کد خبر: 936090
تاریخ انتشار: ۰۷ آذر ۱۳۹۷ - ۱۳:۰۰
علیرضا علوی تبار، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، در تازه‌ترین گفت‌وگوی خود با مجله اندیشه پویا از خاطرات زندگی سیاسی و روشنفکری خود گفته است. در بخشی از این مصاحبه علوی تبار خاطرات خود را از فعالیتش در مرکز تحقیقات استراتژیک در زمان ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی و دوران ریاست حسن روحانی بر این مرکز نقل و خاطرات جالب و البته عجیبی از نحوه مدیریت روحانی بیان کرده است.

سرویس سیاسی جوان آنلاین: علیرضا علوی تبار، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، در تازه‌ترین گفت‌وگوی خود با مجله اندیشه پویا از خاطرات زندگی سیاسی و روشنفکری خود گفته است. در بخشی از این مصاحبه علوی تبار خاطرات خود را از فعالیتش در مرکز تحقیقات استراتژیک در زمان ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی و دوران ریاست حسن روحانی بر این مرکز نقل و خاطرات جالب و البته عجیبی از نحوه مدیریت روحانی بیان کرده است که بخشی از آن در ادامه از نظر می‌گذرد:

هاشمی رفسنجانی نقدها را جدی نمی‌گرفت

این فعال اصلاح‌طلب در جواب سوالی درباره صبر آقای هاشمی رفسجانی در برابر نقدهای برخی از پژوهشگران و مسئولین مرکز تحقیقات استراتژیک گفته است: «آقای هاشمی نقدها را جدی نمی‌گرفت چون ما کاره‌ای نبودیم. اما وقتی روزنامه سلام تأسیس شد، قضیه فرق کرد...روزنامه سلام که آغاز به کار کرد تصور آقای هاشمی این شد که ما در مرکز کار می‌کنیم و نتایجش را در سلام منتشر می‌کنیم. در حالی که اصلا اینطور نبود. یک مشکل دیگر هم پیش آمد. ساختمان مرکز تحقیقات استراتژیک مدتی در حال تعمیر بود و موقتاً طبقه‌ی پایین روزنامه‌ی سلام ساکن شدیم. آقای هاشمی حساس شده بود به این اتفاقات. آقای خوئینی‌ها هم احساس می‌کرد آقای هاشمی دوست داد او برود و سرد با او برخورد می‌کند. تا این که سر ساختن ساختمان مرکز تحقیقات استراتژیک، اقای هاشمی حاضر نشد تخصیص بودجه بدهد. آقای خوئینی‌ها این را دلیل گرفت که دیگر کار تمام است. به خصوص این که آقای هاشمی چند جا گفته بود که این‌ها کار علمی نمی‌کنند و کار سیاسی علیه دولت می‌کنند.»

روحانی مأموریت داشت همه را بیرون کند

علوی تبار درباره دوران ریاست حسن روحانی بر مرکز بررسی‌های استراتژیک و مأموریت ویژه او برای بیرون کردن اعضای سابق این مرکز از جمله عباس عبدی، حجاریان و کدیور گفته است: «آقای روحانی مدعی بود که یک نامه از آقای هاشمی دارد که باید همه‌ی ما را بیرون کند. آقای روحانی با آقای حجاریان از همه راحت ‌تر بود، برای آقای حجاریان ظاهراً این نامه را خوانده و گفته بود که آقای هاشمی به من گفته‌اند این‌ها را بریزید بیرون، اما من دارم با شما تسامح می‌کنم.»

ده دقیقه از دستگیری عبدی نگذشته بود، روحانی آدم فرستاد ماشین مرکز را پس بگیرد

وی همچنین درباره دستگیری عبدی و درگیری‌اش با روحانی بیان کرده: «حدود ساعت هشت صبح ریختند بودند خانه‌ی عباس عبدی و او را گرفته بودند. ساعت هشت و ده دقیقه از خانه‌ی عبدی به من زنگ زدند که از مرکز تحقیقات آمده‌اند تا ماشین مرکز را که زیر پای عبدی بوده ببرند؛ بدهیم یا نه؟ خیلی عصبانی شدم. تازه ده دقیقه بود که عبدی بازداشت شده بود. یعنی آقای روحانی می‌دانسته که قرار است عبدی را بازداشت کنند و آدم فرستاده بود ماشین را بیاورند...مستقیم رفتم اتاق آقای روحانی. مهاجرانی هنوز نیامده بود. دعوا کردم و گفتم خجالت دارد که هنوز ده دقیقه از بازداشت طرف نگذشته، برای پس گرفتن ماشین، آدم فرستید؟ و اصلاً از کجا می‌دانستید او به خانه بر نمی‌گردد؟ آقای روحانی توقع این برخورد را نداشت. کمی جا خورد. گفت شما نمی‌توانید این جا کار کنید، به درد این‌جا نمی‌خورید و خودتان را کنترل کنید. توی این فاصله زنگ زده بودند به مهاجرانی و او هم آمد. با ناراحتی گفت که این کارها چیست که می‌کنی؟ گفتم برای عبدی چنین اتفاقی افتاده که مهاجرنی هم گفت هر کسی خربزه می‌خورد پای لرزش هم می‌نشیند. من هم شروع کردم به بد و بیره گفتن و زدم بیرون.»

روحانی اجازه نقد دولت را نمی‌داد

او ادامه می‌دهد: «یکی – دو بار دیگر هم در جلسات شورای مجله‌ی راهبرد بحث‌مان شده بود. آقای جواد لاریجانی هم جزو شورا شده بود. یک بار آقای روحانی گفت نشریه‌ی مرکز پژوهش‌های مجلس که آقای لاریجانی در می‌آورد، جذاب‌تر است و چرا «راهبرد» این طور نیست؟ من هم گفتم که چون آن نشریه راحت می‌تواند از دولت انتقاد کند، شما هم اجازه‌ی انتقاد را بدهید، قول می‌دهم تیراژش بالاتر از آن برود. آقای روحانی و آقای دری نجف آبادی که معاون اقتصادی مرکز شده بود، آن‌جا واکنش تندی نشان دادند.»

روحانی همه پروژه‌های استراتژیک را لغو کرد و گفت درباره سربازی کار کنید!

این فعال اصلاح‌طلب همچنین درباره مخالفت‌های حسن روحانی با پروژه‌های پژوهشی مرکز بررسی‌های استراتژیک می‌گوید: «سر پروژه‌های تحقیقاتی هم درگیری‌هایی داشتیم. آقای روحانی می‌گفت پروژه‌ی فقر و نابرابری را حذف کنید، پروژه‌ی جمعیت را هم هر زمان تمام شد رهایش کنید، درباره‌ی مشکلات سیستم آموزشی ایران هم نمی‌خواهد کار تحقیقی بکنید. من می‌‎گفتم پس درباره‌ی چه چیزی کار انجام بدهیم؟ ایشان می‌گفت درباره‌ی سربازی کار کنید که چه کار کنیم تا هزینه‌ی دو ساله‌ی سربازی برای کشور زیاد نباشد. هزینه‌ی پروژه‌ای را که آقای بشیریه‌ی  کار کرده بود پرداخت نمی‌کردند. استراتژی آقای روحانی این بود که اول یک عده از کسانی که از بیرون با مرکز کار می‌کردند دیگر نیایند، بعد درباره‌ی پروژه‌ها ایراد بگیرند و در آخر خود ماها را هدف بگیرند. همین اتفاق هم افتاد.»

پروژه‌های ارزشمند تحقیقاتی در زمان ریاست روحانی خمیر شدند

وی درباره پایان کار خود با مرکز بررسی‌های استراتژیک می‌گوید: «یک روز صبح آمدم و من را داخل مرکز راه ندادند. سال ۱۳۷۴ بود. آقای مهاجرانی از قبل به من گفته بود که فلانی با تو مشکل دارد اما هیچ وقت فکر نمی‌کرد که یک روز من را راه ندهند. به ایشان تلفن کردم و گفتم پشت در مانده‌ام، راهم نمی‌دهند. گفت قرار نبود این‌طور شود و قرار بود قطع همکاری را اطلاع دهند. خلاصه، مهاجرانی وساطت کرد که من بروم داخل وسایلم را جمع کنم. متأسفانه آن روز باید تمام پروژه‌های تحقیقاتی را بر می‌داشتم و بیرون می‌آوردم. اما چنین نکردم و بعد در دوره‌ی آقای روحانی همه‌ی آن‌ها را خمیر کردند. ما تجربه‌ی مقابله با فقر را با همکاری احمد میدری در سیزده کشور آسیایی بررسی کرده بودیم. کارهای خوبی را آماده کرده بودیم و مجلد شده بود. این همه در مرکز استراتژیک بودم، اما اشتباه استراتژیک آن روز من این بود که آن تحقیقات را برنداشتم. بله، اخراج شدم به همین سادگی.»

برای تحقیقات بودجه نبود اما برای ساخت استخر بود/ اگر نان کنجدی با پنیر و گردو نبود جلسات برگزار نمی‌شد

علوی تبار درباره شخصیت سیاسی و فکر روحانی می‌گوید: «شناخت من از ایشان مثبت نبود. تصور می‌کردم اصولی ندارد. یک پله بدتر از آقای هاشمی رفسنجانی. آقای هاشمی صاحب جایگاه بود و از موضع قدرت این‌طور بود. اما آقای روحانی چنان موقعیتی نداشت. اطرافیان آقای هاشمی بعضاً آدم‌های قوی بودند اما اطرافیان آقای روحانی... چه بگویم؟ بهتر است چیزی نگویم. در نگاه ما که روحیه‌ی انقلابی‌مان را هنوز داشتیم، ایشان کمی خوشگذران بود و سبک زندگی لوکسی داشت. ما برای پروژه‌ها بودجه کم داشتیم اما برای درست کردن استخر بودجه کم نبود. اگر نان کنجدی و پنیرو و گردو و سبزی آماده نبود، جلسه تشکیل نمی‌شد. به نظر ما این‌ها خیلی لوکس بود. آقای روحانی یک چهره‌ی امنیتی بود با ظاهری که راست محافظه‌کار بود اما در بطن به چیزی اعتقاد نداشت.»

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار