ظرفیت بالای ورزش واقعیتی است که مدالآوران ما بارها در تورنمنتهای متفاوت آن را ثابت کردهاند و شکی در این مسئله وجود ندارد. منتها در بحث برنامهریزی، سرمایهگذاری و رسیدگیهاست که مشخص میشود این ظرفیت اهمیتی برای مسئولان و مدیران ورزش کشور ندارد.
نشستهای تخصصی فدراسیونها با وزیر ورزش به نوبت برگزار میشوند و نفر اول مدیریت ورزش شرایط هر رشته را رودررو با مسئولان مربوطه بررسی میکند. جدا از اینکه فدراسیونها ملزم به ارائه گزارشی از عملکرد خود، تیمهای ملی و سایر برنامههایشان به وزیر هستند، شرایطی مهیا شده تا کمبودها، نیازها و مشکلات موجود از سوی مدیران فدراسیون به اطلاع دنیامالی برسد. روز گذشته حسینی، رئیس فدراسیون بوکس از چالشهای مهم این رشته گفت؛ اولویت نداشتن این رشته در استانها، عدم همکاری آنها با فدراسیون، مشکلات زیاد در برگزاری اردوهای استانی و کمبود سالن از مهمترین موارد ذکر شده بود. نکته جالب اینجاست که دنیامالی با مطرح شدن تمامی این کمبودها تأکید کرد بوکس توانایی کسب مدال در المپیک را دارد.
در نشستهایی که اخیراً برای فدراسیونهای مختلف برگزار شده، وزیر ورزش نسبت به موفقیت همه رشتهها خوشبین بوده و حتی تأکید کرده توانایی کسب ۲۵ مدال طلا در بازیهای آسیایی ناگویا را هم داریم. امیدواری نسبت به آینده و روحیه و انگیزه دادن به ورزشکاران در موفقیتها تأثیرگذار است، اما برای به ثمر نشستن تلاشها و رقابت با قدرتهای برتر آسیا و جهان به چیزهایی بیشتر از امیدواری و انگیزه نیاز است. وزیر ورزش درست میگوید؛ هم بوکس پتانسیل کسب مدال المپیک را دارد و هم دیگر رشتههای مدالآور میتوانند در بازیهای آسیایی یکی پس از دیگری مدال طلا درو کنند، ولی باید دید این وعدهها و خواستهها تا چه اندازه با رسیدگی، برنامهریزی و امکانات موجود همخوانی دارد.
بوکسی که از نظر دنیامالی میتواند به مدال المپیک برسد با مشکل کمبود سالن تمرینی مواجه است! بوکسورهای ایرانی باید با برترین نفراتی مبارزه کنند که تا دندان مسلح هستند و دغدغهای جز ورزش ندارند. وقتی در استانهای مختلف اهمیتی برای این رشته قائل نیستند، چطور قرار است بوکس در مسیر کسب مدال المپیک گام بردارد! داشتن تجهیزات یکی از اصول لاینفک ورزش قهرمانی محسوب میشود و هیچجوره نمیتوان این اصل را انکار کرد. از سوی دیگر ملیپوشان ما در بوکس و همچنین سایر رشتهها، با کمبود سالن و فقر سختافزاری ورزش کشور میسازند، ولی انتظار حداقل پشتیبانی و تدارکات را از وزارت ورزش دارند. ورزشکار حرفهای که درد نان، معیشت و زندگی را دارد، قطعاً نمیتواند ششدانگ تمرکزش را روی ورزش بگذارد. عدهای به مشاغل کاذب و متفرقه روی میآورند، برخی در باشگاههای سطح شهر مشغول میشوند، عدهای در کار تبلیغات فعالیت میکنند و برخیها نیز سعی میکنند از طریق فضای مجازی برای خود درآمد به دست بیاورند. در غیر این صورت یا باید خانوادهای متمول داشته باشند و از حمایت آنها استفاده کنند یا برای همیشه قید ورزش حرفهای را بزنند. شاید ساخت سالن و ورزشگاه بسیار سخت و زمانبر باشد، ولی تأمین معیشت و اشتغال ورزشکاران به این سختیها نیست.
وقتی وعده مدال آسیایی و المپیکی را میدهیم باید همه جوانب را در نظر بگیریم و بعد انتظارات را بالا ببریم. بسیاری از تیمهای ملی با مشکلات اعزام به اردوهای برونمرزی و نداشتن حریف تدارکاتی مواجهند. تیراندازی در بحث اعزامهای خارجی سرآمد دیگر رشتههاست و تیمملی بسکتبال نیز فعلاً با فقر بازی دوستانه مواجه است. برگزاری نشستهای تخصصی امیدوارکننده است، اما در صورتی که با نگاهی واقعبینانه به نتایج این جلسات توجه شود. حرف زدن از مدال المپیکی که هنوز شروع نشده راحتترین کار است. تا زمانی که چالشها برطرف نشوند و برنامهای اساسی برای حل مشکلات متعدد نداشته باشیم، بهتر است وزیر ورزش وعده مدال ندهد و به جای آن میتوانید این انرژی را صرف رفع کمبودها و نیازهای رشتهها و فدراسیونها کنید تا خدای ناکرده بعد از بازیهای ناگویا و لسآنجلس به دنبال بهانه و توجیه نگردید.