
فريدون حسن
ميگويند هواداران كمك كنند و اگر كمك نكنند آن وقت بايد تحمل عدم نتيجهگيري تيم را داشته باشند. ميگويند حالا كه تيم رقيب كاسه گدايي دست گرفته و از هوادارانش پول ميخواهد ما چرا اينكار را نكنيم، ميگويند تمام همت و تلاش مسئولان فراهم كردن شرايط موفقيت و شادي دل آحاد مردم است. اينها را مديران باشگاههاي بدهكار فوتبال ايران ميگويند. مديراني كه هرچند وارث سوءمديريت و اشتباهات مديران قبلي هستند، اما خودشان هم در طول دوران مديريتشان كاري نكردند تا امروز بدتر از مديران قبل دست به سوي هواداران دراز كنند كه پول بدهيد و اگر ندهيد چه ميشود و چه...
اصلاً هم به روي مبارك نميآورند كه اگر موفقيتي كسب شده از خون دل خوردن همين هوادار است، تازه مدعي هستند كه با تمام توان در حال كار كردن براي شادي دل مردم هستند، بيآنكه بگويند مديريتشان با دست در جيب مردم كردن است كه هنوز پابرجاست.
باشگاههاي فوتبال ايران به خصوص تيمهايي چون پرسپوليس و استقلال به مفتخوري عادت كردهاند، اينكه شما قراردادهاي آنچناني ببنديد و بعد هوادار پول زحمت كشيده خودش را دو دستي بابت سوءمديريتتان تقديم كند، از آن دست اتفاقاتي است كه فقط و فقط در فوتبال ايران رخ ميدهد. سرخابيها تا امروز از بيتالمال ارتزاق ميكردند، اما مثل اينكه اشتهاي سيريناپذير آنها در كنار سوءمديريت و اشتباهات تمام نشدنيشان باعث شده كه حالا حتي بيتالمال نيز كفاف ولخرجيهاي آنها را ندهد و پاي جيب هوادار دلسوز هم به ميان آيد، هواداري كه با تهديدهاي آنها اگر كمك مالي نكند آن وقت بايد پاسخگوي شكستها باشد و لب به اعتراض هم نگشايد.
جالبتر اينكه مديران فوتبال با دست گذاشتن روي احساسات پاك هواداران فوتبال چنان مظلومنمايي ميكنند كه هر كه نداند فكر ميكند همين امروز در حال دست و پا زدنهاي آخر هستند، در حالي كه صدها ميليون به بازيكنان پرداخت ميكنند و هميشه فرياد مشكلات ماليشان بلند است، ميگويند تمامي اشخاص حقيقي و حقوقي با عرق و تعصب ملي به جهت كسب نتيجه ايدهآل در مسابقات پيشرو به حمايت مالي از باشگاه اقدام كنند.
عجب، پس آنها كه كمك نكنند، حتماً نه عرق ملي دارند و نه تعصب نسبت به تيم محبوبشان، ملاك تعصب و عرق ملي از ديد آقايان مدير دست به جيب شدن و خرج كردن است، حالا هر چقدر ميزان پرداختي بيشتر باشد حتماً تعصب و عرق ملي پرداختكننده هم بيشتر است.
جاي تأسف است براي فدراسيون فوتبال و وزارت ورزش كه تصميمگيرندگان اول و آخر اين تيمها هستند، تيمهايي كه مدعي هستند تداوم مسير موفقيتهايشان به كمكهاي همدلانه هواداران بستگي دارد، اگر اين كمكها نباشد چراغ راه آينده آنها قرمز خواهد شد و ناچار به توقف هستند. عجب دوم را بايد اينجا گفت، عجب به اينكه تداوم موفقيت با پول هوادار رقم ميخورد، پولي كه البته معلوم نيست از كجا سر درميآورد كه هر چقدر هم پرداخت ميشود، باز هم بدهيها صاف نميشود كه هيچ، افزايش هم مييابد. آقايان مدعي هستند تمام توان خود را در جهت رفع مشكلات به كار گرفتهاند، عجب! چه تلاش خستگيناپذيري انجام ميدهند اين مديران، پول از بيتالمال و جيب هوادار ميرسد و اينها منتش را سر مردم ميگذارند كه ما چه كرديم و چه.
اين واقعيت تلخ فوتبال ايران در آستانه شروع هفدهمين دوره ليگ برتر است، ليگي به هر لحاظ آماتور كه فقط و فقط پول حرفهاي در آن خرج ميشود، ليگي كه بازيكنش اگر درصدي از پولش را نگيرد، قيد همه چيز را ميزند و قهر ميكند و مديران نازش را ميكشند، اما براي پرداخت بدهيهاي امثال همين بازيكنان و نمونههاي خارجي دست به دامان هوادار ميشوند و تهديد ميكنند كه بله بايد پول بدهيد. اين واقعيت تلخ فوتبال ايران و مديران ناكارآمد گذشته و فعلي باشگاههاي آن است، هوادار فوتبال باشگاهي از سر صدق و صفا و تعصب و عرق ملي پول ميپردازد، اما سؤال اينجاست آقاياني كه عيار سنجش تعصب و عرق برايشان پول است چقدر به نام ايران و فوتبال باشگاهي كشور عرق و تعصب دارند؟