند و مراکز فرهنگی و تربیتی نیز در ایام سال طوری تنظیم اوقات انجام دهند که ۹ ماه از سال فشار تحصیلی روی دانشآموز زیاد نباشد.