
نویسنده: سيد عبدالله متوليان
در نامگذاري سالهاي اخير، موضوعات اقتصادي بهويژه در حوزه اقتصاد مقاومتي بيشترين فراواني را به خود اختصاص داده است، ليكن تحقق اين شعارها به دلايل مختلف از جمله عدم استفاده مناسب از ظرفيتهاي فراوان جوانان برومند با فراز و نشيبهاي گوناگوني همراه بوده و نتيجه مطلوب و موردنظر نظام و رهبري معظم انقلاب اسلامي بهدست نيامده است. برخي سياسيون كه به ظرفيتهاي جوانان باور ندارند، جوانان را احساسي، ناپخته، بيتجربه و عجول معرفي و از استفاده از اين ظرفيت و موهبت الهي شانه خالي كرده و با استفاده از نيروهاي خسته، عافيتطلب، كم ريسكپذير و بعضاً دنياطلب و اشرافي عملاً فرصتسوزي ميكنند. در شرايط فعلي ركود مرگبار و بسيار سنگين كشور را فرا گرفته و توليد مختل و متأسفانه به افسانه تبديل شده است.
۶۰ درصد صنايع كوچك و بزرگ تعطيل شده و آنهايي هم كه فعال هستند وضع نابساماني دارند و به اذعان اغلب صاحبنظران با كمترين ظرفيت ممكن به روزمرگي مشغولند و هزاران بنگاه و كارگاه توليدي نيز ورشكسته و تعطيل و كاركنان آنها به جمع بيكاران كشور اضافه شدهاند. اشتغال (بهويژه اشتغال جوانان) به كلاف سردرگم و يك معضل لاينحل تبديل شده و بيكاري بيداد ميكند و متأسفانه مديريت پير و خسته خود را عاجز از اشتغالزايي معرفي و رسماً و علناً ايجاد 5/1 ميليون شغل در سال را شعاري انتخاباتي و دست نيافتني ميداند، اين در حالي است كه حتي بر اساس آمارهاي سؤال برانگيز كه افراد يك ساعت شاغل در هفته را بيكار نميداند هم 7/12درصد افراد در كشور بيكارند. برخي آمارها جمعيت بيكاران كشور را حدود ۷ ميليون نفر روايت ميكند كه بيشترين فراواني را سنين كمتر از ۳۰ سال با حدود ۳۰ درصد به خود اختصاص داده است. نياز امروز كشور براي مسئوليتهاي اجرايي و حل مشكلات اجتماعي و تحقق سياستهاي كلان نظام، به عناصري است كه در كنار اعتقاد به مباني انقلاب اسلامي، از شور و نشاط جواني همراه با روحيه انقلابي، رفتار جهادي و انگيزه قوي معنوي براي خدمت به مردم برخوردار باشند.
بايد الگوي مديريت در نظام اسلامي ما در عين احترام و استفاده از افراد مسن و پير بهعنوان سرمايههاي كشور، از شاخصه سنسالاري و ثروت و قدرتسالاري به شاخص توانمندي و شايستهسالاري، شور و نشاط جواني، روحيه جهادي، پاكدستي، سادهزيستي، بصيرت انقلابي و استكبارستيزي، ولايتمداري، ضد اشرافيت و داراي عزم جدي براي مبارزه با فساد تبديل شود. نميتوان فراموش كرد كه همين جوانان (ناپخته و خام «به زعم برخي سياسيون خودشيفته») بودند كه هشت جنگ را در برابر تمام جهان به بهترين شكل ممكن اداره كرده و زيباترين صحنههاي مديريتي را در عرصه دفاع و جهاد مقدس به تصوير كشيده و موجب حيرت جهانيان شدند. بيترديد اعتماد به جوانان غيور و انقلابي ايران، كشور را از مشكلات متعدد نجات خواهد داد و كشور را به سرمنزل مقصود خواهد رساند.
بايد كساني عرصه مديريت كشور را بهدست بگيرند كه هرگز از خطوط قرمز نظام عبور نكنند، امريكا را دشمن شماره يك ملت ايران بدانند، به اقتصاد درونزا و برونگرا باور قلبي و عملي داشته باشند و به مردم اعتماد داشته باشند، مشكل ما در جامعه امروزي ضعف نيروي انساني و نبود نيروي كار نيست بلكه ضعف مديريتي و عدم فراهمسازي زمينه اشتغال و معيشت جوانان است، از اين رو مردم بايد با چشم باز، آگاهي و شناخت به فردي باكفايت و كارآمد، متدين، شجاع، بااخلاص، انقلابي، آگاه، دانا، داراي احساس مسئوليت، كاردان، لايق، باعرضه، امانتدار، داراي روح مردمي، شاداب و بانشاط، مؤمن به هدفها و ارزشهاي انقلاب، مؤمن به نيروي مردم و معتقد به حق مردم، مصمم در ريشهكني فقر و فساد، دلسوز محرومين و مستضعفين، مؤمن به پيشرفت كشور، معتقد به اقتصاد مقاومتي و توسعه اقتصادي، استكبارستيز، ظلم ستيز، پايبند به خط و راه امام، مخالف فرهنگ غربي، رونقگر فرهنگ ديني، مدافع دين و ايمان مردم، دنياگريز، سادهزيست، دشمنشناس و دشمنستيز، احياگر شعارهاي انقلاب، معتقد به تواناييهاي ملي، آشنا به درد كشور و مردم و مخالف اشرافيگري رأي بدهند.