جوان آنلاین: برای رسیدن به هر هدف یا غایتی باید تلاش کرد ولی این تلاش بدون چیدن مقدمات، کاری بیهوده است چراکه هر مقصودی پیشنیازهایی دارد که اگر به آنها توجه نشود، نتیجه مطلوب حاصل نمیشود.
در دهههای ۶۰-۷۰ شعار «فرزند کمتر- زندگی بهتر» برای کنترل جمعیت در خیابان و پارک حتی به صورت تبلیغات در فیلمهای تلویزیونی و سینما تا درون زایشگاهها دیده میشد و به دلیل هماهنگی سازمانهای مرتبط و دیگر سازمانها، به گونهای که خانوادهای با تعداد فرزند کمتر محترم و فرهیخته محسوب میشد و حتی رسانههای تأثیرگذار مثل صداوسیما نیز خانوادههایی با نشان تکفرزندی یا بدون فرزندی را جزو خانوادههای بافرهنگ به جامعه مخاطب معرفی میکرد. سرانجام این موضوع به صورت یک فرهنگ درآمد تا جایی که باروری از شش فرزند به زیر دو فرزند کاهش پیدا کرد.
اگر چه تلاشها به نتیجه رسید، اما گرایش به رویکرد تکفرزندی و بیفرزندی، کشور و جامعه را با بحرانی مثل سونامی طلاق و طلاق عاطفی مواجه کرد و از همه بدتر اینکه ازدواج به عنوان یک توصیه دینی رنگ باخت، به گونهای که اگر از هر ۱۰ جوان ایرانی درباره ازدواج سؤال میشد، پاسخهایی مانند «فکر کن یکی بیاد و پاگیرش بشی!»، «یکی میاد، بعد چند نفر میشی و شیرینی زندگی میره!»، «ازدواج نمیکنم، اونوقت باید یه نفری کار کنم و نون چند نفر رو دربیارم!» شنیده میشد. این پاسخهای نچسب کنار ورود به بحران جمعیت، چراغ قرمز افول تربیتی را هم روشن کرده بود، چراکه معلوم میشد جوانان حقیقت و اساس زندگی را گم کردهاند.
به هر حال چارهای باید اندیشیده میشد، چراکه با گسترش فضای مجازی و به دنبال آن تبلیغات منفی از سوی غرب و بیگانگان، کار سختتر و فاصله نگاه جوانان به ازدواج و فرزندآوری روزبهروز بیشتر و بیشتر میشد تا جایی که فرزندآوری جایش را با بهآغوشکشیدن حیوانات خانگی عوض کرده بود! این نشان از آن داشت که شعارها برای داشتن فرزند کمتر، تحفهای جز فردگرایی، عدمپذیرش مسئولیت، طلاق و در نهایت بیبندوباری به ارمغان نداشته است.
چالش جمعیتی و از همه مهمتر فقر فرهنگی و خاموشی چراغ ازدواج در جوانان، باعث تغییر رویکردها و حتی به هشدار از طرف علما و احتمال آنکه این شعار توطئهای برای فروپاشی بنیان خانوادهها باشد، کشیده شد، به گونهای که حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب در ملاقاتی فرمودند: «حدس میزنم این یک نقشه خارجی باشد و با این امر موافق نیستم.» سرانجام ۳۰ اردیبهشت ماه مصادف با سالروز ابلاغ سیاستهای کلی جمعیت در سال ۱۳۹۰ برای جبران کاهش نرخ رشد جمعیت و باروری به عنوان روز ملی جمعیت در تقویم رسمی کشور به ثبت رسید.
ایشان ضمن ابلاغ این سیاستها تأکید کردند: «با توجه به اهمیت مقوله جمعیت در اقتدار ملی و با توجه به پویندگی، بالندگی و جوانی جمعیت کنونی کشور به عنوان یک فرصت و امتیاز؛ در جهت جبران کاهش نرخ رشد جمعیت و نرخ باروری در سالهای گذشته، سیاستهای کلی جمعیت ابلاغ میشود. با در نظر داشتن نقش ایجابی عامل جمعیت در پیشرفت کشور، لازم است برنامهریزیهای جامع برای رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور متناسب با سیاستهای جمعیتی انجام گیرد. همچنین ضروری است با هماهنگی و تقسیم کار بین ارکان نظام و دستگاههای ذیربط در این زمینه، اقدامات لازم با دقت، سرعت و قوت صورت گیرد و نتایج رصد مستمر اجرای سیاستها گزارش شود.»
نادیدهگرفتن مشوقهای ازدواج به عنوان پیشنیاز فرزندآوری
۱۰ سال از ابلاغ این سیاستها گذشته است و اگر چه گامهای بلندی با قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت برداشته شده، اما در قیاسها، پیری جمعیت همچنان نسبت به رشد جمعیت شیب تندتری دارد و این نشان میدهد چند جای کار لنگ میزند که یکی از آنها کمتوجهی به ازدواج جوانان است، البته درباره این موضوع ما شاهد چرخیدن صحبت و توصیههای زیادی بر زبان و قلمها هستیم، اما مقصود انجام کارهای خلاقانه و هنرمندانه در این زمینه است، چراکه تجربه نشان داده، تأثیرات این دسته از فعالیتهای فرهنگی بیشتر است. همانطور که در مقدمه نیز اشاره شد، برای رسیدن به هر هدفی، پیشنیازهایی لازم است، در موضوع فرزندآوری نیز ازدواج یک پیشنیاز و یک متغیر ضروری فرزندآوری است، لذا این امر نیاز به توجه بیشتری دارد و باید راهحلهایی را طراحی کرد تا ازدواج در این شرایط سخت اقتصادی و از آن طرف در برابر تهاجم فرهنگ غرب، تسهیل شود. هر چند مواردی مانند ازدواج آسان از جمله ازدواجهای دانشجویی رقمخورده است و تبلیغات زیادی هم برای انجام این نوع ازدواج در رسانههای مختلف دیده و خوانده میشود، اما کافی نیست و میطلبد کار بیشتری به خصوص در رسانههای پرمخاطب به صورت هنرمندانه انجام شود. همچنین در بررسی قانون جوانی جمعیت و تصمیمات درباره آن، با مشوقهای مختلفی روبهرو میشویم، اما در این قانون از ازدواج غفلت شده و در کل نگاهی برای تنوع تشویق جوانان به ازدواج دیده نشده است. تنها یک مورد و آن هم وام ازدواج است که در نظرسنجی از هر ۱۰ زوج، یک زوج رضایتمند درباره شیوه و زمان دریافت وام ازدواج پیدا نمیشود.
باید فکر و نگرشها را تغییر داد
ناگفته نماند مشکلات اقتصادی مانع اصلی ازدواج جوانان نیست. شاید در گپوگفت با خانوادهها و جوانان این موضوع به عنوان اولین مورد درباره موانع ازدواج مطرح شود، اما در نگاهی عمیقتر به گذشته همین خانوادهها درمییابیم بسیاری از آنها با درآمد کم، زندگیشان را از دو اتاق تودرتو شروع و در همان خانه دو یا سه فرزند هم به دنیا آوردهاند و از همه مهمتر اینکه در بررسی احوالات فرزندانشان، بعضی از آنها رشد و تربیت خوبی نسبت به افراد مرفه نیز داشتهاند، بنابراین همانطور که بسیاری از کارشناسان و متخصصان گفتهاند، مشکلات فرهنگی اهمتر و غالبتر از مشکلات اقتصادی است و برای تصمیم جدی در این باره نیاز است ابتدا افکار اصلاح شود.
سبک و فرهنگ زندگی ایرانی را جایگزین سوغات تهاجم نرم فرهنگ غربی کنیم
در آخر باید گفت هم خانوادهها و هم مسئولان باید به فکر تأمین نیازهای جوانان باشند و تفکرات غلطی را که مانع ازدواج آنهاست از ذهنشان دور کنند. باید به نحوی اصولی مؤلفههای سبک زندگی با فرهنگ ایرانی از جمله کار، تلاش، قناعت، پایبندی به اخلاق، ایمان و تقوا را با مؤلفهها و تبلیغات سوء تهاجم نرم غربی از جمله عدممسئولیتپذیری، فردگرایی، خودمحوری، فقدان ارزشمداری کار، ضعف مشارکت اجتماعی و ضعف تعلق ملی جایگزین کرد.
مسئولان نیز باید در تصمیمگیری و تصویب هر قانون و آییننامهای موارد را از همه جهات بررسی و لحاظ کنند تا در آینده شاهد ایرانی جوان باشیم. تحقق جوانماندن ایران تنها با درج شعار بر بیلبوردها و تبلیغات میسر نیست، باید کار کرد و عمل. این کار و عمل باید مانند همان دهههای ۶۰-۷۰ با عزم ملی و اتحاد و تصمیم جدی و راسخ شکل بگیرد تا به صورت فرهنگ واحد در همه اذهان لانهگزینی و روزبهروز گامها را به مقصود نزدیک و نزدیکتر کند.