جوان آنلاین: مربیان خارجی زیادی به فوتبال ایران آمدهاند؛ مربیانی که بسیاری از آنها با آنچه توقع داشتیم فاصله نجومی داشتند؛ مربیانی که اگر قرار باشد نامی از آنها برده شود در این کوتاه نمیگنجد، اما اتفاقات و جابهجاییهای عجیب و غریب فصل جاری فوتبال ایران باعث شده است مربیان خارجی آن هم از بقیه فصول متمایز باشند. آنچه در پی میآید بررسی عملکرد سه سرمربی در سه تیم بزرگ ایران است؛ مردانی که آمدند و تأثیرات خود را بر فوتبال ایران گذاشتند. دو نفرشان بدون کارنامه آمدند و شکستخورده برگشتند و یکی دیگر با کارنامه پربار آمد، اما اتفاقات فوتبالی اجازه نداد بتواند موفقیتهایش را در فوتبال ایران تکرار کند. حالا ما هستیم و درسهایی که از حضور این سه سرمربی در فوتبالمان گرفتهایم. اینکه چگونه برخورد و چگونه فوتبالمان را در آینده مدیریت کنیم، تنها و تنها به خودمان برمیگردد. اگر مثل دو مورد شکستخورده همچنان دلالها برایمان تعیینتکلیف کنند که هیچ، اما اگر بخواهیم درست حرکت کنیم، آنوقت میتوان امیدوار بود که شاید اتفاقی رخ دهد.
سپاهان و خوشبختی فراموش شده
زردهای اصفهانی پس از ناکامیهای پیدرپی در لیگ برتر به این نتیجه رسیدند که باید یک مربی موفق و با کارنامه را استخدام کنند؛ مردی که بتواند به عدمموفقیتهای آنان پایان دهد، یکی که کارنامه داشته باشد و فوتبال آسیا و ایران را هم بشناسد. اینگونه بود که به نام خوزه مورایس رسیدند.
مورایس استخدام شد تا کاری را که در کره با جئونبوک و در عربستان با الهلال انجام داده بود، تکرار کند و سپاهان را هم به قهرمانی در لیگ برساند، اما تلاش زیاد مرد پرتغالی و شاگردانش در لیگهای ۲۲ و ۲۳ به نتیجه مدنظر منتج نشد. آنها هر دو مرتبه کار خود را خوب شروع کردند، اما در میانه و انتهای فصل دچار تزلزل شدند و به ترتیب با ۶۵ و ۵۷ امتیاز، رتبههای دوم و سوم را به خود اختصاص دادند. تیم او در فصل جاری نیز نمایش خوبی داشت و با انجام ۹ بازی و کسب ۲۰ امتیاز، صدرنشین جدول بود، اما دیگر همکاری طرفین ادامه پیدا نکرد. طلاییپوشان در لیگ ۲۴ نسبت به دو لیگ قبلی میانگین امتیازگیری بیشتری داشتند، البته ممکن بود دوباره آنها همانند دو فصل قبلی در ادامه کار با افت عملکرد مواجه شوند و جایگاه اولی را به رقبایشان تقدیم کنند. هواداران سپاهان حتماً اتفاقات فصل قبل را به یاد دارند؛ جایی که سپاهان با مورایس آمار باور نکردنی هشت شکست پشت سر هم را تجربه کرد تا عملاً از تمام اهداف خود فاصله بگیرد.
این سرمربی پرتغالی و ۵۹ ساله سپاهان را ترک کرد. او طی دوسالوچهارماهو ۱۰ روز، ۸۸ مرتبه روی نیمکت طلاییپوشان نشست که ماحصل آن یک عنوان قهرمانی در جام حذفی بود؛ جامی که میتوانست بر تعدادش افزوده شود، اما اتفاقات زیادی که برای مورایس و باشگاه سپاهان رخ داد، مانع این اتفاق شد و او هم نتوانست طلسم قهرماننشدن این تیم اصفهانی را در لیگ برتر پس از مدتها بشکند.
سپاهان برای جلوگیری از بهانهتراشی مورایس دست به هر کاری زد، جذب ستارههای پرتعداد طی دوسه سال اخیر از جمله این اقدامات بود ولی خب ایراد کار جای دیگری بود، چون حتی با وجود جذب بازیکنان خوب و کارنامه موفق مورایس در دو کشور آسیایی، سپاهان هرگز نتوانست نتیجه دلخواه خود را کسب کند. طبیعتاً نمیتوان به دوران حضور ژوزه در جمع طلاییپوشان نمره بالایی داد چراکه از او توقع بیشتری میرفت، ولی با وجود این مسائل، حضور مورایس در ایران شاید از معدود اتفاقاتی باشد که دلالی در آن تأثیر زیادی نداشت. مورایس هر چند با سپاهان فقط یک جام کسب کرد، اما نباید از یاد ببریم که تأثیر او در نوع بازی سپاهان و شخصیتی که او به زردهای اصفهان داد تا سالها از بین نخواهد رفت. سپاهان با مورایس به خوشبختی نرسید، اما صاحب یک سبک خاص فوتبال شد که میتواند تا سالها به آن مباهات کند و پیش برود؛ سبکی که کار کارترون، سرمربی فعلی سپاهان را بسیار راحت کرده است.
بیچارگی استقلال با متخصص جام
وقتی عنوان شد که میخواهند برای استقلال از آفریقا سرمربی بیاورند، همه تعجب کردند، اصلاً اینکه کلاس فوتبال ایران با آفریقا همخوانی دارد یا نه یا اینکه فوتبال قدرتی آفریقا کجا و فوتبال تکنیکی ما کجا، همه و همه جای خود. اصلاً کسی کاری به مسائل فنی نداشت، سؤال اصلی این بود که خب آفریقاییها اگر مربی خوب داشتند، خودشان استفاده میکردند نه اینکه از جاهای دیگر بیاورند، ولی خب وقتی قرار باشد پول بیتالمال و مردم از سوی دلالها بالا کشیده شود، دیگر این چیزها اهمیتی پیدا نمیکند و همه چیز حل میشود تا حتی فوتبال ایران از آفریقا هم مربی بیاورد و در جستوجوی موفقیت باشد.
هنوز هم کسی به درستی نمیتواند بگوید موسیمانه مربی کدام تیم بود که با تلاش دلالهای چسبیده به فوتبال ایران به عنوان متخصص در کسب جام جانشین جواد نکونام در استقلال شد. استقلال با نکونام فصل قبل در عین شایستگی دوم شد ولی خب اختلاف نظر نکونام با مدیران باشگاه کار را به جدایی کشاند تا پای یک آفریقایی به فوتبال ایران باز شود. پیتسو موسیمانه که میگفتند هر تیمی در هر جای دنیا جام بخواهد میرود سراغ او، موسیمانه از «ابهاء» عربستان به استقلال آمد، حالا شما بروید و بگردید که این تیم کجای فوتبال عربستان است. به هر حال دست دلالش درد نکند خوب او را به استقلال قالب کرد.
موسیمانه در بدو ورد تقاضای ویلا و استخر کرد تا آنها که برخلاف مدیران بیکفایت استقلال حواسشان بود، متوجه شوند چه کلاه گشادی سر یکی از بزرگترین تیمهای فوتبال ایران رفته است. مرد آفریقایی پرادعا ۱۴ بازی سرمربی استقلال بود ۱۰ بازی در رقابتهای لیگ برتر، سه بازی در لیگ نخبگان آسیا و یک بازی در جام حذفی. موسیمانه در این مدت موفق به کسب سه پیروزی شد، او با استقلال هفت تساوی کسب کرد و چهار بار هم باخت تا تنها بعد از ۹۴ روز هدایت استقلال قراردادش را به صورت یکطرفه فسخ کند و از این تیم جدا شود.
به جرئت میتوان گفت موسیمانه بیکیفیتترین مربی خارجی فوتبالی بوده که به اسم متخصص از سوی شبکه دلالی حاکم بر فوتبال به فوتبال ایران انداخته شده است؛ مردی که حالا استقلال باید یکمیلیونو ۳۰۰ هزار دلار هم بابت حضور ناموفقش در این تیم پرداخت کند؛ مردی که حالا مدعی است استقلال کارنامه او را خراب کرده و ما هنوز نمیدانیم این کارنامه مربوط به کدام مقطع مربیگری او میشود. گفتیم موسیمانه قبل از استقلال سرمربی تیم ابهاء عربستان بوده است؛ تیمی که با یک جستوجوی ساده میتوانید متوجه شوید طی سالهای اخیر لقب «کیسه گل رونالدو» را برای خود دست و پا کرده است. سرمربی چنین تیمی با تلاش دلالها سرمربی استقلال شد؛ سرمربی تیمی پرهوادار و با سابقه که فقط ۹۴ روز زمان لازم بود از سوی موسیمانه و کادر فنی خاصش به چنین روزی بیفتد که حتی در میانههای جدول ردهبندی هم جایگاه محکمی نداشته باشد.
سمبل اخراج، پرسپولیس را نابود کرد
وقتی یک مربی طی هفت سال از پنج تیم اخراج میشود، طبیعتاً نباید کارنامه درخشانی داشته باشد ولی خب وقتی پای دلالجماعت در میان باشد و یک عده مدیر ناکارآمد هم آن طرف میز نشسته باشند، آن وقت حتی خوان کارلوس گاریدو هم میتواند تبدیل به مربی موفق شود و سکان هدایت موفقترین تیم ایران طی ۱۰ سال اخیر را برعهده بگیرد. گاریدو با این کارنامه و تلاش دلالهای فوتبال سرمربی پرسپولیس شد؛ پرسپولیسی که با برانکو، کالدرون، گلمحمدی و السمار دستنیافتنیترین تیم ایران شده بود.
گاریدو در مجموع ۲۰ دیداری که هدایت پرسپولیس را در سه جام بر عهده داشت ۹پیروزی، پنج تساوی و شش شکست کسب کرد. شش شکست تیم پرسپولیس به ترتیب مقابل تیمهای الاهلی عربستان و السد قطر در لیگ نخبگان آسیا و چهار بازی در لیگ برتر مقابل تیمهای استقلال خوزستان، نساجی، سپاهان و مس رفسنجان بوده است؛ شکستهایی که باعث شد پرسپولیس عملاً شانس صعود به مرحله بعدی لیگ قهرمانان آسیا و حتی قهرمانی در لیگ برتر را از دست بدهد.
پرسپولیس با گاریدو ۱۳بار در لیگ برتر ایران بازی کرد که تنها ۲۳امتیاز توانست جمعآوری کند تا میانگین ۷۶/۱ امتیاز از هر بازی را کسب کند؛ تیمی که با این میزان امتیاز جایی در بین مدعیان جدی قهرمانی نداشت تا از سپاهان اصفهان و تراکتور تبریز فاصله زیادی بگیرد و هوادار را نگران کند. اعتراض طرفداران پرسپولیس به مدیریت و سرمربی باشگاه باعث شد خیلی زود گاریدو اخراج شود و جای او را کریم باقری به عنوان سرمربی موقت بگیرد، اما ترکشهای حضور گاریدو در پرسپولیس همچنان به سروصورت این تیم میخورد. پرسپولیس با وجود استخدام کارتال ترکیهای هنوز نتوانسته است خودش را جمع و جور کند. حذف از لیگ نخبگان آسیا، حذف از گردونه رقابتهای جام حذفی، از دست دادن سوپرجام و بازیهای پرافتوخیز در لیگ برتر که بیشتر باعث نگرانی هواداران است، ثمره دوران کوتاه حضور گاریدو در پرسپولیس است.
ناکارآمدی مدیران پرسپولیس و سپردن هدایت تیم قهرمان ایران به دست یک مربی شکستخورده و سمبل اخراج کار را به جایی رسانده که امروز پرسپولیس باید تلاش کند شاید بتواند در پایان فصل در جمع سه تیم بالای جدول قرار گیرد. نکته مهم اینکه گاریدو با وجود این کارنامه مبلغ قابل توجهی (۸۰۰ هزار دلار) هم گرفت و رفت. گاریدو از ایران بلافاصله راهی لیبی شد و در آنجا تنها با ۳۶ هزار دلار مربی شد ولی در لیبی هم چندان دوام نیاورد و اخراج شد تا ثابت شود دلالها چگونه مربیان بیکفایت و بدون کارنامه را راهی فوتبال ایران میکنند و مدیران بیکفایت فوتبال ایران هم چگونه با خیال راحت بیتالمال را به پای این خارجیهای بیکار میریزند. گاریدو همچنان در حال اخراجشدن است ولی خب برای او اهمیتی ندارد پرسپولیس بابت حضور او چنان ضربهای بخورد که بعید به نظر میرسد تا مدتها بتواند سرپا شود.